اوقات الصلوات

    از ویکی‌نور
    اوقات الصلوات
    اوقات الصلوات
    پدیدآورانصافی گلپایگانی، لطف‌الله (نویسنده)
    ناشردفتر معظم له
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1408 ق
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اوقات الصلوات از جمله آثار فقهى آيت‌اللّه لطف‌الله صافى گلپايگانى است كه براى مشخص نمودن اوقات نماز در نقاط مختلف كره زمين كه در طول سال اختلافات شايان توجهى پيدا مى‌كنند، به زبان عربى و در سال 1407ق تأليف گرديده است.

    ساختار

    بعد از توضيحات مختصرى راجع به اصل قضيه و تفاوت‌هایى كه در اوقات طلوع و غروب خورشيد در سرزمين‌هاى مختلف وجود دارد، در چهار بخش مطالب كتاب دسته بندى شده است؛ بخش اول ذكر ملاحظاتى است كه مؤلف ذكر آنها را لازم مى‌داند. دومين بخش پاسخ سؤالى است كه نسبت به طول و عرض جغرافيايى شهرها مطرح مى‌شود. بخش سوم نيز به پاسخ‌هایى حول محور مسائل مذكور پرداخته و در آخرين قسمت بخش‌هاى گوناگون سؤالاتى كه در استفتاء مطرح شده، مورد بررسى قرار گرفته است.

    گزارش محتوا

    ابتدا سخن از چگونگى طلوع و غروب خورشيد در قطب شمال است كه بالخصوص در اواخر بهار و اوايل تابستان در طول بيست و چهار ساعت از تابش خورشيد برخوردار مى‌باشند.

    مؤلف از لندن نيز سخن گفته و طبق آنچه خود در زمان تأليف رساله در آن‌جا حضور داشته و با چشم خود ديده مى‌فرمايد: شب‌هاى لندن در بعضى از ماه‌هاى سال به طور كامل تاريك نمى‌شود؛ يعنى مقدار اندكى از نور خورشيد در شب‌ها هنوز تابش داشته و هوا كمى روشن مى‌باشد. اين مسئله باعث مى‌شود تا فاصله ميان فجر كاذب و فجر صادق به چند ساعت برسد، زيرا از موقعى كه هوا رو به روشنى مى‌گذارد و تا وقتى كه به طور كامل روشن مى‌شود فاصله زيادى است. مؤلف در موقع خاصى از طول سال به ساعت دقيق آن دو نيز اشاره نموده است، بعد از اين مقدمه‌اى كه ذكر شد بيان مطالبى را آغاز مى‌كند كه اولین آنها درباره فجر حقيقى مى‌باشد. ايشان فجر حقيقى در ساير شهرها (غير از لندن و امثال آن) را نزول خورشيد از خط افق به اندازه هيجده درجه مى‌داند.

    دومين مطلب اين است كه مسلمانان لندن اين ميزان را در شهر خود دوازده درجه مى‌گيرند كه اين حدّ در تمام طول سال يك‌سان مى‌باشد. مؤلف اين محدوده را مختص به لندن مى‌داند و در شهرهاى شمالى‌تر اين ميزان بيشتر مى‌باشد. ايشان بروز چنين حالتى را مختص به نيم كره شمالى نمى‌داند و مى‌فرمايد: در قطب جنوب و حوالى آن نيز همين حالت صادق مى‌باشد.

    با اوصافى كه از مناطق مذكور تبيين گرديد حال سؤالاتى راجع به اين شهرها پيش مى‌آيد: آيا در تمام طول سال به انتشار نور در دوازده درجه اعتماد مى‌شود يا خير؟آيا مى‌توان از باب احتياط، افطار را با هجده درجه و نماز را با دوازده درجه صورت داد؟ آيا فجر و غروب طريقى هستند يا موضوعى؟.

    مؤلف، اولین كارى كه در مقام پاسخ به سؤالات مذكور انجام داده اين است كه مفاهيم صبح، دلوك، غسق و... را مورد بررسى قرار داده تا معلوم شود آيا اينها داراى مسمّاى حقيقى هستند در خارج يا از زبان ادله شرعيه گرفته شده‌اند؟ احكام مختص به مسمّاى آنچه ذكر شد دائر مدار تحقق آنها مى‌گردد مانند ساير موضوعاتى كه داراى احكام خاصّ مى‌باشند. ايشان با استناد به برخى از شواهد قرآنى اقدام به بيان مفاهيم الفاظ مذكور نموده‌اند.

    ايشان در ادامه ضمن بيان تفاوت حكم ظاهرى و حكم واقعى جايگاه احتياط را هم در مسائل مورد بحث مشخص نموده‌اند. اما علت اينكه در مورد تكليف مسلمين در مناطق مذكور چيزى در احاديث و روايات ذكر نشده اين است كه چنين مسئله‌اى مورد ابتلاى مشافهين معصومين عليهم‌السلام نبوده است.

    مطلب ديگرى كه مؤلف در اين قسمت توضيح داده، راجع به عدم جريان استصحاب در مسئله مورد نظر مى‌باشد؛ به اين معنا كه بياييم و استصحاب بقاى دليل را جارى كنيم و تا واقع شدن زمان قطعى فجر صبر كنيم.

    آخرين بخش توضيحات مؤلف درباره آخرين قسمت سؤال استفتا كنندگان مى‌باشد كه از طريقيت يا موضوعيت فجر پرسيده بودند كه ايشان در جواب مى‌فرمايد: مجال براى بحث از طريقيت يا موضوعيت نيست مگر اينكه طبق آيه 187 بقره:«حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر» بگوييم آنچه از فجر به حساب مى‌آيد به عنوان طريقى براى تبين مانند فجر به كار بيايد، امّا اگر قابليت تبين در آن نباشد ديگر بحث از طريقيت فجر معنا نخواهد داشت كما اينكه طبق قول به موضوعيت آن هم بحث از موضوعيت بى‌فايده خواهد بود.

    بحث بعدى در مورد مفهوم لغوى و اصطلاحى فجر مى‌باشد. ايشان در مفهوم لغوى آن از راغب در مفرداتش نقل مى‌كند كه به معنى شكسته شدن و شقّ چيزى دانسته است، بعد فجر را به صورت كاذب و صادق تقسيم كرده و چگونگى تحقق آنها را مشخص مى‌كند. ايشان يكى از تعاريف فجر را پذيرفته، لكن إن قلتى را در مورد آن نافذ مى‌داند كه بعد از بيان آن، خود پاسخ آن را بيان مى‌نمايند. ايشان در مورد افطار آن مقدارى كه قطع اقتضاء مى‌كند را قابل عمل دانسته در غير اين صورت و در طرف آغاز صبح عمل به استصماب را تجويز مى‌نمايد.

    قسمت ديگر مطالب كتاب راجع به حكم ظاهرى يا حكم واقعى بودن دستور آيه 187 بقره است كه قبلا گذشت. ايشان حكم آيه مذكور را واقعى دانسته كه غايت آن تبين مذكور در آيه مى‌باشد. در همين جا حكم شب‌هاى مهتابى را كه قرص قمر كامل مى‌شود و باعث مشتبه شدن شناخت فجر مى‌گردد هم بيان كرده‌اند. مؤلف بار ديگر بر جريان استصحاب در مورد آغاز روزه و احتياط را در مورد شناخت وقت نماز ياد آورى مى‌نمايند.

    آخرين بخش كتاب كه تذكر نكات ديگرى درباره فروعات ياد شده در استفتاء مذكور است، در ضمن هفت مسئله بررسى شده است:

    1. اول اينكه عناوين اخذ شده در لسان ادلّه مانند فجر، مغرب و غير آنها به نحو موضوعيت اخذ شده‌اند كه از آن به غيرش تعدى نمى‌كند.
    2. مفهوم فجر به معنى شكسته شدن تاريكى شب مى‌باشد اين فجر اعم از فجر كاذب و فجرى است كه بعد از آن طلوع مى‌كند.
    3. اعتماد بر زياد شدن نور در شهرهایى كه نور خورشيد در شب به كلى از بين نمى‌رود معتبر مى‌باشد؛ به اين صورت كه به زياد شدن نور، فجر اطلاق مى‌گردد.
    4. همين اعتماد مذكور در دو ماه از سال معتبر نبوده و در ده ماه ديگر بايد به همين زيادى نور اعتماد كرد.
    5. تبين مذكور در آيه 187 بقره طريقى مى‌باشد.
    6. اگر فجر در بعضى از شهرها اصلا محقق نشود يا در بعضى زمان‌ها، اگر در بقاى شب شك شود در روزه طبق استصحاب و در نماز طبق احتياط عمل مى‌شود. اين مطلبى است كه مؤلف قبلا نيز آن را متذكر شده و به توضيحش پرداخته بود.
    7. آخرين مطلب اين است كه اگر فجر در بعضى از نقاط بر اهالى آن مشتبه شود چه كار بايد بكند؟ اين مسئله چند صورت پيدا مى‌كند؛ به اين ترتيب كه يا امر بر تمامى اهالى مشتبه است يا مسئله اختلافى بوده و برخى ادعاى تحقق آن را دارند و برخى عدم تحققش را كه در اين صورت هم يا مدعیان تحقق فجر بر اساس مدارک علمى چنين حرفى مى‌زنند و يا بر اساس حدس و گمان كه هر كدام حكم خاصى خواهد داشت.

    وابسته‌ها