حبیب خراسانی، حبیب‌الله بن محمدهاشم

    از ویکی‌نور
    حبیب خراسانی، حبیب‌الله بن محمدهاشم
    نام حبیب خراسانی، حبیب‌الله بن محمدهاشم
    نام‌های دیگر خ‍راس‍ان‍ی، ح‍ب‍یب

    م‍یرزا ح‍ب‍یب‌ خ‍راس‍ان‍ی

    م‍یرزا ح‍ب‍یب‌ال‍ل‍ه‌ م‍ج‍ت‍ه‍د ش‍ه‍یدی خ‍راس‍ان‍ی م‍ت‍خ‍ل‍ص‌ ب‍ه‌ ح‍ب‍یب‌

    نام پدر محمدهاشم
    متولد 1229ش/ 1266ق
    محل تولد خراسان
    رحلت 1288ش/ 1327ق
    اساتید حاج‎ میرزا‎ نصرالله

    میرزای شیرازی

    میرزای رشتی

    فاضل دربندی

    برخی آثار دیوان حاج میرزا حبیب خراسانی
    کد مؤلف AUTHORCODE02570AUTHORCODE

    میرزا حبیب‌الله خراسانی (1229- 1288ش)، از شاعران عارف و از روحانیان دانشمند خراسان بوده و نسبش به شاه نعمت‌الله ولی (متوفی 834ق) می‌رسد. وی افزون بر کسب علوم دینی و فراگیری زبان عربی و فرانسه، به مقامات عالی عرفانی و معنوی دست یافت.

    ولادت

    میرزا حبیب‌الله مجتهد‎، پسر‎ حاج‎ میرزا محمد مجتهد، نبیره سید محمدمهدی شهید و از‎ دودمان‎ شاه نعمت‌الله ولی در سوم فروردین سال 1229ش برابر با نهم جمادی‌الاولی 1266ق متولد شد.

    نسب

    میرزا حبیب‌الله نسبش به اسماعیل پسر امام صادق(ع) می‌رسد. سید محمدمهدی شهید از فحول علمای‎ قرن‎ دوازدهم‎ بوده و خاندانش پس از او به شهیدی مشهور شدند. از‎ زمان مهاجرت سید محمدمهدی به خراسان تا فوت میرزا حبیب‌الله، نزدیک به 150 سال حکومت شرعی این سامان‎ با‎ علمای‎ خاندان شهیدی بود. میرزا حبیب‌الله در سه‌سالگی پدر خود را از‎ دست‎ داد و زیر نظر عموی خود که مادر میرزا را به عقد خود درآورده بود، روزگار گذراند‎.

    تحصیلات

    گفته‌اند که در 15- 16 سالگی چندین هزار بیت شعر‎ عربی‎ و فارسی در خاطر داشت و لغات قاموس فیروزآبادی را با شماره صفحه حفظ بود‎ و در‎ دوره‎ میان‌سالی، مغنی اللبیب و شرح مطول (تفتازانی) را از حفظ تدریس می‌کرد. میرزا حبیب در نجف‎ اشرف‎ و سامرا تحصیل کرد. از اساتید او می‌توان به این بزرگان اشاره کرد‎: حاج‎ میرزا‎ نصرالله (شوهر خواهر میرزا حبیب)، میرزای شیرازی، میرزای رشتی و فاضل دربندی.

    میرزا حبیب در‎ نجف‎، زبان‎ فرانسه را نیز آموخت و کتاب تلماک فنلون را ترجمه کرد که متأسفانه‎ بعد‎ از فوتش نابود شد.

    عرفان

    حشر و نشر میرزا با عرفا، بیشتر از طریق میرزا مهدی‎ گیلانی، متخلص به خدیو ‎(متوفی 1309ق) بود. میرزا حبیب و خدیو و یکی دو تن دیگر در‎ بغداد‎ تحت تعلیم مرشدی هندی به نام غلامعلی‌خان‎ بودند‎ و در بغداد به محافل صوفیان شیعه و سنی‎ رفت‎ و آمد داشتند. بعدها در مشهد حلقه‌ای عرفانی به نام «اصحاب سراچه» تشکیل دادند که‎ عوام‎ بر آنان شوریدند و جمعشان را‎ پراکنده‎ کردند. او‎ در‎ اواخر عمر با سید ابوالقاسم درگزی‎ و میرزا‎ ابراهیم بقراط آشنا شد که اولی او را به انزوا ترغیب کرد‎ و دیگری‎ مقدمات انتقال مناصب میرزا حبیب به‎ دیگران را فراهم نمود‎ تا‎ میرزا با فراغ بال عزلت‌نشین‎ شود.

    منزوی بودن میرزا حبیب، نشان‌دهنده روحیه عرفانی و سلوک اوست؛ وی از سال 1316‎ق/1277ش تا پایان عمر‎، یعنی‎ 11‎ سال، کنج عزلت‎ اختیار‎ کرد. اهمیت این‎ نکته‎ زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم این انزوا اولاً پس از مرجعیت دینی و ریاست روحانی‎ و حکومت‎ شرعی در خراسان بوده است و ثانیاً‎ در‎ روزگاری اتفاق‎ افتاده‎ که‎ همه علما، شعرا و اهل‎ فضل به‌شدت به فعالیت اجتماعی روی آورده بودند تا انقلاب مشروطه را سامان دهند‎.

    میرزا‎ حبیب در کلام معاصرانش

    صنیع‌الدوله، وزیر‎ انطباعات‎ ناصرالدین‎ شاه‎، که‎ معاصر میرزا حبیب‎ است‎، در «مطلع‌الشمس» می‌نویسد: «سید المجتهدین حاج میرزا حبیب‌الله در مشهد تدریس دارد و در صحن گوهرشاد‎ امامت‎ جماعت‎ با اوست. دور از تکبر است و خلق‎ درویشی‎ دارد‎ و در‎ ادبیت‎ و عربیت‎ حاذق است و به فارسی و عربی نیکو شعر می‌گوید».

    همچنین سید حسن مشکان طبسی در مجله دبستان درباره او چنین گزارش می‌دهد: «مرحوم آقا همه علوم متداول‎ عصر را به حدنصاب کمال دارا بود و فقیه و مرجع مسلم به شمار می‌رفت. زهد و مناعت طبع داشت و در کلیه اخلاق حسنه کم‌نظیر و علاوه بر این صاحب ذوقی سرشار بود».

    سیره و خلقیات

    میرزا حبیب برای امرار معاش کشاورزی می‌کرد و به‌اصطلاح «نان از عمل خویش می‌خورد». بخش عمده‌ای‎ از‎ مشغولیت او حل‌وفصل اختلافات مردم و منصب حاکم شرعی بود که در اواخر عمر از آن کناره گرفت.

    از جمله کارهای او، مخالفت با شبیه خوانی و تعزیه بود؛ با ‎‎این‎ عنوان که مغایر با شئون معصومین(ع) است.

    در خلقیات نیک‎ او‎ نوشته‌اند‎ که سعی در صدقه پنهان و حفظ آبروی نیازمندان داشت. یکی از سال‎ها که غلات گران‎ شده بوده، یکی از اطرافیان به میرزا پیشنهاد داد که غلاتش را بفروشد‎ و با پول آن قرض‎های‎ خود‎ را بپردازد. وقتی میرزا از گرانی غله و فشار وارد بر مردم آگاه شد، در انبار را گشود و همه را به رایگان بین مردم تقسیم کرد.

    میرزا حبیب به زیارت مزار‎ عرفا علاقه داشت و مثنوی مولوی نیز در خانه او جایگاهی والا داشت. بسیار اهل تهجد بود و در دوره‌هایی چهل‌روزه و شصت‌روزه از خوردن غذای حیوانی پرهیز می‌کرد و هر سحر‎ پس‎ از مناجات می‌گریست.

    انقلاب مشروطه

    میرزا حبیب دو سال پس از روی کار آمدن مظفرالدین شاه منزوی شد و تا پایان عمر، یعنی سال عزل محمدشاه، خلوت‌نشین بود. در‎ این‎ دوران بسیاری از علما وارد سیاست شدند و بسیاری از شعرا نیز روزنامه‌نگار شدند و جان بر سر این کار نهادند؛ اما میرزا حبیب گویی نه شاعر بود و نه عالم؛ به‎ سیر‎ انفس مشغول بود و آفاق را به اهلش وا گذاشته بود. حتی چند باری که خدمتش رسیدند تا دست خطی مبنی بر وجوب تبعیت از مشروطه بگیرند، با وجود تأیید‎ ضمنی‎ انقلاب، راضی نشد که ‎ ‎نوشته‌ای بدهد‎ و نهایتاً بیرونی‎ خانه خود را در مشهد   که محل رجوع عموم بود، در اختیار مشروطه خواهان و انجمن ایالتی گذاشت که تأییدی باشد بر مشروطه‌خواهی‎ او‎؛ اما‎ خودش در این راه قدم از قدم برنداشت.

    وفات

    میرزا‎ حبیب‎ در‎ 22‎ شهریور‎ 1288ش/ 27 شعبان 1327ق به دیار باقی شتافت؛ بنابراین، طول عمر میرزا حبیب‎ 59‎ سال‎ شمسی یا 61 سال قمری است. به لحاظ سیاسی، دوره زندگی او با حکومت‎ محمدشاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه مقارن بود.

    پانویس


    منابع مقاله

    بیات، رضا، «نگاهی به شعر میرزا حبیب خراسانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله امامت‌پژوهی، بهار 1391- شماره 5 ‎(32 صفحه - از 179 تا 210).

    وابسته‌ها