حديث الثقلين سنداً و دلالة

    از ویکی‌نور
    حديث الثقلين سنداً و دلالة
    حديث الثقلين سنداً و دلالة
    پدیدآورانشمري، اسعد حسين علي (نویسنده)

    حیدری، کمال (نویسنده)

    اسدي، مها عامر (نویسنده)
    ناشرمؤسسة الهدي للطباعة و النشر
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 2014م , 1435ق
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حديث الثقلين سنداً و دلالة نوشته اسعد حسین علی‏ شمری، کتابی است که به جهت تحلیل سندی، دلالی و مصداقی حدیث شریف ثقلین به همراه پاسخ به شبهات حول این حدیث نوشته شده است.

    درواقع این کتاب برگرفته از پایان‌نامه کارشناسی ارشد نویسنده با راهنمایی استاد أ.م.د مها عامر اسدی و با توجه به مبانی سید کمال حیدری است که به زبان عربی در زمان معاصر و در یک جلد منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه مؤلف و متن در سه فصل است. فصل اول شامل چهار مبحث و فصول دوم و سوم هرکدام دارای دو مبحث است.

    گزارش محتوا

    مؤلف در مقدمه، از چگونگی انتخاب موضوع، روش نگارش و فصول کتاب سخن به میان آورده است. سپس به زندگی‌نامه آیت‌الله سید کمال حیدری اعم از اسم و نسب، مکان تولد و رشد، اساتید و آثار ایشان می‌پردازد. در ادامه به سبک نوشتاری سید کمال حیدری در آثارش و شیوه مناظرات او اشاره می‌کند[۱]

    فصل اول کتاب، مجموعه مباحثی پیرامون سند حدیث ثقلین است. نویسنده برخی نقل‌ها و صیغ مختلف حدیث شریف ثقلین را مطرح می‌کند. نسائی حدیث «إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخِرِ: كِتَابَ اللهِ، وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي»، که به حدیث ثقلین مشهور است را در دو کتاب سنن کبری و خصائص امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است علاوه بر او، طحاوی در کتاب مشکل الآثار، حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک و ابن‌ کثیر دمشقی در کتاب البدایة و النهایة و تفسیر القرآن العظیم، این حدیث را ضمن حدیث غدیر در حجة‌الوداع نقل کرده‌اند.

    نویسنده در ادامه، حدیثی نقل می‌کند که در آن، «خلیفتین» به‌جای «ثقلین» آمده است. حدیث «إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ كَامِلَتَيْنِ: كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي، وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»، احمد بن حنبل در دو کتاب مسند و فضائل الصحابة، ابن ابی‌عاصم در کتاب السنة، طبرانی در کتاب معجم الکبیر، هیثمی در کتاب مجمع الزوائد و منبع الفوائد، حافظ سخاوی در کتاب استجلاء ارتقاء الغرف بحب اقرباء الرسول و ذوی‌الشرف، سیوطی در کتاب جامع‌الصغیر، سمهودی در کتاب جواهر العقدین، آلوسی در کتاب روح‌المعانی و... به نقل این حدیث پرداخته‌اند.

    این روایت به الفاظ دیگری نیز آمده است؛ طحاوی در مشکل الآثار این روایت را چنین نقل نموده است: «إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ، لَنْ تَضِلُّوا، كِتَابَ اللهِ سَبَبُهُ بِأَيْدِيكُمْ، وَ أَهْلَ بَيْتِي». احمد بن حنبل در کتاب مسند، عبدبن حُمید در کتاب المنتخب من مسند عبدبن حمید، ترمذی در جامع الکبیر، ابن حجر عسقلانی در كتاب المطالب العالية و... این روایت را چنین نقل نموده‌اند.

    حدیث ثقلین در منابع شیعی نیز به‌وفور یافت می‌شود؛ کلینی در کافی و صدوق در خصال ازجمله کسانی هستند که این روایت را نقل نموده‌اند.

    نویسنده در ادامه مباحث بخش اول، به ذکر مواقع، مناسبات و مکان‌های متعددی که پیامبر اکرم(ص) به بیان حدیث ثقلین پرداخته‌اند، اشاره دارد؛ عرفات در سال حجةالوداع، مسجد خیف، غدیر خم، مسجد نبوی و منزل حضرت از مواردی است که پیامبر به بیان این حدیث پرداخته‌اند. ایشان در ادامه، به دلایل و شواهدی مبنی بر تواتر این حدیث اشاره می‌کند.

