تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی (صفا)

    از ویکی‌نور
    تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی (صفا)
    تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی (صفا)
    پدیدآورانصفا، ذبیح‎ الله (نویسنده)
    ناشرفردوس
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1378 ش
    چاپ15
    شابک964-5509-99-8
    موضوعادبیات فارسی - تاریخ و نقد
    زبانفارسی
    تعداد جلد5
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏3374‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏7‎‏ت‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی تألیف ذبیح‌الله صفا می‌باشد.

    اين كتاب كه نخستين جلد آن در 1332 خورشيدى در تهران به چاپ رسيد، به قلمرو تاريخ ادبيات فارسی در قلمرو زبان فارسی نو (درى)؛ يعنى ادبيات ایران در روزگار اسلامى مى‌پردازد و از دو دوره پيشين زبان فارسی (باستان و ميانه)؛ يعنى ادبيات ایران پيش از اسلام سخن نمى‌گويد، اما در عنوان كتاب حتى پس از بازبينى چاپ‌هاى تازه‌اش، چنين چارچوبى در نظر نيامده است. اين اثر افزون بر نقد، موضوع‌هاى سبک شناختى و جامعه شناختى (اجتماعیات) فراوانى را نيز در بر دارد؛ چنان‌كه نياز پژوهشگران را در هر يك از اين زمينه‌ها بر مى‌آورد.

    ساختار

    مورخ ادبى، ناگزير بايد «ادبيات» را به‌روشنى تعريف كند تا قلمرو كارش را بشناسد و آشكار سازد كه كدام متن ادبيات است و كدام يك ادبيات نيست. هر يك از كتاب‌هاى تاريخ ادبيات، ديدگاه نویسنده را درباره چيستى ادبيات مى‌نمايد. مورخان ادبى ایران، كمابيش همه آثار مكتوب تمدن فارسی زبانان را در جرگه ادب گنجانده و كتيبه‌ها، نوشته‌هاى علمى، تاريخى، جغرافيايى، رسائل دينى، مذهبى و... را ادبيات شمرده‌اند. ذبيح‌الله صفا، هرمان اته و استاد همايى بر اين شيوه به نوشتن تاريخ ادبيات دست زدند.

    زبانِ كتاب صفا، كمابيش يك دست و در همه جا علمى و پخته است و از سنت‌هاى ادبى فارسی زبانان پيشين وام مى‌كند. اين ويژگى اخير در نظر برخى از خوانندگان، دور از ذهن و غريب نموده و عيب آن شمرده شده است. جلد اول كتاب با عنوان «تاريخ ادبيات در ایران، از آغاز عهد اسلامى تا دوره سلجوقى» در 716 صفحه، جلد دومش (از ميانه قرن پنجم تا آغاز قرن هفتم)، در سال 1334 و جلد سوم آن در دو بخش (از اوايل قرن هفتم تا پايان قرن هشتم)، در سال‌هاى 1351 و 1352، جلد چهارم (از پايان قرن هشتم تا اوايل قرن دهم) در سال 1356 و جلد پنجم (از آغاز سده دهم تا ميانه سده دوازدهم)، در سه بخش در سال‌هاى 1362، 1364 و 1370 منتشر شد.

    اميد بود كه جلدهاى بعدى كتاب، دست كم تا سده كنونى، يكى پس از ديگرى به چاپ برسد، اما عمر نویسنده دانشمند آن در ارديبهشت 1378 به سر آمد و كارش به سرانجام نرسيد، اما دوره پنج جلدى (هشت مجلد / 5907 صفحه) اثرش بارها در ایران چاپ شد. محتواى كتاب او در قالب چندين باب عرضه مى‌شود كه هر باب چند فصل و هر فصل چندين بهره دارد.

    ذوق تذكره‌نويسان ایرانى، در حوزه نقد و داورى ادبى، در ديدگاه‌هاى خاورشناسان و مورخان ادبى ایرانى نيز بسيار تأثير گذارده است و حتى نویسنده اين كتاب كه خود از متأخران فن تاريخ ادبيات به شمار مى‌رود، از اين تأثير پذيرى سهمى دارد؛ زيرا وى در بسيارى از جاها، داورى‌هاى صاحبان تذكره‌ها را باز مى‌گويد و بدانها استناد مى‌كند.

