تشحيذ الأذهان بسيرة بلاد العرب و السودان

    از ویکی‌نور
    تشحیذ الأذهان بسیرة بلاد العرب و السودان
    تشحيذ الأذهان بسيرة بلاد العرب و السودان
    پدیدآورانزیاده، محمد مصطفی (مصحح)

    عساکر، خلیل محمود (محقق)

    مسعد، مصطفی محمد (محقق)

    تونسی، محمد بن عمر (نویسنده)
    ناشرمکتبة الأسرة
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر2007 م
    چاپ1
    شابک978-977-420-009-0
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تشحيذ الأذهان بسيرة بلاد العرب و السودان، تأليف محمد بن عمر تونسى به زبان عربى است. اين كتاب از مهم‌ترين مصادر براى شناخت «دارفور» است و مقصود از بلاد عرب و سودان نزد مؤلف بخشى از سرزمين سودان است كه در آن قبايل عربى ساكن هستند و به طور خاص دارفور است. اين اثر مهم خواننده را بر تاريخ و ميراث دارفور مطلع مى‌كند و همزيستى بين عرب و سودانى‌ها از اهالى اصلى دارفور را آشكار مى‌كند.

    ساختار

    نویسنده، در تأليف كتاب از شيوهاى خاص استفاده كرده است. او كتاب را در سه بخش تنظيم نموده: مقدمه، مقصد و ملحقات. بخش اول با عنوان مقدمه 130 صفحه از كتاب را به خود اختصاص داده و در سه باب تنظيم شده است. مقصد نيز مشتمل بر سه باب است كه هر يك مشتمل بر فصولى است. در بخش ملحقات نيز ابتدا مقاله‌اى به قلم دكتر پيرون در شرح حال ابومدين سلطان دارفور به نقل از خود و سپس مطلب ديگرى از نعوم شقير با موضوع تاريخ سلاطين دارفور است.

    گزارش محتوا

    اين اثر از بهترين سفرنامه‌هايى است كه درباره دارفور به دست ما رسيده است و تطورات سياسى، اوضاع اجتماعى، اقتصادى، ادارى، جنگى و ارتباطات سودان و «دارفور» با كشورهاى همسايه‌اش را براى ما روشن مى‌كند. نویسنده در سفرش به سرزمين سودان اهميت اين منطقه و عادات و آداب مردم آن و صناعات و زراعات آنها و همچنين بسيارى از شئون تجارى و عادات ديگر اين مردم سخن مى‌گويد. به طور مثال در بخشى از كتاب مى‌خوانيم: «از جبل در سال 1220ق ديدن كردم و هنگامى كه اهل آن مرا ديدند از قرمزى پوست من بر من اجتماع كرده و فوج فوج به سوى من آمدند، مثل اين كه پيش از من هيچ عربى نديده بودند».

    مطالبى كه در بخش‌هاى مختلف كتاب آمده، به طور خلاصه بدين شرح است:

    مقدمه: در اين باب از كتاب ابتدا دلائل سفر تونسى به سرزمين سودان تشريح شده است. سپس سفر او از فسطاس به سمت دارفور منزل به منزل ذكر شده است. توصيفات مناطق مختلف و بيان حكايات سفر خواننده را به دنبال كردن آن ترغيب مى‌كند. بيشتر مباحث اين بخش را نقل سفرها و جنگ‌هاى سلاطين؛ مانند سلطان محمد تيراب تشكيل مى‌دهد. در آخرين بخش مقدمه نيز شيوه حكمرانى سلطان عبدالرحمن ملقب به رشيد كه فردى عالم و حافظ قرآن بوده، تشكيل داده است. در اواسط اين بخش تصويرى از «سفروك» كه قطعه‌اى از عصا بوده و تمامى نيروهاى سلطان عبدالرحمن با خود داشته‌اند، توجه خواننده را به خود جلب مى‌كند.

    مقصد: باب اول اين بخش از كتاب به توصيف منطقه دارفور و سلاطين آن و اسماء و مناصب و مراتب آنها و آداب و رسوم مردم آن اختصاص يافته است. در ابتداى آن مى‌خوانيم: «اما دارفور سومين اقليم از ممالك سودان است كه مسافرى كه از مشرق به سرزمين سودان سفر مى‌كند، اولين منطقه‌اى كه به آن مى‌رسد، مملكت سنّار، سپس كردفال، سپس دارفور است». در اين باب نيز تصاوير فراوانى از ابزار مورد استفاده در اين منطقه و ديوان سلطان و انواع خانه‌ها و مانند آن آمده است.

    مهم‌ترين مبحث باب دوم، ازدواج و آداب و رسوم آن است كه به تفصيل ذكر شده است. يكى از مراسمات «وليمه» است كه از مناطق مختلف به اين مراسم دعوت مى‌شوند و با خود يك يا چند گاو يا گوسفند را به عنوان هديه مى‌آورند. يكى از آدابى كه ذكر شده و انجام آن بسيار زشت شمرده شده، آنست كه زن پيش از مردش شروع به خوردن طعام كند. از ديگر عادات زنان اين منطقه جارى نشدن نام شوهر بر زبانشان است كه تنها مى‌گويند: اين چنين به من گفت، و اگر پرسيده شود: چه كسى؟ مى‌گويند: او. اين برنامه كه نوعى احترام به مقام شوهر قلمداد مى‌شود تا زمان تولد فرزند ادامه دارد و پس از آن با نام پدر فلانى از شوهر نام مى‌برند.

    باب سوم، به بيمارى‌هاى رايج در سودان است. ترسناك‌ترين بيمارى «الجدرى» بوده است كه به گفته تونسى مردم آن را همچون حيوانى تصور مى‌كرده‌اند كه قابل مشاهده نيست و به انسان مى‌آويزد و او را به قتل مى‌رساند. خوردنى‌ها، صيد و انواع حيوانات ديگر مباحث آن را تشكيل مى‌دهد. در بخش ديگرى از اين باب انواع معاملات و داد و ستد مورد مطالعه قرار گرفته است.

    در خاتمه كتاب نيز به مباحث پراكندهاى؛ مانند: انواع گياهان و درختان، سحر و جادو، و انواع بيابان اشاره شده است.

    وضعيت

    نسخ‌هاى كه به خط تونسى بوده، مفقود گرديده و لذا نسخه خطى 1850م به خط پيرون تنها نسخه مورد موجود است كه تصحيح كتاب از روى آن صورت گرفته است. در آخرين بخش الحاقى كتاب، در سه بخش الفاظ و عبارات عربى فوراوى ذكر شده است. فهارس اعلام و بلاد و اماكن، مشاغل و ادوات و...، گياهان و درختان و غذاها و فصول ماه و سال، بيمارى‌ها، جدول سلاطين دارفور، و چند نقشه از دارفور و همسايه‌هايش و... در انتهاى كتاب آمده است. تصحيح و پاورقى‌هاى كتاب توسط محمد مصطفى زياده و خليل محود عساكر و... انجام شده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها