حق‌اليقين في معرفة أصول‌الدين

    از ویکی‌نور
    حق الیقین في معرفة أصول‌الدین
    حق‌اليقين في معرفة أصول‌الدين
    پدیدآورانشبر، سید عبدالله (نویسنده)
    ناشرأنوار الهدی
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1424 ق
    چاپ2
    شابک964-7223-55-9
    موضوعاصول دین کلام شیعه امامیه - قرن 13ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏2‎‏ح‎‏7‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حقّ‌اليقين في معرفة أصول‌الدين، از آثار محدث شيعى و صاحب تأليفات فراوان، مرحوم آيت‌الله سيد عبدالله شُبَّر (متوفاى 1242ق) است كه در آن يك دوره اعتقادات اسلامى را از توحيد تا معاد به‌صورت نقلى و عقلى و بيشتر با تأكيد بر ادله نقلى، به زبان عربى توضيح داده است. نویسنده، نگارش اين اثر را در سال 1226ق، به پايان رسانده است.

    نویسنده بيشتر گرايش اخبارى داشته و تأثير اين گرايش در كتاب حاضر نيز مشهود است و به همين جهت به نظر مى‌رسد نویسنده محترم به جنبه عقلى و استدلالى مسائل اعتقادى توجه شايسته‌اى نكرده است.

    ساختار

    اين كتاب كه دو جزء دارد از مقدمه‌اى در مورد شرح حال و زندگى نویسنده (به قلم سيد جواد شُبَّر) و مقدمه مؤلف و پنج بخش به ترتيب ذيل تشكيل شده است:

    جزء اول (شامل توحيد، عدل، نبوت و امامت) و جزء دوم (شامل معاد). بعد از اين بخش‌ها، خاتمه (به قلم سيد على شُبَّر) آمده است.

    منابع مورد استفاده ايشان به‌صورت عمده عبارت است از قرآن كريم، كتب حديثى و تفاسير.

