توضيح المقال في علم الرجال

    از ویکی‌نور
    توضیح المقال في علم الرجال
    توضيح المقال في علم الرجال
    پدیدآورانکنی تهرانی، علی (نویسنده) مولوی، محمدحسین (محقق)
    ناشرمؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1379 ش یا 1421 ق
    چاپ1
    موضوععلم الرجال -قواعد تحقیق در علم رجال - تمییز مشترکات -نصوص جرح و تعدیل - شناسایی مصطلحات و رموز رجالی - محدثان شیعه - اقسام حدیث - تعارض جرح و تعدیل
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏9‎‏ت‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    توضيح المقال في علم الرجال، اثر ملا على كنى (1220-1306ق)، با تحقيق محمدحسين مولوى، كتاب مبسوطى است در علم درايه و رجال، كه به زبان عربى و در سال 1262ق[۱]نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در يك مقدمه، سه باب و يك خاتمه تنظيم شده است. هر باب از كتاب نيز داراى چند فصل مى‌باشد.

    ویژگی‌ها

    در قرون اخير، تحول بسيارى در مباحث رجال حديث شيعه روى داده و آثار تحقيقى فراوانى در اين موضوع، نگاشته شده است. در اين آثار، كليات و قواعد رجالى به‌تفصيل مورد بحث قرار گرفته و نویسنده اثر حاضر، از جمله طلايه‌داران تأليف و تحقيق در اين زمينه مى‌باشد. وى با تأليف اين كتاب، اصول كلى اين دانش را به‌خوبى ارائه كرده و شبهات اخباریان در عدم نياز به دانش رجال را به‌صورتى كامل، پاسخ گفته است.[۲]

    نویسنده در اين كتاب، شيوه استفاده از كتب رجالى و تمييز نام‌هاى مشترك راويان و مصطلحات اين علم را توضيح داده است. در اين مباحث، فقط به بيان قواعد كلى اكتفا نشده و با تتبع و بحث دقيق علمى، گروهى از راويان مشترك، مورد بررسى قرار گرفته است و ضمن مشكل تشخيص افراد، نمونه‌اى از اجراى قواعد رجالى ارائه شده است. اسباب مدح و ذم راويان از نظر عقيده و عمل ايشان نيز در فصلى مستقل، موضوع بحث قرار گرفته است.[۳]

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، ابتدا زندگى‌نامه مختصرى از نویسنده ارائه و سپس مشخصات نسخ خطى كتاب و اقدامات محقق در آن، توضيح داده شده است.[۴]

    در مقدمه نویسنده، ابتدا به تعريف علم رجال پرداخته شده و سپس، موضوع آن، تبيين گرديده و در ادامه، به اشكال مطرح‌شده از طرف اخباریون مبنى بر عدم نياز به اين علم پاسخ داده شده و بدين منظور، فايده اين علم، تشريح شده است.[۵]

    باب اول، در سه فصل به شرح زير، تنظيم شده است:

    در فصل اول، کیفیت رجوع به علم رجال و چگونگى يافتن اسامى رواتى كه در سلسله سند احاديث ذكر شده، توضيح داده شده است.[۶]

    در فصل دوم، به اين مسئله پرداخته شده است كه در صورت اشتراك اسامى روات با يكديگر، چگونه مى‌توان آن‌ها را از يكديگر تمييز داد. در اين زمينه، ضوابطى همچون تميز به كمك نسب و لقب و كنيه و صنعت و مطلق وصف و مكان و زمان توضيح داده شده است.[۷]

    چگونگى تمييز در صورت اشتراك لفظى يا خطى و نوشتارى اسامى روات، «عده» جناب كلينى و اصطلاحات صاحبان «بحار» و «الوافي»، از جمله مباحث مطرح‌شده در اين فصل مى‌باشد[۸]

    در باب دوم، در ضمن سه مبحث، برخى از رجالى كه مورد اختلاف بوده و علما در تشخيص آن‌ها بين افراد مختلف، دچار اختلاف نظر شده‌اند، بررسى شده است. اين افراد به ترتيب عبارتند از:

    1. محمد بن اسماعيل: كلينى بسيار از او روايت كرده است. در مورد اين شخص، پنج قول مورد بررسى قرار گرفته است: او نيشابورى بوده و كنيه‌اش «ابوالحسن» است؛ او همان «ابن بزيع» معروف است؛ همان محمد بن اسماعيل برمكى است؛ وى از جمله افراد مجهول الهويه است؛ در تعيين وى، توقف شده است. نویسنده از ميان اين اقوال، قول نخست را به دلايلى ترجيح داده است.[۹]

    2. ابوبصير: پيرامون وى، بحث در چهار مقام دنبال شده است:

    - اشخاصى كه در اين كنيه مشترك مى‌باشند: بعضى آن‌ها را پنج نفر، برخى چهار نفر و عده‌اى نيز سه نفر دانسته‌اند[۱۰]

    - اشاره به برخى از احوال رواتى كه مكنى به ابوبصير هستند[۱۱]

    - مضر بودن يا مضر نبودن اشتراك (ابوبصير بين ممدوح و مقدوح) قبل از تميز[۱۲]

    - آنچه به كمك آن مى‌توان افراد مكنى به ابوبصير را (در ثقه بودن و ثقه نبودن) از يكديگر تشخيص داد[۱۳]

    3. عمر بن يزيد: اين اسم، بين پنج نفر مشترك است: عمر بن يزيد بن ذبيان صيقل، عمر بن يزيد صيقل كوفى، عمر بن يزيد ثقفى، عمر بن يزيد بياع سابرى، عمر بن محمد بن يزيد[۱۴]

    در باب سوم، در ضمن سه فصل، به امورى كه به شناخت صفات و احوال رجال سند مربوط مى‌شود، پرداخته شده است:

    در فصل اول، به برخى از الفاظى كه براى مدح مطلق روات به كار برده مى‌شود، اشاره شده است. برخى از اين الفاظ عبارتند از: «عدل»، «ثقه»، «خيّر»، «صحيح الحديث»، «صدوق» و..[۱۵]

    در فصل دوم، الفاظى كه در ذم استعمال مى‌گردد، ذكر شده است. اين الفاظ، در دو مقام، بحث شده است:

    الف)- اسباب ذم به جوارح و بيان الفاظ آن (الفاظى مانند: «فاسق»، «كذاب»، «وضاع» و...)[۱۶]

    ب)- اشاره به اسباب فساد عقيده: نویسنده در اين مقام، با ذكر صاحبان مذاهب فاسده، اشاره‌اى اجمالى به برخى از اسباب فساد عقيده كرده است.[۱۷]

    در فصل سوم، به تعدادى از الفاظ كه نه مفيد مدحند و نه مفيد قدح، پرداخته شده است؛ الفاظى مانند: «المولى»، «له أصل»، «له كتاب» و..[۱۸]

    در فصل چهارم، به اين سؤال كه آيا مدح و قدح مطلقا پذيرفته مى‌شود يا در صورت ذكر سبب، پاسخ داده شده است.[۱۹]

    مؤلف در خاتمه كتاب، به تقسيم احاديث و بيان اقسام آن به لحاظ اعتبار روات و اوصاف آن‌ها و نيز به اعتبار روش‌هاى تحمل حديث، پرداخته و در آخر، شرح حال مختصر شصت نفر از مشايخ حديثى مهم را ارائه كرده است. از جمله اين افراد، عبارتند از: عباد بن يعقوب رواحبى، يحيى بن زكريا ترماشيرى، احمد بن محمد بن نوح، احمد بن حسین بن عبيدالله غضائرى، احمد بن على بن محمد بن جعفر علوى عقيقى، احمد بن على بن احمد بن عباس و..[۲۰]

    وضعيت كتاب

    فهرست اجمالى مطالب در ابتدا و فهرست تفصيلى آن، به‌همراه فهرست آيات، احاديث، كتب و اصطلاحات مذكور در متن و نيز فهرست منابع مورد استفاده محقق، در انتهاى كتاب آمده است.

    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

    پانويس

    1. انتهاى كتاب، ص303
    2. ر.ک: قنبرى، محمد، ص175
    3. همان، ص175
    4. مقدمه محقق، ص9-15
    5. مقدمه نویسنده، ص25-80
    6. متن كتاب، ص87-94
    7. همان، ص95-100
    8. همان، ص101-136
    9. همان، ص141-151
    10. همان، ص151-153
    11. همان، ص154-160
    12. همان، ص161-163
    13. همان، ص164-172
    14. همان، ص173
    15. همان، ص181
    16. همان، ص209
    17. همان، ص215
    18. همان، ص226
    19. همان، ص239
    20. خاتمه، ص241-302

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. قنبرى، محمد، «تازه‌هاى نشر»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: علوم حديث، شماره 22، زمستان 1380.

    وابسته‌ها