المعرب في القرآن الكريم

    از ویکی‌نور
    المعرب فی القرآن الکریم
    المعرب في القرآن الكريم
    پدیدآورانبلاسی، محمد سید علی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگردراسه تاصیلیه دلالیه
    ناشرجمعية الدعوة الاسلامىة العالمية
    مکان نشربنغازی - لیبی
    سال نشر2001 م
    چاپ1
    شابک9959-28-012-8
    موضوعقرآن - مسایل لغوی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏82‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏8‎‏م‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المعرب في القرآن الكريم تأليف محمد السّيد على بلاسى به زبان عربى پيرامون معرّب مى‌باشد. معرّب كلماتى هستند غير عربى كه براى معانى خاصى وضع و عرب آنها را استعمال كرده است.

    ساختار

    كتاب در سه فصل تدوين شده كه تفصيل آن در فهرست محتويات آمده است. مؤلف سعى در بيان اصل و دلالت كلمات معرّب دارند. وى در مقدمه‌اى به علت انتخاب اين موضوع، مباحثى كه از ساير نويسندگان پيشين در اين باره وجود دارد، روش بحث، مراحل و سختى كار پرداخته‌است.

    فصل اول: بررسى زبان عربى و آنچه در آن مؤثر است (كه در حكم مقدمه‌اى براى بحث مى‌باشد).

    فصل دوم: وقوع معرّب در قرآن، نظريات علما در اين باره، بيان نظريه صحيح با استناد به ادله و رد بعضى ازشبهه‌هاى مغرضين پيرامون وقوع معرّب در قرآن.

    فصل سوم: ريشه الفاظ معرب در قرآن.

    گزارش محتوا

    مؤلف بهترين روش در تقسيم لغات عربى را تقسيم به عربى بائده و باقيه دانسته و تقسيم كردن آن بر مبناى شمالى و جنوبى بودن را بدين جهت كه قرار دادن حد جغرافيايى جدا كننده بين لغاب امرى آسان نمى‌باشد امرى باطل بر می‌شمارد.

    وى علت نزول قرآن بر لغت قريش را دارا بودن امتيازاتى از جهت زيبايى لهجه و فصاحت دانسته كه در زبانهاى ديگر وجود ندارد. سپس به اين مطلب اشاره مى‌كنند كه تبادل تأثير و تأثر بين لغات مختلف قانون اجتماعى گسترده‌اى است و وجود آن در لغت عربى به هيچ وجه امر عجيبى نمى‌باشد و نهایت استفاده‌ى عرب از ساير لغات بعضى الفاظ اسماء مى‌باشد كه از صد كلمه تجاوز نكرده و اكثر آن اسماء جامدى مثل خز، ديباج و... مى‌باشد. مهم‌ترين عامل دخول لغات در زبان عربى گستردگى ارتباطات مادى، فرهنگى، سياسى با ساير ملتها بوده است كه به ناچار نتيجه آن تبادل اصطلاحات علمى، بهره گرفتن از اسماء اشيائى كه در ملتى ديگر نبوده و... مى‌باشد و اغلب الفاظى كه از ساير لغاب داخل زبان عربى شده‌اند مربوط به حسيّات است نه معنويات. امّا الفاظى كه از زبان عربى وارد ساير لغات شده بيشتر در معنويات مى‌باشد.

    نویسنده معتقد است ما كلمه‌اى را معرب نمى‌دانيم مگر بعد از تلاش در فهم معنا، اشتقاق، مجاز و صفت بودن آن و اگر راه حلّى پيدا نشد لفظ را معرب مى‌دانيم به گونه‌اى كه قواعد لغت عربى در آن لحاظ شود. تعريب خود سببى است براى گوناگونى دلالت الفاظ مثلاً كلمه زرگون وقتى وارد عربى شد، معناى عامى پيدا كرده است و بر چندين معنى دلالت مى‌كند.

    به نظر ايشان زبان عربى قبل و بعد از اسلام متأثر از زبانهاى زيادى شده است كه بعضى آنها در قرآن هم آمده است مثل عبرى، حبشى، بربرى، فارسی، هندى، لاتين، يونانى و... همانطور كه ساير زبانها از زبان عربى متأثر شده‌اند. البته بسيارى ازلغات، خودشان وارد زبان عربى نشده‌اند بلكه پلى براى عبور ساير لغات بوده‌اند، بيشترين لغاتى كه داخل زبان عربى شده از زبان فارسی است و اين به خاطر مجاورت و ارتباط تنگاتنگ اعراب و فارسها از زمانهاى پيشين بوده است تا جائيكه كلمه فارسی نزد برخى علماى عرب مترادف اعجمى قرار گرفته است. لغت فارسی‌اى كه معاصر عصر جاهليت و صدر اسلام بوده، لغت پهلوى است نه فارسی جديد. از زبان هندى هم كلماتى به صورت غير مستقيم وارد عربى شده است.

    مؤلف ورود معرب در قرآن را امرى واضح و پس از مناقشه در موضوع با استمداد از لغت جديد، مطابق قوانين علمى لغت تاريخى مقارن و علم اصوات معتقدند اين مسئله موجب كاسته شدن چيزى از فصاحت قرآن نمى‌شود. آنچه در قرآن از لغات غير عربى استفاده شده در حاليكه مرادف عربى آن موجود مى‌باشد، به وضوح دلالت بر وجود تفاوتى در لفظ با مرادف عربى آن مى‌كند و بعلاوه وقوع بعضى الفاظ از ساير لغات در قرآن مشعر بر احاطه علمى قرآن و اسلام و دال بر نزول قرآن براى همه امّتها است.

    مؤلف بيشترين معارضه با وقوع معرّب در قرآن را از سوى فقها تلقى كرده‌اند و آنها را معذور مى‌داند، به جهت اينكه فقها به اين مسأله با ديدگاه فقهى نگريسته و نظر عميق لغوى ندارند و به علاوه اين مباحث از قرن هجدهم ميلادى آغاز شده است.

    سپس ادله‌اى در ردّ ادعاى بعضى كه آمدن ساير لغات را در زبان عربى، عاجز بودن قرآن از آوردن لغت مناسب مى‌دانند، ايراد كرده و وجود اختلاف در اين زمينه را امرى بديهى و بازگشت آن را به جديد بودن بحث مى‌داند و بر اين باورند كه قرائات قرآنى تأثير زيادى در تأكيد بر فهم معرب در قرآن داشته است.

    وضعيت كتاب

    در قسمت پایانى كتاب، منابع و مصادر عربى و غير عربى، فهرست اشخاصى كه در كتاب معرفى شده‌اند، محتويات آمده است، و در پاورقى به آدرس آيات، روايات، معنى لغات و اصطلاحات و اشخاص و منابع اشاره شده است.