المنتقی من درة الأسلاك في دولة «ملك» الأتراك «في تاريخ حلب الشهباء»

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از تاريخ ابن حبيب)
    المنتقی من درة الأسلاک في دولة «ملک» الأتراک «في تاريخ حلب الشهباء»
    المنتقی من درة الأسلاك في دولة «ملك» الأتراك «في تاريخ حلب الشهباء»
    پدیدآورانابن حبیب، حسن بن عمر (نویسنده) زکار، عبدالجبار (محقق)
    ناشردار الملاح
    مکان نشرحلب - سوریه
    سال نشر1420 ق
    چاپ1
    موضوعحلب - تاریخ - سال شمار

    حلب - سرگذشت‌نامه

    حلب - سیاست و حکومت

    حلب - شاهان و فرمان روایان
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏99‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8‎‏ ‎‏الف‎‏28
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المنتقى من در الاسلاك في دول ملك الاتراك في تاريخ حلب الشهباء معروف به «تاريخ ابن حبيب»، تأليف حسن بن عمر بن حبيب حلبى (779-710ق)، تاريخ حلب، بين سال‌هاى 726 تا 778ق بوده كه به زبان عربى و در قرن هشتم هجرى نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب مشتمل بر دو مقدمه است. مقدمه اول، از استاد سهيل زكّار پيرامون تاريخ شهر حلب.[۱]، و مقدمه دوم، از محقق كتاب جناب عبدالجبار زكّار است.

    متن كتاب، به صورت بسيار منظم تاريخ حلب را مورد بررسى قرار داده است.

    نویسنده، در بيان مطالب از اشعار عربى استفاده نموده است.

    كتاب مشتمل بر بيان حوادث و وقايع مهم، وفات واليان، اميران، نويسندگان، مشاهير و علما شهر شام و حلب، به صورت سال به سال و بسيار منظم و دقيق مى‌باشد.

    مطالب در مورد برخى از اين سالها بسيار مختصر و تنها در چند سطر بيان شده و در مورد برخى از سال‌ها بسيار مفصل مى‌باشد.

    گزارش محتوا

    محقق در مقدمه‌اى مفصل، مطالبى را در مورد تاريخ شهر شام و حلب، شرح حال زندگى مؤلف شامل (تولد، اساتيد، تأليفات، سفرها، نسخ خطى كتاب، مصادر، سفرها و وفات مؤلف) و شيوه تحقيق كتاب ذكر نموده است.[۲]

    از جمله ويژگى‌هاى اين اثر، نثر مسجع و آهنگين در بيان مطالب است كه به زيبايى كتاب افزدوه است.

    بررسى سال به سال وقايع ذكر شده ممكن نيست لذا جهت آشنايى با مطالب و مباحث و شيوه كار مؤلف برخى از وقايع اين سال‌هاى مورد بررسى واقع مى‌شود.

    وقايع سال 726ق اولین مطلب كتاب مى‌باشد. برخى از مسائلى كه در آن اشاره شده، عبارت است از:

    وفات شمس‌الدين ابوعبدالله بن منصور بن صقر حلبى، وى متكلم و كاتب بود، داراى سخاوت نفس، سخاوت در بذل و بخشش و داراى احترام و منزلت نزد امرا و اكابر.[۳]؛

    وفات پدر حافظ زين‌الدين ابوالقاسم عمر بن حبيب دمشقى، وى عالم متواضع، داراى حسن خلق، با مهر و محبت نسبت به فقرا و نيازمندان، داراى تأليفات، آگاه به متون و اسناد و... بوده است.[۴]

    وفات شيخ حماد بن المولى الحلبى، عالمى صالح، مواظب بر تلاوت و اعتكاف و داراى مقام عرفانى.[۵]

    برخى از وقايع سال 750ق عبارت است از:

    امير سيف‌الدين ارغوان كاملى به جاى امير السيف‌الدين حموى نائب السلطنه شد.[۶]؛

    قاضى نجم‌الدين ابوعبدالله احمد بن عمرو زرعى شافعى به جاى قاضى نجم‌الدين ابى محمد عبدالقاهر حلبى شافعى در مقام قضاوت قرار گرفت.[۷]

    وفات امير سيف‌الدين ارقطاى ناصرى نائب السلطنه حلب.[۸]

    وفات امير سيف‌الدين ارغوان شاه ناصرى نائب السلطنه دمشق.[۹]

    وفات شيخ صدرالدين ابوربيع داوود بن سليمان كاتب.[۱۰]

    از جمله سال‌هایى كه داراى رخدادهاى اندك مى‌باشد، سال 751ق است كه تنها دو واقعه مهم شرح شده است:

    1. صاحب ديوان شدن شريف شهاب‌الدين‌ابوعبدالله محمد بن حسین مشهور به ابن قاضى عسكر به جاى شهاب‌الدين‌ابى حفص يوسف بن ابى سفاح حلبى؛
    2. وفات علامه فخرالدين ابوعبدالله محمد عبدالكريم مصرى شافعى.

    برخى از وقايع مهم همراه با ذكر سال آن:

    1. وقوع زلزله بزرگى در مصر و شام كه باعث خرابى بسيارى از اماكن شد؛ در سال 744ق.[۱۱]
    2. حمله ملخ به حلب و شهرهاى آن كه باعث ضرر و زيان فراوانى شد؛ در سال 747ق.[۱۲]
    3. شيوع بيمارى طاعون در شهرهاى حلب كه باعث مرگ تعداد زيادى از مردم شد؛ در سال 749 هجرى.[۱۳]
    4. تأليف كتاب «المقتفى من سيرة المصطفى» در مورد پيامبر اسلام(ص)؛ در سال 768ق.[۱۴]

    آخرين سالى كه نویسنده در كتاب بيان نموده، سال 778ق است. برخى از وقايع اين سال عبارت است از:

    جايگزين شدن قاضى القضات جلال‌الدين ابوالمعالى در منصب قضاوت به جاى پسر عمويش فخرالدين ابى عمر عثمان زرعى شافعى.[۱۵]

    وفات سلطان ملك اشرف شعبان بن ملك منصور صالحى در قاهره.[۱۶]

    وفات قاضى القضات فخرالدين ابوعمرو عثمان زرعى شافعى.[۱۷]

    وفات جمال‌الدين ابوربيع يعقوب بن ابى سعيد مصرى. وى كاتب، اديب، فاضل بوده و در حلب فوت كرده است.[۱۸]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب و موضوعات، اسماء اعلام به ترتيب حروف الفبا، اسماء قضات به ترتيب حروف الفبا، اشعار، سنوات هجرى و ميلادى، اماكن، كتب، مصادر و مراجع خطى، مصادر و مراجع چاپى در پايان كتاب بيان شده است. توضيحات در پاورقى آمده است.

    پانويس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب؛