المنقذ من الضلال و الموصل الی ذی العزة و الجلال

    از ویکی‌نور
    المنقذ من الضلال و الموصل الی ذی العزة و الجلال
    المنقذ من الضلال و الموصل الی ذی العزة و الجلال
    پدیدآورانبو ملحم، علی (مصحح) غزالی، محمد بن محمد (نویسنده)
    ناشردار و مکتبة الهلال
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1993م.
    چاپچاپ اول
    موضوععرفان - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏غ‎‏4‎‏م‎‏8 / 282/6 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المنقذ من الضلال و الموصل الی ذی العزة و الجلال، اثر ابوحامد غزالی (450-505ق)، به‌اجمال مذاهب کلامی، فلسفی، باطنی و صوفی‌گری زمان خویش را مورد نقد و بررسی قرار داده است. علی بو ملحم بر این کتاب مقدمه، شرح و تعلیقه نوشته است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه نویسنده و ده عنوان است.

    گزارش محتوا

    این کتاب را غزالی در اواخر عمرش نزدیک به پنج سال پیش از وفاتش (نزدیک 500ق) نوشته است. او در این اثر داستان حیات فکریش از زمان کودکی تا کهولت را ذکر کرده است. [۱]‏.

    به تعبیر دیگر دربردارنده خلاصه و عصاره عقاید و معرف تحول روحی و سیر معنوی او است.

    محقق اثر در توضیح آنچه سبب نگارش کتاب شده می‌نویسد: موضوع کتاب نادر و جدید است؛ چراکه عقل بشری را برای ما تصویر می‌کند و تلاش می‌کند که حقیقت را مورد بررسی قرار دهد. این عقل بسیار تشنه ادراک حقایق امور است و نسبت به شناخت غریزه یا فطرت الهی که در طبیعت انسان نهاده شده تشنه است. این تشنگی یا حس کنجکاوی همان است که غزالی را از کودکی تا نفوذ در اعماق این دریای ژرف پیش برد تا شجاعانه به هر مشکلی حمله برد و در هر ورطه‌ای فرو رود و از عقاید هر فرقه‌ای تفحص کند و اسرار هر مذهبی را کشف نماید. هدف او تمییز بین محق و مبطل و متسنن و بدعت‌گذار بود.[۲]

    غزالی خود در مقدمه کتاب می‌نویسد: همواره در عنفوان جوانی پیش از بیست سالگی تا الآن (پنجاه سالگی)... اسرار مذهب هر طایفه‌ای را کاوش کرده‌ام تا بین محق و مبطل و متسنن و مبتدع تمایز بگذارم. هیچ باطنی را رها نکرده‌ام، مگر اینکه دوست داشته‌ام که بر بطانت او آگاهی یابم. و هیچ ظاهری را رها نکرده‌ام، مگر اینکه خواسته‌ام بدانم حاصل ظهارت او چیست. و افکار هیچ فیلسوفی را مورد مطالعه قرار نداده‌ام مگر اینکه قصد کرده‌ام بر کنه فلسفه او اطلاع یابم....[۳]

    بنابراین غزالی در مذاهب رایج در زمانش که عبارت از کلام، فلسفه، باطنیه و صوفیه بوده با هدف جستجوی حقیقت تأمل ‌می‌کرده است[۴]‏.

    غزالی طرق صوفیه را مبتنی بر علم و عمل دانسته است. از دیدگاه او نتیجه عمل ایشان قطع عقبات نفس (نجات از خطرهای سخت و ورطه‌های مشکل که هوای نفس بر انسان عارض می‌کند) و پاکی از اخلاق مذموم و صفات خبیث است تا بدین‌وسیله قلب را از غیر خدا پاک کرده و به ذکر خداوند زیور بخشند. او که علم برایش آسان‌تر از عمل بوده، با مطالعه کتاب‌های تصوف چون قوت القلوب ابوطالب مکی و کتب حارث محاسبی و جنید و شبلی و بایزید بسطامی شروع به تحصیل علم ایشان می‌کند و می‌نویسد: به یقین دانستم که صوفیه ارباب احوال هستند نه اصحاب اقوال، و آنچه تحصیل آن به شیوه علمی ممکن بود را کسب کردم. و باقی نماند جز آنچه که با شنیدن و یادگیری راهی به سوی آن نبود بلکه تنها با ذوق و سلوک می‌شد به‌دست آورد[۵]‏.

    او شهوات دنیا را به مثابه زنجیرهایی بر پای آدمی دانسته که او را از کوچ از دنیا باز می‌دارد: شهوات دنیا با زنجیرهایش مرا به ماندن می‌کشاند و منادی ایمان ندا می‌دهد: کوچ! کوچ! پس از عمر اندکی بیشتر نمانده و سفر پیش رویت طولانی است. همه آنچه از علم و عمل فراهم آورده‌‌ای ریا و خودپسندی است. پس اگر اکنون خود را برای آخرت آمده نکنی چه زمان آماده خواهی کرد؟ و اگر اکنون این علایق را قطع نکنی چه وقت قطع خواهی کرد؟ پس در این هنگام انگیزه برانگیخته شد و عزمم را بر گریز و فرار جزم کردم[۶]‏.

    غزالی از عزلت و خلوت خود به مدت ده سال سخن گفته و می‌نویسد: قریب به ده سال بر عزلت و خلوت خویش مواظبت نمودم و در طول این مدت اسباب و عللی برایم آشکار گردید که نمی‌توانم آنها را بازشمارم، گاه به ذوق، گاهی به علم برهانی و گاه نیز به قبول ایمانی: اینکه انسان از بدن و قلب خلق شده است؛ منظورم از قلب حقیقت روح اوست که جایگاه معرفت و شناخت خداوند است؛ نه گوشت و خون که میت و چهارپایان با انسان در آن مشترکند. بدن سعادتی دارد که عبارت از صحت آن است و هلاکتش در بیماری است. قلب نیز صحت و سلامتی دارد و انسان نجات نمی‌یابدالا من اتی الله بقلب سلیم. جهل به پروردگار سم مهلک است و معصیت الهی، با پیروی از هوای نفس، بیماری قلب و معرفت پروردگار، نوشداروی زنده‌کننده و طاعتش، با مخالفت هوای نفس، داروی شفادهنده اوست[۷]‏.

    او در بخشی از عبارات کتاب در مقام اثبات شفقت و مهربانی پیامبر(ص) نسبت به امت خویش و بلکه سعادت بشر برآمده و می‌گوید: اگر بگویی من به چه وسیله مهربانی پیغمبر و طبابت روحی او را بشناسم؟ من می‌گویم به چه وسیله مهربانی پدرت را شناختی در صورتی‌که آن امر محسوسی نیست؟ آیا جز این است که از راه مشاهده کردار و رفتار و گفتار به آن پی برده‌ای و به مهربانی و شفقت او علم قطعی و ضروری حاصل نموده‌ای؟ همچنین اگر کسی به سخنان پیغمبر بزرگوار اسلام و مطالبی که راجع به اهتمام آن‌حضرت نسبت به ارشاد مردم در اخبار بیان شده است، دقت کند، مهربانی او را در حق مردم و کوشش وی را در تهنیت اخلاق و اصلاح دعاوی و بالاخره در مابین سعادت مادی و معنوی بشر، ملاحظه نماید، برایش علم ضروری و یقینی پیدا خواهد شد که مهربانی وی نسبت به امت خود بیش از مهربانی پدر نسبت به فرزند می‌باشد[۸]‏.

    وضعیت کتاب

    پاورقی‌های کتاب که در بردارنده توضیح برخی اصطلاحات، معرفی خیلی مختصر از افراد، بیان برخی دیدگاه‌های غزالی و آدرس آیات و احادیث می‌باشد، یکجا در انتهای کتاب ذکر شده و پس از آن نیز فهرست مطالب آمده است.

    ترجمه‌های فارسی کتاب

    1. اعترافات غزالی، ترجمه زین‌الدین کیایی نژاد، 1348، انتشارات عطائی.
    2. راهنمای گمراهان (با عنوان رهایی از گمراهی از چاپ سوم به بعد)، ترجمه محمدمهدی فولادوند؛ مؤسسه مطبوعاتی عطائی.
    3. شک و شناخت، ترجمه صادق آئینه‌وند، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1360.
    4. المنقذ من الضلال و الموصل الی ذی العزه و الجلال، ترجمه سید ناصر طباطبائی. انتشارات مولی چاپ اول ۱۳۹۰.
    5. حیات فکری غزالی؛ تصحیح، ترجمه و تحقیق و نقد رساله المنقذ من الضلال، مهدی کمپانی زارع، 1358، نگاه معاصر، 1391.
    6. با غزالی تا بهشت، (تلخیص و بازنویسی کتاب حاضر) غلامرضا جمشید نژاد، 1324، تهران، میراثیان، 1385.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص5
    2. ر.ک: همان، ص6
    3. ر.ک: همان، ص18
    4. ر.ک: همان، ص9-8؛ متن کتاب، ص25
    5. ر.ک: همان، ص48-47
    6. ر.ک: همان، ص48
    7. ر.ک: همان، ص57
    8. ر.ک: کیایی‌نژاد، زین‌الدین، ص549؛ متن کتاب، ص 65

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. کیایی نژاد، زین‌الدین، راه رستگاری (ترجمه المنقذ من الضلال غزالی)، جلوه، خرداد 1326، شماره 22 (‎9 صفحه - از 543 تا 551).



    وابسته‌ها