    وى پيش از طرح بحث درباره وضع ادبى هر عهد، به انگيزه آشنايى خواننده با چارچوب فكرى و سير انديشه‌ها و باورها و علوم آن روزگار، مقدمات دراز دامنى مى‌چيند و بر اين است كه ادب (ادبيات)، فن بيان عقايد و افكار و عواطف است و علوم ادبى دانش‌هایى به شمار مى‌روند كه زمينه را براى تحقق اين مقصود فراهم‌تر مى‌آورند.

    گزارش محتوا

    اين كتاب پنج جلدى به رغم اينكه در دوره‌اى بيش از چهل سال فراهم آمده، از الگويى كمابيش يك‌سان پيروى كرده است. بنا بر اين، نویسنده در هر جلد پيش از آوردن سرگذشت شاعران و نويسندگان هر دوره و نمونه آثار آنان، براى آشنا شدن خواننده با اوضاع و احوال آن روزگار، گزارش‌هایى درباره اوضاع سياسى و اجتماعى، وضع علوم و دانش‌ها و مهم‌ترين مباحث دينى و كلامى در آن هنگام عرضه مى‌كند و تصويرى از چهره ادبيات و علوم ادبى مى‌نمايد. آن‌گاه در دو بخش جدا از هم، به شناساندن شاعران و نويسندگان پر آوازه هر دوره مى‌پردازد و از زندگانى و آثار و انديشه‌ها و نمونه شعرها و نوشته‌هاى آنان ياد مى‌كند.

    اين فصل‌هاى بنيادين به آماده شدن خواننده براى فهميدن اشعار و انديشه و سبک شاعرى و نويسندگى آنان بسيار كمك مى‌كند. كوشش نویسنده در بارور كردن فصل‌هاى آغازين كتاب، دست‌رنج او را به مرز «دوره تاريخ تمدن و فرهنگ و ادب ایرانى» نزدیک كرده، اما همين ويژگى كه خود بر صفحات كتاب صفا نيز افزوده، بعدها در ديد برخى از محققان، حشو و كاستىِ كار وى و موجب ملالت خواننده شمرده شده است.

    توضيح درباره دين (باورها و مناسك و مذاهب) مردمان و علوم شرعيه، دانش‌هاى عقلى و علوم ادبى، فنون رايج نزد آنان و شمار كتاب‌ها و كتاب‌خانه‌هاى هر عصر، بخشى از تمهيدات پيش گفته‌اند.

    جلد پنجم كتاب كه سه بخش دارد، پس از انقلاب اسلامى (1357ش) و بخش فراوانى از آن در آلمان تنظيم و نوشته شد و به رغم اينكه دسترس نداشتن نویسنده به منابع اصلى و دست يكم، در پاره‌اى از بخش‌هاى آن نمايان است، كوشش فراوان او را براى بررسى همه گزارش‌هاى درخور، بسيار بايد ستود.

    مؤلف در اين بخش از كتاب (ادبيات دوره صفويه و سبک هندى) از پژوهش‌هاى احمد گل‌چين معانى بسيار سود برده است.

    وضعيت كتاب

    كتاب‌هاى تاريخ ادبيات به معناى امروزى آن، در ایران پيشينه درازى ندارد. چنين آثارى بيشتر در تذكره‌هاى شاعران مى‌آمد كه گويى نخستينِ آنها در قلمرو زبان فارسی، لباب الالباب (618 ه) سديد‌الدين عوفى است. گل‌چين معانى، 529 اثر تذكره‌اى و تاريخ ادبياتى را تا 1350 خورشيدى ياد مى‌كند كه بيشتر آنها پس از قرن دهم در شبه قاره هند نوشته شده‌اند. نخستين آثار پژوهشى و تحليلى درباره «تاريخ ادبيات فارسی» را خاور شناسان سده نوزدهم نوشتند كه تاريخ ادبيات فارسی هرمان اته آلمانى (1842 - 1917)، ترجمه صادق رضازاده شفق (تهران 1337ش) و تاريخ شعر فارسی به ايتاليايى، نوشته ايتالوپيتزى (1894م) از آنهایند، اما مهم‌ترين اثر در اين باره، تاريخ ادبى ایران ادوارد براون است و كتاب كوچك پاول هرن (1909) در اين باره، پس از آن جاى مى‌گيرد. نوشته‌هاى يان ريپكا از چكسلواكى، برتلس و براگنيسكى روسى و باوزانى ايتاليايى و شبلى نعمانى از شبه قاره هند، از ديگر كتاب‌هاى غير ایرانیان در اين زمينه به شمار مى‌روند.

    بارى، ایرانیان نوشتن تاريخ ادبيات را به معناى تازه‌اش در سده اخير و به پيروى از اروپاييان به ويژه ادوارد براون آغاز كردند. نخستين كتاب تاريخ ادبيات فارسی، از آن محمدحسين خان فروغى (ذكاء الملك) بود كه براى تدريس در مدرسه سياسى پيشين نوشته و پس از درگذشت نویسنده به كوشش فرزندانش در 1335 در تهران چاپ شد. كسانى، نوشتن تاريخ ادبيات فارسی را براى تدريس در مدرسه‌ها و دانش‌سراها پس از آن نيز دنبال كردند كه صادق رضازاده شفق، بديع‌الزمان فروزانفر و جلال‌الدين همايى از آن جرگه‌اند. نوشتن تاريخ ادبيات در قلمرو زبان فارسی تاجیكى را نيز خاور شناسان روس و تاجیك، هم‌زمان با يك‌ديگر پى گرفتند. بارى، نوشتن تاريخ ادبيات فارسی به شيوه اروپايى و در قالبى پژوهشى و مبسوط، با قلم ورزى‌هاى ذبيح‌اللّه صفا، استاد دانشگاه تهران بنياد يافت.

    بر عنوان كتاب صفا، خرده گيرى و يادآورى شده است كه با توجه به تقسيمات جغرافيايى سياسى سده‌هاى اخير، ياد كردن از نويسندگان شهرهاى افغانستان، ما وراء النهر، شبه قاره هند، آسياى صغير و آذربايجان درست نيست. از همين روى، نویسنده عنوان آخرين چاپ كتاب را به تاريخ ادبيات در ایران و در قلمرو زبان پارسى تغيير داد. هم‌چنين گفته‌اند چرا در اين كتاب از لهجه‌ها و ادبيات عاميانه استان‌ها و اقليت‌هاى نژادى و مذهبى مانند كرد و لُر و ترك و يهود، ياد نشده يا چرا با نقل گزيده شعرهاى شاعران و نمونه آثار نويسندگان بر گستره كتاب افزوده شده است؟ اما برخى از پژوهندگان، آن را در سنجش با ده كتاب برگزيده هفتاد سال اخير از «نخستين‌ها» برشمرده‌اند.

    بيشتر منابع كتاب، دست يكم و معتبرند؛ زيرا نویسنده براى بهره‌گيرى از منابع اصلى در هر مبحث، در بسيارى از جاها به ويژه در مجلدات آغازين، از نسخه‌هاى خطى و گاه يكتاى روزگار خود سود جسته و شعرها و نمونه‌ها را نيز گاهى از همين نسخه‌هاى خطى يا از چاپ‌هاى سنگى و نامنقح نخستين برگزيده است. از اين رو، شمارى از آنها با ضبط چاپ‌هاى انتقادى بعدى ناسازگار مى‌نمايند و در چاپ‌هاى بعدى كتاب براى سازگار كردن آنها با آن صورت‌هاى انتقادى آثار و جبران كمبودهایى از اين دست، تلاشى صورت نگرفته است.

    چكيده‌اى از اين كتاب، به درخواست استادان رشته زبان و ادبيات فارسی براى دانش‌جويان دوره كار شناسى سامان يافت كه جلد اول آن را خود نویسنده در 1355 منتشر كرد و در 1374 به چاپ چهاردهم رسيد. جلد دوم، سوم و چهارم اين چكيده نيز به گزينش محمد ترابى فراهم آمده است.

    نمايه نام‌هاى تاريخى و جغرافيايى و جاى‌ها و كتاب‌ها، فرقه‌ها و اقوام و اشخاص و سلسله‌ها، در پايان برخى از جلدهاى كتاب آمده است و پانوشت‌هاى نویسنده افزون بر توضيحات سودمند وى درباره شاعران و نويسندگان و آثار يا زمانه آنان، نشانى منابع كتاب را در بر دارند. مقدمه او نيز در جلد نخست اثر، دغدغه‌اش را درباره آشنايى خوانندگان كتابش با ادب و ادبيات نويسى و مقدمات آن نشان مى‌دهد.

    منابع مقاله

    متن كتاب.

    فتوحى، محمود (خرداد 1382)، «بررسى و نقد تاريخ ادبيات نگارى در ایران»، كتاب ماه ادبيات و فلسفه، شماره 68.

    حداد عادل، غلامعلى (1380 ش)، دانش‌نامه جهان اسلام.