المعجم (ابویعلی موصلی)

    از ویکی‌نور
    المعجم (ابویعلی موصلی)‏
    المعجم (ابویعلی موصلی)
    پدیدآورانابو یعلی، احمد بن علی (نويسنده) اسد، حسین‌ سلیم‌ (محقق)
    ناشردار المأمون للتراث
    مکان نشرعربستان - رياض
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المعجم، اثر احمد بن علی بن مثنی تمیمی (متوفی 307ق)، معروف به ابویعلی موصلی، کتابی است به زبان عربی در یک جلد با موضوع روایات اسلامی. در اصطلاح محدثین، «معجم» کتابی است که در آن احادیث بر ترتیب صحابه ذکر شده باشد. ترتیب، در بیان مطالب مسند ابویعلی همان حروف الفباست به‌جز نام محمد و حرف الف که احمد در آن مقدم شده است؛ دلیل این امر تبرک جستن به نام آن حضرت در آغاز کتاب است. محقق این اثر ابوسلیم (حسین سلیم اسد) و عبده علی کوثک است.

    ابویعلی، حدیث را با عبارت «حدثنا» آغاز می‌کند، سپس نام استادش (شیخ) را - بدون این‌که چیزی درباره زندگی استاد یا صفات و ویژگی‌هایش بگوید- ذکر می‌کند؛ این روش برخلاف شیوه رایج کتاب‌های مشیخات و برخی معاجم است که به ترجمه شیوخشان می‌پردازند و صفات و ویژگی‌های آنان را بیان می‌نمایند و سپس حال استادشان را از جهت ثقه عدل بودن یا غیر آن بیان می‌کنند.

    ساختار

    این کتاب یک‌جلدی دارای مقدمه محقق، محتوای مطالب به ترتیب الفبا است.

    گزارش محتوا

    معجم در لغت، مصدر میمی است. محمد بن یزید گفته: معجم مصدر است به‌منزله إعجام. مثل جایی که شخص می‌گوید: أدخلته مدخله و أخرجته مخرجا که به معنی ادخال و اخراج است.[۱] اما در اصطلاح محدثین: معجم، کتابی است که در آن احادیث بر ترتیب صحابه ذکر شده باشد مانند معجم کبیر طبرانی که خود وی در مقدمه این کتاب ذکر کرده: این کتابی است جامع برخی از روایات زنان و مردان از رسول خدا(ص) بر اساس حروف الفبا که با عشره مبشره آغاز شده؛ زیرا به عقیده مؤلف کسی بر آنان مقدم نیست.[۲]

    بسیاری از علما، اسامی اساتیدشان را برحسب ترتیب حروف الفبا مرتب کرده‌اند و کتاب‌هایشان را معجم نامیده‌اند. از میان آنان برخی مانند ابویعلی و معجم الشیوخ محمد بن احمد بن جمیع صیداوی تبرکا به سید الانام محمد مصطفی(ص) کتابشان را با محمدین آغاز کرده‌اند و سپس با ترتیب الفبایی، کتاب را ادامه داده‌اند؛ ابویعلی با محمدین مسندش را آغاز می‌کند و پس از پایان ذکر روایات آنان می‌گوید: «باب الالف» و با نام احمد از میان اساتیدش می‌آغازد و در پایان اسم احمد از نام «ابراهیم» می‌آغازد و پس از «ابراهیم»، «اسحاق» را ذکر می‌نماید و سپس باب «اسماعیل» را تا حرف الف را به پایان ببرد. وی پس از پایان الف، به «باب الباء» و «باب الجیم» و «باب الحاء»... می‌پردازد تا به «باب الیاء» برسد. پس ترتیب، همان حروف الفباست به‌جز نام محمد و حرف الف که احمد در آن مقدم داشته شده است و دلیل این امر نیز بیان شد.[۳]

    ابویعلی، حدیث را با عبارت «حدثنا» آغاز می‌کند، سپس نام استادش(شیخ) را -بدون این‌که چیزی درباره زندگی استاد یا صفات و ویژگی‌هایش بگوید- ذکر می‌کند؛ این روش برخلاف شیوه رایج کتاب‌های مشیخات و برخی معاجم است که به ترجمه شیوخشان می‌پردازند و صفات و ویژگی‌های آنان را بیان می‌نمایند و سپس حال استادشان را از جهت ثقه عدل بودن یا غیر آن بیان می‌کنند. به‌عنوان نمونه می‌توان به روایات (50، 57، 112، 204) کتاب نگاه کرد. ابویعلی پس از ذکر نام شیخ، حدیثی را از وی نقل می‌نماید. البته وی گاهی بیش از یک حدیث از یک استاد را ذکر می‌کند ولی این امر بسیار کم اتفاق می‌افتد.[۴]

    نام کتاب طریق این اثر این‎چنین ذکر شده است: الجزء الاول من کتاب(المعجم) تألیف أبی یعلی أحمد بن علی بن المثنی الموصلی. روایة القاضی یوسف بن القاسم بن یوسف المیانجی رحمة‎الله‌علیه. روایة الشیخ أبی الحسین محمد بن عبدالرحمن بن عثمان بن أبی نصر رحمه‌الله. روایةَ الشریف الأجل، الخطیب أبی القاسم علی بن إبراهیم بن العباس الحسینی. روایة الشیخ الإمام الأوحد أبی –فی الأصل (أبو)- هبة‎الله بن الحسن ابن هبة‎الله الشافعی. سماع عبدالله بن عیسی بن عبیدالله بن عیسی المرادی الأندلسی الإشبیلی.[۵]

    در اولین روایت کتاب می‌خوانیم:... عن عائشه قالت: قلت یا رسول‌الله! أخبرنی عن ابن عمی ابن جدعان. قال النبی(ص): «و ما کان؟». قالت: قلت: کان ینحر الکوماء، و یکرم الجار، و یقری الضیف و یصدق الحدیث و یوفی بالذمه و یصل الرحم و یفک العانی و یطعم الطعام و یؤدی الأمانه. قال: «هل قال یوما واحدا: اللهم إنی أعوذ بک من نار جهنم؟» قالت: لا. و ما کان یدری ما جهنّم. قال: «فلا، إذاً». در این روایت عایشه به پیامبر خدا(ص) عرض می‌کند که درباره پسرعمویش ابن جدعان به وی بگوید. پیامبر(ص) از عایشه می‌پرسد که او چگونه آدمی بود؟ و عایشه پاسخ می‌دهد: وی با ظالمان مبارزه می‌کرد، همسایه را گرامی می‌داشت، میهمان زیاد داشت، راستگو بود، قرض را ادا می‌کرد، صله‌رحم می‌نمود، اسیر را آزاد می‌کرد و اطعام طعام داشت و ادای امانت می‌نمود. آن حضرت پرسیدند: آیا شده بود که در روزی از آتش جهنم به خدا پناه ببرد؟ عایشه عرض کرد: نه. او که نمی‌دانست آتش جهنم چیست. حضرت فرمودند: پس جواب در اینجا هم نه است.[۶]

    ابویعلی در این کتاب 285 تن از شیوخ خود را ذکر می‌کند که از هر یک از آنان یک و گاه دو یا چند روایت می‌آورد و به‌ندرت به سال یا محل استماع حدیث اشاره می‌کند.[۷] ایشان آخرین روایت کتابش را به عدد 335 ختم می‌نماید.[۸]

    وضعیت کتاب

    صفحات 41 تا 45 کتاب حاوی رونوشت تصاویر نسخ خطی کتاب است. فهارس فنی کتاب در انتهای آن به‌این‎ترتیب ذکر شده است؛ فهرست‎های اجزاء و ابواب، آیات قرآنی، احادیث و آثار، اساتید(شیوخ) ابویعلی، رجال اسناد، اعلام مذکور در متن، اشعار، اماکن و قبائل و...، کسانی که ابویعلی به جرح و تعدیل آنان پرداخته، و منابع.[۹]

    محقق در مقدمه نسبت این کتاب به نویسنده را به نسبت پسر به پدرش تشبیه می‌کند.[۱۰]

    محقق پس از دستیابی به دو نسخه از این کتاب تحقیق آن را آغاز کرده است؛ اولی نسخه دارالکتب مصریه به شماره 1913 بوده احمد دقاق این نسخه را برای او مهیا کرده؛ و دومین نسخه را استاد محمود ارناؤوط آن را از معهد المخطوطات العربیه برای وی آورده است.[۱۱]

    از جمله کارهای محقق در کتاب این است:

    1. حذف عبارت «حدثنا ابویعلی» از اول عبارت هر روایت و آغاز حدیث با شیخی که ابویعلی از وی نقل می‌نماید. این کار به این دلیل بوده که تصور نشود، کتاب از شخص دیگری غیر از ابویعلی بوده بعلاوه این‌که این عبارت در رأس همه احادیث هم وجود نداشته است.
    2. راویان نسخه شستربتی با نشانه «ش»، کلمه «قال» را بین راویان حدیث اضافه نموده که محقق به اضافه بودن این موارد در ابتدا اشاره نموده و در ادامه آن را ترک کرده است.
    3. التزام به مقدار لازم در ترجمه اعلام به جهت بیان حالت صحت و حسن و ضعف و....[۱۲]

    ابو سلیم (حسین سلیم اسد) در پایان مقدمه چند بار از عبدالعزیز رباح و احمد یوسف دقاق تشکر کرده است. دکتر خالد عبدالکریم جمعه مبجل و استاد محمود أرناؤوط از دیگر کسانی است که نسخه خطی دوم کتاب را در اختیار محقق قرار داده لذا از این دو نیز تشکر می‌نماید.[۱۳]

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. صادقی مریم، دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ج6، تهران، مرکز دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1373ش.

    وابسته‌ها