تفسیر نسفی

    از ویکی‌نور
    تفسیر نسفی
    تفسیر نسفی
    پدیدآورانجوینی، عزیزالله (مصحح) نسفی، عمر بن محمد (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرترجمه ‏ای کهن به فارسی موزون و مسجع به ضمیمه آیات قرآن. فارسی - عربی
    ناشرصدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران، انتشارات سروش
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1376 ش
    چاپ1
    شابک964-435-060-x
    موضوعنثر فارسی - قرن 6ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏59‎‏/‎‏26‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏5‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تفسير نسفى، تأليف ابوحفص نجم‌الدين عمر بن محمد نسفى (462 - 538ق)، ترجمه‌اى كهن از قرآن مجيد به فارسى موزون و مسجّع است كه با تصحيح و مقدمه دكتر عزيزالله جوينى منتشر شده است.

    ساختار

    كتاب در دو جلد تدوين شده است كه در جلد اول از سوره حمد تا سوره انبياء و در جلد دوم باقى سوره‌ها تفسير شده است. در جلد اول، مقدمه ارزشمندى به قلم محقق كتاب ديده مى‌شود كه در آن توضيحات مبسوط و عالمانه‌اى درباره كتاب و نيز شرح حال مؤلف و آثار او نوشته شده كه خواننده لازم است پيش از ورود به تفسير، آن را مطالعه نمايد.

    سبک و شيوه نگارش آن از تمام هنرنمائى‌هاى گويندگى و سخن‌سرائى و از همه محسّنات فصاحت و بلاغت برخوردار است. عباراتش موزون و آهنگين و داراى سجع‌هاى گوناگون و آرايش‌هاى لفظى و معنوى است. بهتر است كه نام اين‌گونه سخن را در سبک ‌شناسى به نام نثر قرآنى نام‌گذارى كنيم، نه نثر صوفيانه. البته اين نام‌گذارى مانع از آن نيست كه بگوئيم بعداً در مكتب عرفان - كه گرايشى به سادگى كلام و وزن و موسيقى و سماع بوده - از اين شيوه براى فكر و انديشه صوفيان و هم از جهت تشحيذ ذوق آنان مدد گرفته و آن را در تعليم و تربيت سالكان به كار برده‌اند[۱]

    گزارش محتوا

    محقق كتاب برخى فوايد اين تفسير را اين‌گونه بيان كرده است:

    1. به‌هيچ‌وجه مزاحمت و برخورد ميان سنّى و شيعه در سرتاسر اين كتاب ديده نمى‌شود و بالعكس هر كس ترجمه سوره «و الفجر» را بخواند گمان مى‌كند كه امام نسفى شيعه بوده است؛ زيرا مى‌گويد: «سوگند به سپيده‌دم روز اوّل محرّم و سوگند به دهه عاشوراى محترم و سوگند به سپيده‌دم روز اوّل ماه رمضان و سوگند به دهه آخرين ماه رمضان...»[۲]
    2. موزون بودن عبارات و صنايع بديعى و عروضى آن، نشان مى‌دهد كه مردم ما شيفته جاذبه‌هاى شعرى بوده و جامعه ايرانى همواره از شعر و موسيقى در هر مرحله‌اى كه بوده استقبال كرده‌اند.
    3. از نظر واژگان و تعبيرات اصيل به‌قدرى غنى است كه مى‌تواند پشتوانه زبان فارسى و دستمايه فرهنگستان زبان و ادب فارسى در ايران گردد، لغاتى همچون: آسغده، آگفت، آماشتن، انفرز، بسوج كردن، چفسيدن، خويدرها و صدها واژه ديگر[۳]

    محقق كتاب معتقد است كه در گذشته مردم چنان پاى‌بند به اصول عقايد و هم معتقد به حفظ و حراست آثار اسلامى بودند كه هرگونه سهل‌انگارى و لاقيدى در ترجمه و تفسير قرآن كريم يا در خطّ و تذهيب و ترصيع آن را گناهى بزرگ مى‌شمردند و خود را مستحقّ خشم و غضب پروردگار؛ به همين جهت است كه در ترجمه‌هاى قرآنى قرن‌هاى چهارم و پنجم و ششم - اندكى فراتر و فروتر - هرگز خطائى در لفظ و معنى ديده نمى‌شود يا نكته‌اى كه از سستى و بى‌مايگى آنان حكايت كند به چشم نمى‌خورد.

    نگارش اين تفسير - كه هم از حروف و كلمات ساده برخوردار است و هم با آرايش‌هاى لفظى و معنوى همراه - نخستين بار به‌منظور درك مفاهيم و معانى قرآن و هم براى بهتر جلب كردن مسلمانان غير عرب بوده است، نه جز آن[۴]

    دكتر جوينى در پيشگفتار مفصلش بر كتاب، روش ترجمه و تفسير نسفى را اين‌گونه بيان كرده است:

    1. نسفى كوشيده است تا از نظم و ترتيب كلمات قرآن و نيز از اوزان و محسنات لفظى و معنوى و سيلاب‌هاى كشيده و در بعضى موارد - به مقتضاى حال - از سيلاب‌هاى كوتاه و ساير صنايع هنرى تقليد كند و در اين راه توفيق فراوان به دست آورده است.
    2. در موقع شرح و توضيح آيه - كه نام امكنه و اشخاص را آورده است - سعى كرده تا سجع و موازنه و لف و نشر را رعايت كند.
    3. در موقع بيان يك مطلب علمى، مانند مجاز و استعاره، باز هم موازنه را برقرار كرده است.
    4. گاهى به اختلاف قرائتى كه در قرآن موجود بوده است اشاره كرده و درعين‌حال از موازنه خوددارى نكرده است، مانند: باز سخت شد دل‌هاتان بعد ديدن اين عبر، پس اين دل‌ها همچون سنگ است، بلك سخت‌تر و از سنگ‌ها سنگ است كه از وى جوى‌ها مى‌روان شود و از سنگ‌ها سنگ است كه مى‌بشكافد و آب از وى مى‌چكان شود و از سنگ‌ها سنگ است كه از ترس خداى تعالى از بالا سوى نشيب مى‌دوان شود و خداى تعالى غافل نيست از آنچه مى‌كنيت اى جهودان و چون مغايبه خوانى معنى اين بود كه غافل نيست خداى تعالى از آنچه مى‌كنند آن جهودان، اى مؤمنان[۵]
    5. اختلاف نظرى كه در بين مفسران موجود بوده، بدون ذكر نام آنان، به كلمه «قيل» بسنده كرده است مانند: «و چون تن‌ها با جان‌ها يار كرده شوند و «قيل»: و چون نيك با نيك و بد با بد جفت گرفته شوند و «قيل»: و چون تن نيك با فرشته و تن بد با ديو قرين كرده شوند»[۶]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب هريك از مجلدات در ابتداى آن و فهرست لغات و تركيبات و اعلام در انتهاى جلد دوم كتاب آمده است. در پاورقى كتاب اختلاف نسخ ذكر شده است.

    پانويس

    1. پيشگفتار، ص14 و 15
    2. ج 2، ص1159
    3. مقدمه چاپ سوم، ص8
    4. همان، ص15
    5. سوره 2، آيه 74
    6. سوره 81، آيه 7

    منابع مقاله

    مقدمه محقق و متن كتاب.

    وابسته‌ها