    نویسنده در ادامه مباحث این فصل، در مبحث دوم می‌گوید: در برخی از منابع، متن روایت به‌گونه‌ای دیگر آمده است و الفاظ آن تغییر پیدا کرده است؛ به‌گونه‌ای که جای «کتاب‌الله و اهل‌بیتی»، «کتاب‌الله و سنتی» دیده می‌شود. کسانی چون ابن عبدالبر به نقل از [[موطأ الإمام مالك|موطأ مالک این‌چنین نقل نموده‌اند. این روایت به چهار طریق در منابع اهل سنت نقل شده است. مؤلف به بررسی سندی آن چهار طریق می‌پردازد و تمام اسناد را ضعیف یا مرسل می‌داند[۲]

    نویسنده در مبحث سوم این فصل، به تنقیص نظرات ابن‌ تیمیه، ابن‌ جوزی و بخاری درباره تضعیف سند روایتی که در آن «و عترتی» وجود دارد، می‌پردازد[۳]

    مبحث چهارم به بررسی سند حدیث کساء و مکان صدور آن اختصاص یافته است.[۴]

    فصل دوم به دلالت حدیث ثقلین طی دو مبحث اختصاص یافته است. ایشان در مبحث اول، علاوه بر مباحث لفظی اهل‌بیت، مصادیق آن را با توجه به آیات تطهیر، مودت و مباهله استخراج نموده است و می‌گوید: برای محققین بعد از جستجو در آیات مذکور، هیچ شکی باقی نمی‌ماند که مراد از اهل‌بیت(ع)، کسانی جز علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندان ایشان نیستند؛ آنان که زیر عبای پیامبر گرد آمده و پیامبر برایشان خصوصیت‌های ویژه‌ای بیان فرمودند.

    نویسنده در مبحث دوم، به دلالت اجزاء حدیث ثقلین می‌پردازد و از اتصال این حدیث با حدیث «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» نتیجه می‌گیرد که ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) از مصادیق مهم عترت و تمسک به آن از مهم‌ترین وصایای پیامبر اکرم(ص) است.[۵]

    فصل سوم به طرح و رد شبهات در دو مبحث اختصاص یافته است؛ نویسنده در مبحث اول به شبهات حول آیه تطهیر پاسخ می‌دهد. ایشان در این قسمت از کتاب، شبهاتی از قبیل دخول زوجات پیامبر(ص) در مصادیق اهل‌بیت(ع)، عدم برداشت عصمت از مضمون آیه و منظور از اراده در آیه شریفه اراده تشریعی است را پاسخ می‌دهد.

    نویسنده در مبحث دوم، به شبهه تعارض حدیث ثقلین با حدیث خلفا راشدین پاسخ می‌دهد. سپس به بررسی خلفای راشدین و مصادیق آن، «اثنی عشر» و مصادیق آن، نظرات اهل‌بیت درباره خلفای دوازده‌گانه می‌پردازد[۶]

    مؤلف در خاتمه کتاب، می‌گوید: بعد پشت‌ سر گذاشتن فصول کتاب، به این نتیجه می‌رسیم که

    1. حدیث ثقلین قطعاً ثابت و صحیح السند است بلکه متواتر است زیرا این حدیث را بیشتر از بیست نفر از صحابه روایت کرده‌اند.
    2. پیامبر(ص) امت خود را بدون جانشین نگذاشته است.
    3. از دلالت این حدیث شریف حقانیت مذهب شیعه در اصول و فروع استفاده می‌شود.
    4. و..[۷]

    وضعیت کتاب

    در انتهای کتاب فهرست مصادر و مراجع و فهرست مطالب ذکر شده است.

    پاورقی‌ها شامل آدرس و توضیح برخی مطالب کتاب می‌شود.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب 13-65
    2. ر.ک: همان161-67
    3. ر.ک: همان 162-131
    4. ر.ک: همان 178-165
    5. ر.ک: همان 300-181
    6. ر.ک: همان 411-303
    7. ر.ک: همان ص417-413


    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها