تاریخ طب و طبابت در ایران (از عهد قاجار تا پایان عصر رضاشاه) به روایت اسناد

    از ویکی‌نور
    تاریخ طب و طبابت در ایران (از عهد قاجار تا پایان عصر رضاشاه) به روایت اسناد
    تاریخ طب و طبابت در ایران (از عهد قاجار تا پایان عصر رضاشاه) به روایت اسناد
    پدیدآورانروستایی، محسن (پژوهش و نگارش)
    ناشرسازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1382 ش
    چاپ1
    موضوعپزشکان - ایران - سرگذشت‌نامه پزشکی - ایران - تاریخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏R‎‏ ‎‏631‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏9‎‏ت‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاریخ طب و طبابت در ایران (از عهد قاجار تا پایان عصر رضاشاه) به روایت اسناد، اثر محسن روستایى، پژوهش و شرح مفصلى است از فرايند و تبيين تاريخ طب و طبابت و اوضاع بهداشتى ایران، در عصر قاجار و پهلوى كه به زبان فارسی و در سال 1382 نوشته شده است.[۱]

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از دكتر كيانوش كيانى و نویسنده آغاز و مطالب، در دو جلد تدوين شده است كه جلد اول آن، شامل تاريخچه و كليات تاريخ طب و گزارش‌هاى طبى و صحى است و جلد دوم هم، شرح حال طبيبانى است كه متناسب با شخصيت تاريخى هركدام از آنان، تنظيم و تأليف شده است. بنابراین، كتاب، از نظر تاريخ اجتماعى، فرهنگى و رجال‌شناسى نيز، از اهميت بسزايى برخوردار است.[۲]

    از آغاز فهرست كردن و بازنويسى اسناد تا تدوين كتاب، نویسنده با استفاده از اسناد آرشيوى معاونت اسناد سازمان اسناد و كتابخانه ملى ایران و ديگر مراكز اسنادى، تلاش مستمرى مصروف داشته تا گامى مؤثر در راه تحقيقات اسنادى و تاريخى كشور و سير تحول پزشکى و رجال طبيبان ایران بردارد؛ با اين باور كه اين كتاب، مرجع مستندى است و براى نخستين بار به ساحت علم و پژوهش و تاريخ معاصر ایران، تقديم مى‌شود.[۳]

    نویسنده، در مدت زمانى نسبتا طولانى، به نگارش كتاب پرداخته و سعى وافى و اهتمام كافى داشته است كه با استفاده از اسناد تاريخى و منابع قابل اعتماد، به اين مهم نايل آيد.[۴]

    سعى نویسنده بر آن است تا به‌طور اخص به زواياى مختلف تاريخ پزشکى و شرح حال پزشکان ایران، در عصر قاجار و پهلوى توجه نمايد و تا جايى كه امكان داشته، تلاش شده است با كمك اسناد و منابع موجود به معرفى و تبيين موضوع مورد بحث بپردازد.[۵]

    اين كتاب به روش معمول گذشتگان، هم به تاريخ طب و هم به شرح حال طبيبان، توجه نموده؛ زيرا به اعتقاد نویسنده، مقوله طب و طبابت در ادوار مختلف تاريخ، از هم جداناشدنى و چون «درد و بيمارى و درمان و شادمانى»، با هم پيوندى ناگسستنى دارند.[۶]

    از جمله منابعى كه به‌عنوان مرجع تكميلى اسناد، مورد استفاده نویسنده قرار گرفته‌اند، علاوه بر نشريات قديمى، عبارتند از: تاريخ منتظم ناصرى، چهل سال تاريخ ایران (المآثر و الآثار)، روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه و مرآة البلدان (از محمدحسن خان اعتماد السلطنه)، تاريخ پزشکى ایران، طب در دوره صفويه (از سيريل الگود)، اعزام محصل به خارج از كشور (غلامعلى سرمدى)، تاريخ مؤسسات تمدنى جديد در ایران (حسين محبوبى اردكانى)، تاريخ دامپزشکى و پزشکى ایران و تاريخ بيمارستان‌هاى ایران (از حسن تاج‌بخش)، ناسخ التواريخ (تاريخ قاجاريه)، راهنماى دانشكده پزشکى، سفرنامه پولاك، سه سال در دربار ایران (دكتر فوريه) و.[۷]

    گزارش محتوا

    در مقدمه دكتر كيانى، به موضوع كتاب اشاره شده است.[۸]

    در مقدمه نویسنده، ضمن ذكر منابع استفاده‌شده در تدوين كتاب، به محتواى آن نيز اشاره‌اى شده است.[۹]

    جلد اول، شامل يك فصل تأليفى و چندين فصل اسنادى است. به نظر مى‌آيد تمامى فصول كتاب، به لحاظ تاريخى، اهميت خاص خود را دارند، اما نگارنده سعى داشته در بخش تاريخچه كتاب، خوانندگان را با سير تحول و روند تاريخى طب و طبابت در ایران (عهد قاجاريه و پهلوى) آشنا سازد و اين مقوله از تاريخ را تبيين و بررسى نمايد و با استناد به فصول كتاب، رابطه‌اى منطقى ميان اسناد نويافته، با منابع موجود و قابل اعتنا ايجاد نمايد. فصول و اسناد مربوط به قوانين طبابت، اعلانات و گزارشات صحى انعقاد قرارداد ميان دولت ایران با اطباى فرنگى و اسناد مربوط به اوضاع بهداشتى و شيوع بيمارى‌هاى مسرى و... نسبت به ساير بخش‌هاى كتاب، از تنوع و نوآورى بيشترى برخوردارند و اهل فن مى‌توانند از ديدگاه‌هاى مختلف از اين اسناد بهره جويند و در تحقيقات خود به فرضيه‌ها و تحليل‌هاى متفاوتى دست يابند.[۱۰]

    جلد دوم هم منحصرا اختصاص دارد به شرح حال رجال طبيبان عهد قاجار و رضاشاه كه فراخور حالشان و نقش علمى و تاريخى كه ايفا نموده تنظيم و نوشته شده‌اند. اين كار به مدد اسناد آرشيوى، روزنامه‌ها و مجلات قديمى، سالنامه‌ها و ديگر منابع دست اول و برخى مصاحبه‌ها و يادداشت‌ها و اسناد خانوادگى بازماندگان آنان، به انجام رسيده است.[۱۱]

    گفتنى است، جلد دوم از دو قسمت مجزا تشكيل شده است. قسمت اول، فضاى اصلى كتاب است كه تعداد 191 نفر از رجال طبيبان، شرح حالشان توسط نگارنده و با محوريت سند، تأليف و تنظيم شده است. قسمت دوم هم شامل كتابچه مستندى است از 213 نفر از طبيبان عهد قاجار و بعضا رضاشاه كه فهرست‌وار (40 - 50 درصد از) اطلاعات مربوط به آنان در اين كتابچه تقرير شده است. قريب به اتفاق اين طبيبان، ناشناخته‌اند و در هيچ منبع و مأخذى ذكر و يادى از آنان نشده است. بنابراین در جلد دوم، با حدود چهارصد تن طبيبى روبه‌رو هستيم كه عده‌اى از آنان نامدار و بى‌شمارى از ايشان در تاريخ اين دوره ناشناخته و مهجور مانده‌اند كه بدين وسيله و از طريق كتاب حاضر به جامعه علم و پژوهش معرفى و تقديم گرديده‌اند.[۱۲]

    تنظيم و تأليف بيوگرافى برخى از اطبا، ماه‌ها و حتى چند نفرى از آنان نزدیک به يك سال به طول انجاميده تا راجع به شرح حالشان آگاهى كامل و رضايت‌بخش حاصل گرديد. براى نمونه بررسى شرح حال حافظ‌الصحه‌هاى بروجرد، اعلم‌الدوله ثقفى (خليل خان)، مؤتمن‌الأطباء (زين‌العابدين خان) و نظام‌الحكماء (ميرزا حسین خان هنجن) و... از جملگى طبيبانى بوده‌اند كه براى تنظيم بيوگرافى‌شان ساعت‌ها وقت و بى‌وقت زمان صرف شده تا در حد ممكن، مطالبى در مورد زندگانى تاريخى و سياسى - اجتماعى آنها به دست آمده است.[۱۳]

    با تأمل در كتاب، نكات قابل تحقيقى در زمينه تاريخ طب و طبابت به دست مى‌آوریم؛ بااين‌وجود، اسناد و مطالبى كه در آن به كار رفته، حتما ما را با گوشه‌هایى از تاريخ اجتماعى، فرهنگى، سياسى، فرهنگ عامه و... مردمان روزگار قاجار و پهلوى نيز مأنوس و آشنا مى‌كند. از سوى ديگر از طريق اين كتاب، باب تازه‌اى در مبحث رجال‌شناسى و القاب‌شناسى دوره قاجار گشوده خواهد شد؛ چراكه پژوهش حاضر منبع مشخص و قابل دسترسى است كه نشان مى‌دهد طبيبان عصر قاجار از جمله طبقات صاحب‌نام و مطرح دربار و جامعه بوده‌اند و براى ايفاى نقش اجتماعى و صنفى خود (منصب حكيم‌باشى)، به‌طور مرتب از سوى شاه، صدر اعظم و يا حاكمان محلى، القاب متنوعى را دريافت داشته و بى‌شمارى از القاب عهد قاجار را به گروه و طبقه خود اختصاص داده‌اند. اين شاخصه به‌وضوح در جلد دوم كتاب، مشهود و آشكار است.

    در اين مرحله معمولا طبيبانى انتخاب شده‌اند كه درس خوانده دارالفنون يا فرنگ بوده‌اند و يا تصديق‌نامه طبابتشان را پس از امتحانات سخت از مكتب طبيب معتبر و سرشناس و يا يك مرجع قانونى دريافت داشته‌اند.[۱۴]

    وضعيت كتاب

    در هر جلد، فهرست مطالب همان جلد در ابتدا ذكر شده و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده در هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است، اما فهرست عمومى اعلام و نمونه اسناد و عكس‌ها، در انتهاى جلد دوم درج گرديده است.

    در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر منابع، توضيحات جامع و مفصلى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن داده شده است.

    پانويس

    1. مقدمه كيانوش كيانى، صده
    2. مقدمه كيانوش كيانى، صيازده
    3. همان
    4. همان، صده
    5. مقدمه نویسنده، صبيست
    6. همان
    7. همان، صبيست و دو
    8. همان، صنه
    9. مقدمه نویسنده، صسيزده
    10. همان، صبيست و سه
    11. همان، صبيست و چهار
    12. همان
    13. همان
    14. همان، صبيست و پنج

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها