امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف از تولد تا رجعت

    از ویکی‌نور
    ‏امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از تولد تا رجعت
    امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف از تولد تا رجعت
    پدیدآوراننظری منفرد، علی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرامام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه از تولد تا رجعت در قصه انتظار امام مهدی از تولد تا رجعت: قصه انتظار
    ناشرجلوه کمال
    مکان نشر- - -
    سال نشر1389 ش
    چاپ4
    شابک978-964-2794-07-2
    موضوعمحمد بن حسن(عج)، امام دوازدهم، 255ق. - مهدویت
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏51‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏6‎‏الف‎‏8‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    امام مهدى(عج) از تولد تا رجعت، اثر على نظرى منفرد، پژوهشى است پيرامون حضرت مهدى(عج)، از ولادت آن حضرت تا مباحث مربوط به رجعت كه به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهارده فصل، تنظيم شده است.

    نویسنده ابتدا به نصوص مربوط به حضرت مهدى(عج) اشاره نموده و پس از بررسى اعتقاد به مصلح موعود در ميان اقوام و ملل، به بحث پيرامون وضعيت سياسى و اجتماعى دوران ولادت و آغاز امامت حضرت(عج) پرداخته و در ادامه، مباحثى همچون غيبت صغرى، نواب، غيبت كبرى، انتظار، رجعت و... را مطرح نموده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، به اين نكته اشاره شده است كه برقرارى عدالت و پايان گرفتن بساط ظلم و ستم از جمله امورى است كه همواره مورد توجه انسان بوده و براى ايجاد و تحقق آن، اقدامات زيادى انجام گرفته و مى‌توان گفت اجراى عدالت و رفع ظلم و تجاوز كه بستر اصلاح و امنيت در جامعه بشرى است، از جمله آرمان‌هاى انسان محسوب مى‌شود كه در طول تاريخ، همواره انظار و افكار را به خود معطوف داشته و براى رسيدن به آن، شيوه‌ها و راهكارهاى فراوانى به كار گرفته شده، اما ميزان موفقيت در رسيدن به اين هدف بزرگ، اندك و ناچيز و يا منفى بوده است، ارزيابى وضعيت موجود جوامع بشرى و مقايسه آن با آنچه مطلوب و مورد انتظار است نشان مى‌دهد كه براى رسيدن به وضعيت مطلوب و برقرارى عدالت و صلح و امنيت و رفع ظلم و تجاوز، راهى ناهموار و سخت پيش رو است.[۱]

    فصل اول، به كليات اختصاص يافته و در آن، از سه مبحث زير، سخن به ميان آمده است:

    الف)- ضرورت وجود حجت الهى: در اين قسمت، نویسنده به موضوع ضرورت حجت در هر عصر و زمان اشاره كرده است. حجت چيزى است كه به آن احتجاج مى‌شود و كسى كه مى‌خواهد امرى را اثبات نمايد، براى اثبات آن، دليل و برهان اقامه مى‌كند تا بدين وسيله آن امر مورد قبول واقع شود و ديگران آن را بپذيرند؛ برهانى كه براى اثبات مدعاى خود اقامه مى‌نمايد، آن را حجت گويند. در اينجا مقصود نویسنده از حجت الهى، كسى يا چيزى است كه خداوند به او احتجاج مى‌كند؛ همچون رسولان و امامان و نيز كتب آسمانى و عقل اديبان.[۲]

    ب)- لزوم شناخت امام: در اين قسمت، به اين نكته پرداخته شده است كه اين حجتى كه در هر عصر و زمان بايستى باشد و عقل و نقل بر ضرورت و لزوم وجود آن در همه زمان‌ها حكم كرده و تأكيد مى‌نمايد، لازم است كه آن حجت را مردم بشناسند؛ زيرا هدايت و سعادت خلق در گرو شناخت حجت و آگاهى از رهنمودها و ارشادات او و به كار گرفتن فرامين و دستورات او مى‌باشد كه در آن هنگام فرد مى‌تواند به‌سوى كمال و سعادت حركت كند.[۳]

    ج)- امامت عهد الهى: در اينكه چگونه كسى امام و پيشوا براى امت بعد از پيامبر(ص) مى‌شود، اختلاف است و در اين قسمت، اين اختلافات و احتمالات، به‌صورت مفصل، بررسى شده است كه عبارتند از:

    1. امت نياز به امام بعد از رسول خدا(ص) نداشته باشد و پيامبر(ص) بدون تعيين فردى از دنيا رفته است.
    2. اينكه هركس توانست بر مسند قدرت و رهبرى امت گرچه با قهر و غلبه و جور و ظلم تكيه زند، امام و پيشواى مردم شود.
    3. اتفاق امت بر امامت و پيشوايى فردى حاصل شود كه با اتفاق و اجماع، رهبرى فردى را بر خود مشروع شمارند، كه عامّه مشروعيت خلافت و امامت بعد از پيامبر(ص) را به‌وسيله اجماع دانسته‌اند.
    4. شورى از ديگر امورى است كه براى مشروعيت امامت و خلافت بعد از پيامبر(ص) به آن تمسك كرده‌اند و براى حجيت آن به آيه«وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَينَهُمْ» استفاده كرده‌اند.
    5. اينكه انتخاب امام از جانب خداوند و نصب او توسط رسول خدا(ص) به امر پروردگار بدانيم. اين مورد كاملا صحيح است و با آيات و روايات سازگار مى‌باشد.[۴]

    در فصل دوم، به حضرت مهدى(عج)، از آيينه احاديث و اخبار، نگريسته شده است. اين احاديث، از پيامبر(ص) و ساير معصومين(ع)، به ترتيب مى‌باشد.[۵]

    در فصل سوم، اعتقاد به مصلح موعود در ميان اقوام و ملل، بررسى گرديده است. به باور نویسنده، اعتقاد بر موعود در آخر الزمان اختصاص به شيعه اماميه ندارد، بلكه تمام مسلمانان به وجود موعود مصلح از فرزندان پيامبر(ص) معتقدند و در اديان آسمانى نيز بشارت به ظهور مصلح آمده است و اينكه در آينده جهان، حكومت براى صالحان خواهد بود و آنان وارث زمين مى‌گردند.[۶]

    نویسنده، معتقد است با تتبع و استقصاء در ميان آئين‌هایى كه اكنون و يا در گذشته بوده و كاوش و تحقيق در اعتقاد آنان، به اين حقيقت پى مى‌بريم كه اعتقاد به موعود مصلح از جمله باورهاى پيروان آن مذاهب مى‌باشد؛ هرچند كه آن آئين‌ها در حوزه اديان الهى قرار ندارند و برخى از آنها چه‌بسا نسبت به مبدأ و معاد يا معتقد نبوده و يا با ديده ترديد به آن مى‌نگرند، اما بر اين باورند كه روزى جهان به دست عدالت‌گسترى اداره خواهد شد و او با مبارزه با بى‌عدالتى‌ها و ظلم و فساد، حاكميت عدل و داد را در سراسر گيتى بنا مى‌نمايد و حاكميت زورگويان و ستمگران، جاى خود را به حاكميت صالحان خواهد داد؛ البته تحقق چنين حكومتى مستلزم مقدمات و امورى است كه به‌تدريج بايستى فراهم شود تا زمينه پيدايش آن حكومت پديد آيد؛ ازاين‌رو، نویسنده بخشى كوتاه را به بيان باورها و معتقدات غير از شيعه اماميه پرداخته كه آنان نيز در اين امر موافق با اعتقاد شيعه هستند كه آينده جهان در اختيار صالحان قرار خواهد گرفت. اين بحث در سه بخش شكل گرفته است: مهدى از نظر مسلمانان؛ مصلح موعود در اديان الهى و مصلح موعود نزد ديگر ملل.[۷]

    در فصل چهارم، وضعيت سياسى و اجتماعى دوران ولادت حضرت مهدى(عج)، تشريح شده است. در زمان متوكل كه امام هادى(ع) و امام حسن عسکری(ع) به سامرا منتقل گرديدند، عصر خفقان و استبداد بود و هيچ‌كسى حق كوچك‌ترين مخالفت و حتى اظهار عقيده‌اى كه مخالف با نظر متوكل باشد را نداشت و در صورت ابراز مخالفت، دستگير و به فجيع‌ترين وجه به قتل مى‌رسيد. متوكل حتى به دوستان و نزدیک ان خود رحم نمى‌كرد و به‌عنوان نمونه ايتاخ را كه از نزدیک انش بود به حج فرستاد و در مراجعت در بغداد به فرمان متوكل او و دو فرزندش را زندانى كردند و به قتل رسانيد.

    ابن اثير در وقايع سال 237 مى‌نويسد: در اين سال متوكل امر كرد كه جسد احمد بن نصر خزاعى را از بالاى دار به زير آورده و به بازماندگانش دهند و جسد او را به بغداد حمل كرده، سر او را به بدنش ملحق نموده و غسل و كفن كرده، او را دفن نمودند و گروه زيادى گرد آمدند تا براى تبرک او را مسح كنند. حتى متوكل هنگامى كه قدرت را در دست گرفت از بحث و گفتگو درباره قرآن و غير آن نهى كرد و آن را به تمام بلاد مكتوب كرد.[۸]

    در فصل پنجم، به بحث پيرامون احوال حضرت مهدى(عج) و آغاز امامت ايشان پرداخته شده است.[۹]و در فصل ششم، از غيبت صغرا، نواب و توقيعات سخن به ميان آمده است.[۱۰]

    مباحث و عناوينى كه در ساير فصول كتاب، مطرح شده است، به ترتيب عبارتند از: غيبت كبرى؛ رابطه امام(عج) و مردم در دوره غيبت كبرى؛ انتظار؛ وضعيت جهان و اتفاقات قبل از ظهور؛ علائم ظهور؛ ظهور و قيام مهدى(عج)؛ حكومت جهانى حضرت ولى عصر(عج) و رجعت.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع.[۱۱]، به ارائه شرح حال مختصرى از اعلام مذكور در متن.[۱۲]و توضيح برخى كلمات و عبارات متن، پرداخته شده است.[۱۳]

    پانويس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها