تاریخ حدیث شیعه در سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری

    از ویکی‌نور
    تاریخ حدیث شیعه در سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری
    تاریخ حدیث شیعه در سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری
    پدیدآورانصفره، حسین (نویسنده)
    ناشرمؤسسه علمي فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
    مکان نشرایران - قم
    چاپ1
    موضوعحديث - تاريخ
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏106‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏7‎‏ت‎‏2‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاریخ حدیث شیعه در سده‌های دوازدهم و سیزدهم هجری، اثر حسین صفره، پژوهشی است پیرامون آثار حدیثی شیعه و مؤلفان آن در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری که به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.

    عواملی همچون شرط لازم بودن مطالعه تاریخ حدیث برای تحقیق روشمند در حوزه‌های مختلف علوم حدیث، مورد هجوم شبهات تاریخی قرار گرفتن حدیث به‌عنوان پدیده‌ای تاریخی و شناختن و شناساندن پشتوانه عملی حدیث به‌وسیله اثبات اتصال آن به عصر پیامبر(ص) و امامان(ع) و در امان ماندن آن از دستان تحریفگر پیدا و پنهان، انگیزه‌ای شده است تا گروه تاریخ و حدیث «پژوهشکده علوم و معارف حدیث»، مجموعه «تاریخ حدیث شیعه (از قرن نخست تا عصر حاضر)» که اثر حاضر، جلد چهارم آن می‌باشد را پی‌ریزی نماید[۱].

    ساختار

    کتاب با مقدمه گروه تاریح حدیث پژوهشکده علوم و معارف حدیث آغاز و مطالب در یک پیشگفتار و پنج فصل، تنظیم شده است.

    اثر حاضر، که به‌صورت تفصیلی، تاریخ حدیث شیعه را در قرن‌های دوازدهم و سیزدهم هجری بررسی می‌کند، در واقع، چهارمین جلد از مجموعه پنج جلدی «تاریخ حدیث شیعه (از قرن نخست هجری تا عصر حاضر)» می‌باشد که تدریجا منتشر شده است.[۲].

    در این مجموعه، به‌ترتیب تاریخی، اطلاعات مربوط به حدیث شیعه، گردآوری شده است.

    گزارش محتوا

    در آغاز کتاب تحت عنوان سخنی با خواننده، ضمن بیان انگیزه نگارش کتاب، به موضوع مجلدات مجموعه پنج جلدی «تاریخ حدیث شیعه»، اشاره شده است و از جمله بیان شده که: مباحثی که در هر دوره مورد بحث (یا در هر یک از مقالات) مورد توجه بوده‌اند، عبارتند از: شرایط اجتماعی - ‌فرهنگی، حوزه‌های علمی - ‌جغرافیایی، عالمان حدیث‌پژوه، زمینه‌های فعالیت‌های حدیثی، گونه‌های نگارش‌های حدیثی، علوم حدیث، اجازات و مشایخ اجازه. معرفی مهم‌ترین فعالیت‌های حدیثی هر عصر نیز از دیگر اطلاعات موجود در این مجموعه است.[۳].

    در پیشگفتار، گزارش مختصری از ساختار و محتوای کتاب، عرضه شده است.[۴].

    نویسنده در این نوشتار، بر آن است تا وضعیت حدیث شیعه را در دو قرن مذکور، از جهاتى چند، بررسى نماید و از جمله معلوم کند که در این مقطع زمانى، چه کارهایى درباره حدیث و کتاب‌هاى حدیثى شیعه انجام گرفته است و از میان دانشمندان شیعه، چه کسانى در عرصه حدیث و علوم مربوط به آن، قلم به دست گرفته‌اند و چه خدماتى انجام داده‌اند[۵]. ازاین‌رو در فصل اول، ابتدا به بررسی وضعیت فرهنگی - ‌اجتماعی شیعه در سده‌های دوازدهم و سیزدهم (در دوران حکومت صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه) و سپس به بحث پیرامون جریان‌های فرهنگی این دو سده، از جمله صوفیگری، اخباری‌گری و اصولی‌گری، شیخی‌گری، بابی‌گری و بهایی‌گری، پرداخته است.[۶].

    در ادامه، وضعیت فرهنگی - ‌اجتماعی اهل سنت در سده‌های مذکور، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است که این بحث، به مجال و مقال دیگری نیاز داشته، ولذا در این فصل، تنها به جریان فرهنگی مهمی که در قرن دوازدهم در میان بخشی از اهل سنت پدید آمد، یعنی جریان سلفی‌گری یا وهابیگری، پرداخته شده است.[۷].

    منظور نویسنده از عنوان «تاریخ» در این نوشتار، مباحث تاریخى صرف (مانند تاریخ انبیا، تاریخ اسلام و یا دیگر عناوین تاریخى) نیست؛ زیرا وی معتقد است که مطالبى که محتواى تاریخ حدیث را تشکیل مى‌دهند، با امثال مباحث یادشده، متفاوتند، به‌خصوص با توجّه به اینکه حدیث شیعه، پیچ‌وخم‌هاى اصلى و مراحل اساسى مسیر خود، از قبیل مرحله صدور، مرحله نگارش، شکل‌گیرى اصول حدیثى، تدوین جوامع چهارگانه و... را در دوره‌هاى پیشین، پشت سر گذاشته و سهم دوره مورد بحث در سرگذشت حدیث شیعه، به اندازه دوره‌هاى اوّلیه نیست. ازاین‌رو خود به این نکته تأکید دارد که اگر در این فصل به وضع فرهنگی - ‌اجتماعى این دو قرن اشاره شده، هدف این است که بستر و زمینه‌هاى فعّالیت در عرصه حدیث، روشن گردد و یا احیانا پاره‌اى انحرافات فکرى که ممکن است از برداشت‌هاى نادرست نسبت به آیات و روایات حاصل شده باشد‌، مورد اشاره قرار گیرد. گو اینکه ممکن است در یک زمان، هیچ رابطه مستقیمى میان اوضاع فرهنگى و حدیث، نتوان برقرار کرد[۸].

    در فصل دوم، به بحث پیرامون متون حدیثی قرن دوازدهم و سیزدهم پرداخته شده است. در این کتاب، در مجموع، بیش از یک‌هزار اثر مربوط به حدیث، اعم از متون حدیثی، علوم حدیث و یا دیگر فعالیت‌های حدیثی یاد شده است که این فصل، به متون حدیثی با عناوین فرعی زیر، پرداخته است:

    1. جوامع بزرگ حدیثی: در این قسمت، از میان آثاری که با گردآوری متون حدیث شکل گرفته است، در دو بخش، ابتدا جوامع بزرگ حدیثی از جمله: «عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال» از عبدالله بن نورالله بحرانی، «الأوفی» از فضل علی‌بیگ بن شاهوردی بن خلف توشمال‌باشی و سپس کتاب‌های کم‌حجم‌تر، مانند: «الأنوار النعمانية في بيان معرفة النشأة الإنسانية» و «غرائب الأخبار و نوادر الآثار» از سید نعمت‌الله جزایری، به‌ترتیب زمان، معرفی شده‌اند[۹].
    2. موضوعات خاص: در این قسمت، آن دسته از آثار حدیثی که بر اساس موضوعات زیر، تدوین یافته، ذکر شده است:

    الف)- نگارش مناقب، فضایل و شرح حال معصومان(ع)؛ از جمله: «رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار» از سید نعمت‌الله جزایری[۱۰]. ب)- اعتقادات، آداب و اخلاق: مانند: «جواهر الكلام في الخصال المحمودة في الأنام»، از احمد بن حسن حر عاملی[۱۱]. ج)- تفاسیر روایی: از جمله: «نور الثقلين» از عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی[۱۲]. د)- ادعیه و زیارات: از جمله «الأدعية الكافية» از نورالدین محمد بن شاه مرتضی کاشانی، «تحفة الرضا(ع)» از محمدحسین بن مرتضی‌قلی پیش‌نماز و «الكلم الطيب و الغيث الصيب» از سید علی‌خان بن احمد شیرازی[۱۳].

    1. سبک‌های خاص: مراد از سبک خاص، شیوه‌اى است که مؤلّف بر اساس آن به نگارش و تألیف کتاب حدیث پرداخته است. در این قسمت، تنها به اربعین‌نگارى پرداخته شده است. در این سبک، مؤلّف چهل حدیث را در یک یا چند موضوع، در کتابى گِرد مى‌آورد و گاه به شرح و توضیح آنها مى‌پردازد[۱۴].

    دانشمندان شیعه، علاوه بر نگارش و تدوین کتاب‌هاى حدیثى، در شکل‌گیرى و تدوین علوم حدیث، مانند: درایه و رجال نیز گام‌هاى بلندى برداشته و آثار ارزشمندى پدید آورده‌اند که بخشى از این تلاش‌ها در دو قرن دوازدهم و سیزدهم انجام یافته است.

    در فصل سوم، به پژوهش‌هاى انجام‌گرفته در دراية ‌الحديث، رجال و فقه الحديث پرداخته و اجازات حدیثى، در پىِ رجال، ذکر شده است.[۱۵].

    در فصل چهارم، به پاره‌ای از فعالیت‌های مربوط به حدیث، از قبیل: ترجمه، انتخاب (گزیده‌نویسی)، تلخیص، استدراک و فهرست‌نگاری، اشاره شده است.[۱۶].