    شيوه و سبک نگارش ايشان همانند محدثان و ناقلان قديمى آيات و روايات است كه چنان به قداست، تأثير و ارزش كلام معصومين(ع) باور دارند كه صرف آوردن آيه و روايت را مساوى با فهم و پذيرش آن از سوى مخاطبان مى‌شمارند و بيش و پيش از هر نكته‌اى به ذكر و نقل متن آيات و روايات و گاه اسناد آن توجه دارند و تلاش آنان حتى در توضيح مطالب قرآنى و روايى نيز چندان كافى، عالمانه و تفصيلى نيست.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    1. هرچند نویسنده در مقدمه‌اش - كه زمان و مكان نگارشش را مشخص نكرده - يادآور شده است كه در اين اثر بين معقول و منقول جمع كردم و افزون بر برهان‌هاى قطعى و ادله يقينى، از آيات محكم الهى و روايات اهل‌بيت عصمت(ع) و همچنين شواهد علمى نيز بهره بردم تا صاحبان عقل از آن‌ها استفاده كنند[۱]، ولى در واقع به اين وعده و ادعا عمل نشده است و ايشان در اثر حاضر به مباحث متكلمان و فيلسوفان و براهین و ادله آنان چندان اعتنايى نكرده است.
    2. جناب سيد جواد شُبَّر در مقدمه‌اش كه در تاريخ 1951/5/26م، در نجف اشرف نوشته است، زندگى‌نامه فرهنگى مؤلف و خاندانش را آورده و منزلت علمى او را بيان كرده و كتاب‌هاى وى را شناسانده و يادآور شده است كه بارزترين صفت علمى علامه شبر، احاطه او بر احاديث و قدرت شناسايى آن بود. او حافظه‌اى قوى و اطلاعاتى وسيع داشت و از اين نظر ضعف و هيچ اشكالى نداشت، جز آنكه به قول علامه شيخ محمدرضا مظفر در مقدمه «جامع السعادات»، در قرن سيزدهم قمرى گرايش اخبارى‌گرى بر انديشه‌ها غالب بود؛ به‌طورى‌كه برخى از طالبان علوم دينى چنان در آن غرق شدند كه هرگز كتاب‌هاى دانشمندان اصولى را جز با دستمال نمى‌گرفتند؛ چون مى‌ترسيدند دستشان حتى با لمس جلد كتاب‌هاى اصولى متنجس شود[۲]
    3. خاتمه را جناب آقاى على شُبَّر حسينى، نوه نویسنده محترم، نوشته و در آن تأكيد كرده است كه كوشيدم منابع كتاب را در پاورقى‌ها به‌صورت دقيق و با تعيين شماره جلد و صفحه مشخص كنم، ولى بااين‌حال برخى از مطالب، بدون استناد باقى ماند؛ زيرا مجال كافى براى اين كار نداشتم. آنگاه ايشان در پايان، فهرستى از منابع مورد استفاده (29 مورد) با ذكر مشخصات كتاب‌شناختى ذكر كرده است.[۳]
    4. نویسنده، در فصل اول از بخش توحيد كه آن را «اقرار به وجود خداى تعالى» ناميده، چنين نوشته است: بدان كه وجود خداى متعال، به‌خاطر كمال ظهورش و غايت وضوحش برتر از آن است كه محتاج به بيان باشد و روشن‌تر از آن است كه متوقف بر دليل و برهان گردد؛ زيرا آن را كه عيان است چه حاجت به بيان است و آنچه يافتنى است ما را از شاهد و برهان كفايت مى‌كند. هر كسى كه در خورشيد و ماه و باد و ابر و كوه و دريا و درخت و ميوه و اختلاف شب و روز و ديگر شگفتى‌هايى كه از صنع الهى پديد مى‌آيد و در آثار رحمتش بينديشد، به‌صورت علم يقينى مى‌داند و جزم بديهى مى‌يابد كه اين موجودات شگفت‌انگيز و اين اختلافات و اجتماعات، بدون صانع قديم عليم حكيم ابدى سرمدى به وجود نيامده است و هيچ چيزى مثل او نيست و او شنوا و بيناست؛ زيرا اگر از مخلوقات بود و مثلى داشت، نيازمند به خالقى ديگر مانند خودش مى‌شد و وجودش بدون او استوار نمى‌شد... و اگر دليل روشن مى‌خواهى پس به دلايل عقلى و براهین قطعى كه آيات قرآن و احاديث نبوى و روايات اهل‌بيت(ع) مطرح كرده، گوش بسپار؛ البته گمان مبر كه در اين زمينه نمى‌شود به آيات و روايات اعتماد كرد؛ زيرا همان‌طوركه اشاره كرديم اينها براهین قطعى و دلائل عقلى است كه وجدان به آن حكم مى‌كند و كمتر از برهان حكيمان و متكلمان نيست؛ همان‌طوركه ضعيف‌تر از مطالب اشراقيان و مشائيان نيست..[۴]سپس نویسنده برخى از آيات و روايات اين موضوع را ذكر كرده و بعد، شرح داده است. مطلبى كه نقل شد مذاق و شيوه نقلى و اخبارى نویسنده را در بيان آموزه‌هاى اعتقادى و همچنين پرهيز او از استدلال‌هاى كلامى و فلسفى آشكار مى‌سازد.
    5. نویسنده در مورد مبحث معاد، نخست بحث رجعت را مطرح كرده و بعد وارد موضوع معاد شده و در آن از طرح اصل ضرورت معاد خوددارى كرده و به بحث از موضوع جسمانى يا روحانى بودن معاد و اقوال در مورد آن پرداخته و كوشيده است كه اصل معاد جسمانى را اثبات كند[۵]

    وضعيت كتاب

    اين كتاب در دو جزء تنظيم شده و نویسنده آن را در تاريخ عصر روز پنج‌شنبه نوزدهم محرم سال 1226ق، به پايان برده است.[۶]هرچند در اين كتاب، جدول و نمودار و مانند آن استفاده نشده، ولى اشعار عربى متعددى در آن آمده و به آن استشهاد شده است.[۷]

    مصحح محترم، على شُبَّر حسينى در پاورقى‌ها نام و نشان سوره‌ها و آيات مورد استفاده را آورده (به‌عنوان مثال ر. ك.: همان، ج 1، ص20، 23، 25، 32 و...) و گاه منبع روايات يا تفاسير مورد نظر را با ذكر شماره جلد و صفحه ذكر كرده (مثلاً ر. ك.: همان، ج 1، ص76، 177، 193، 194، 195، 196، 197، 198، 199، 200 و...) و گاه توضيحى در مورد مباحث كتاب افزوده است (مثلاً ر. ك.: همان، ج 1، ص205، پاورقى 5؛ ص215، پاورقى 5؛ ص239، پاورقى 3 و همان، ج 2، ص353، پاورقى 1 و...).


    پانويس

    1. مقدمه كتاب، ج 1، ص19 - 20
    2. همان، ج 1، ص12 - 13
    3. ر. ك.: متن كتاب، ج 2، ص583 - 585
    4. ر. ك.: همان، ج 1، ص19 - 20
    5. ر. ك.: همان، ج 2، ص295 - 359
    6. همان، ج 2، ص583
    7. ر. ك.: همان، ج 1، ص16، 19، 30، 70، 71 و...

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    وابسته‌ها