    ذکر این نکته ضروری است که نگارنده با تنظیم فصل دوم، سوم و چهارم، صرفا درصدد نگارش فهرست آثار مربوط به حدیث و علوم حدیثى نیست، بلکه وی با تفکیک موضوعات و قرار دادن مدخل براى هر عنوان، قصد دارد چارچوبى از فعّالیت‌هاى حدیثى در این مقطع زمانى را به نمایش بگذارد. نیز با رعایت ترتیب تاریخى آثار، امکان مقایسه کمّى و احیانا کیفى آنها را براى خوانندگان، فراهم آورد[۱۷].

    در فصل پنجم، با ذکر شرح ‌حال مختصر و فهرست آثار حدیثى بیش از هفتاد نفر از دانشمندان شیعه که نقش بیشترى در عرصه حدیث ایفا کرده‌اند، آشنایى هرچند اندکى نسبت به این دانشمندان و سهم آنان در نشر حدیث، حاصل شده است.[۱۸]. برخی از این دانشمندان عبارتند از: سید نعمت‌الله جزائری (1112ق)، نورالدین محمد بن شاه‌مرتضی کاشانی (1115ق)، محمد بن محمدمحسن کاشانی (1115ق)، سید صدرالدین علی‌خان بن احمد حسنی حسینی شیرازی (1120ق)[۱۹].

    روشن است که این کار نویسنده در این فصل، بخشى از تاریخ حدیث در دوره مورد بحث کتاب است. درعین‌حال، نقش این دانشمندان در عرصه حدیث، یکسان نیست. برخى داراى نقش بیشتر و مؤثّرترى بوده‌اند که این مسئله نیز در نگاه به تألیفات آنان، نمایان مى‌گردد. با توجّه به اینکه تدارک شرح ‌حال هرچند اجمالى براى تمام صاحبان اثر، میسّر نبوده، شرح ‌حال بیش از نیمى از افرادى که نوشته‌اى در باب حدیث و یا علوم مربوط به آن دارند، در این کتاب، نیامده و شرح حال بسیار اجمالى بیش از 140 تن از صاحبان آثار حدیثى نیز در پانوشت‌ها آمده است. این کار، تنها براى حفظ یک‌دستى مطالب کتاب، صورت گرفته و ممکن است خواننده را با سؤالاتى روبه‌رو کند؛ از جمله اینکه: چرا شرح حال برخى از افراد، نیامده است؟ و اى‌بسا برخى را به داورى‌هاى شتاب‌زده بکشاند، مانند اینکه: مگر فلان دانشمند، چه برترى‌اى بر فلان دانشمند دیگر دارد که شرح حال یکى آمده و شرح حال دیگرى نیامده است؟ یا اینکه گاه آن دانشمندى که شرح حالش ذکر نشده، از دیدگاه خواننده نسبت به دیگران، جایگاه والاترى دارد؛ حال آنکه نویسنده با این کار، قصد ارزشیابى دانشمندان و تعیین رتبه براى آنان نداشته است، بلکه با وجود تلاش بسیار، به شرح حال برخى از صاحبان اثر، دست نیافته است؛ گذشته از اینکه بسیارى از این‌گونه اطلاعات نیز در چارچوب این کتاب نمى‌گنجیده است؛ چون در آن صورت، حجم کتاب، بیش از حدّ مورد نظر مى‌گردید[۲۰].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب به‌همراه فهرست صاحبان آثار حدیثی در سده‌های دوازدهم و سیزدهم، احادیث شرح‌شده توسط علمای سده‌های دوازدهم و سیزدهم و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده در انتهای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها به ذکر منابع و ارائه شرح ‌حال مختصری از برخی علمای مذکور در متن پرداخته شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: آغاز کتاب (سخنی با خواننده)، ص5-6
    2. ر.ک: همان، ص6
    3. ر.ک: همان، ص5-6
    4. ر.ک: پیشگفتار، ص7-8
    5. ر.ک: همان، ص7
    6. ر.ک: متن کتاب، ص11-72
    7. ر.ک: همان، ص63-72
    8. ر.ک: پیشگفتار، ص7-8
    9. ر.ک: متن کتاب، ص77-88
    10. ر.ک: همان، ص89-100
    11. ر.ک: همان، ص101-116
    12. ر.ک: همان، ص116-123
    13. ر.ک: همان، ص125-149
    14. ر.ک: همان، ص150-156
    15. ر.ک: همان، ص161-271
    16. ر.ک: همان، ص293-297
    17. ر.ک: پیشگفتار، ص8
    18. ر.ک: همان
    19. ر.ک: متن کتاب، ص298-356
    20. ر.ک: پیشگفتار، ص8-9

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها