خاطرات مستند سید هادی خسرو شاهی درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی

    از ویکی‌نور
    خاطرات مستند سید هادی خسرو شاهی درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی
    خاطرات مستند سید هادی خسرو شاهی درباره علامه سید محمدحسین طباطبایی
    پدیدآورانخسروشاهی، هادی (نویسنده)
    ناشرکلبه شروق
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1391 ش
    چاپ1
    موضوعخسروشاهی، سید هادی، 1317 - خاطرات

    طباطبایی، سید محمدحسین، 1281 - 1360

    مجتهدان و علما - ایران
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏55‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏5‎‏خ‎‏2‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خاطرات مستند سيد هادى خسروشاهى درباره علامه سيد محمدحسين طباطبايى، محصول مصاحبه‌هاى متعدد روزنامه‌ها و مجله‌هايى مانند «كيهان»، «پنجره»، «وطن امروز» و... با سيد هادى خسروشاهى است كه برخى از آن‌ها، در سال 1385، مصادف با بيست و پنجمين سالگرد علامه، صورت گرفته است.

    كتاب به زبان فارسى و مقدمه آن، در سال 1391ش نوشته شده است.

    آنچه باعث اهميت كتاب مى‌شود، آن است كه خسروشاهى، از شاگردان برجسته علامه طباطبايى بوده و مدت 25 سال، ملازم حضور يا در درس و بحث ايشان، حاضر بوده است و طبيعتا حرف‌ها و ناگفته‌هاى زيادى درباره علامه در سينه خود، دارد كه اين كتاب، به گوشه‌هايى از آن، اشاره مى‌نمايد[۱]

    ساختار

    كتاب با سخن برخى از شاگردان علامه طباطبايى پيرامون ايشان، كه عبارتند از آيات عظام: سيد محمدحسين حسينى تهرانى، مطهرى، حسن‌زاده آملى، جوادى آملى و مصباح يزدى، آغاز و مطالب در نه فصل، تنظيم شده است.

    آنچه در اين كتاب آمده، در واقع نقل تكميل‌شده بعضى از مصاحبه‌ها و گفتگوهاى اخير ارباب قلم و اصحاب جرائد و صفحاتى از «دفتر خاطرات» خسروشاهى مى‌باشد و خود ايشان نيز در مقدمه به اين نكته اشاره دارد كه با توجه به مرور ايام و حوادث دوران و فاصله زمانى گفتگوها، بعضى نكات كتاب، شايد تكرارى باشد[۲]

    گزارش محتوا

    در ابتداى كتاب، به‌جاى مقدمه‌نويسى، از خاطرات مستندى كه بخشى از حديث روزگار درباره علامه طباطبايى است، استفاده شده و ترجيح داده شده است كه سطورى چند از نظرات و آراى بعضى از شاگردان معروف و برجسته و فرهيخته علامه درباره ايشان نقل شود كه هم براى اهل خرد در شناخت علامه مى‌تواند روشنگر باشد و هم تذكار توضيحى، براى توجه كسانى كه عظمت و مقام علمى - معنوى ايشان را ناديده مى‌گيرند و گاهى به بهانه «نقد مباحث علمى - فلسفى» با به كار بردن تعبيرات ناشايست، به ساحت ايشان، جفا روا مى‌دارند[۳]

    بدون ترديد، علامه طباطبايى يكى از برجسته‌ترين و شاخص‌ترين شخصيت‌هاى دينى جهان اسلام در دوران معاصر است كه ابعاد گوناگون علمى و معنوى را در وجود خود متجلى ساخته بود[۴]در فصل اول، سؤالاتى مطرح گرديده كه در پاسخ به آن‌ها، گوشه‌هايى از زندگانى و شخصيت علمى علامه، به تصوير كشيده شده است. اين سؤالات پيرامون موضوعات زير مى‌باشد: تاريخ تولد؛ چگونگى تحصيل؛ شاخه سادات طباطبايى؛ مدارج تحصيلى و زندگى علمى؛ مقام علامه در عرفان و نقش آيت‌الله قاضى در پرورش و تكامل شخصيت معنوى ايشان؛ نحوه تعامل استاد با شاگردان و برخورد ايشان در جلسه درس؛ ارتباط علامه با قرآن؛ مطرح بودن عرفان و تصوف در مصر؛ اقتضائات و ضرورت‌هايى كه سبب شد علامه راه و خط مرجعيت را رها كرده و در مسير علوم قرآن و تفسير، گام بردارد؛ روش علامه در تفسير؛ نمونه‌هايى از حالات معنوى - عرفانى و كرامات علامه و..[۵]

    در فصل دوم، علامه طباطبايى، احياگر نفوس شناخته شده است. نویسنده، معتقد است براى شناخت ابعاد علمى، فرهنگى، عرفانى و معنوى علامه و نقش سازنده‌اى كه ايشان در تحول و پيدايش و نهضت علمى قرآنى در حوزه علميه قم و تربيت طلاب و احياى نفوس به عهده داشت، بايد دانشمندان و انديشمندان حوزه و اساتيد دانشگاه، در حد توان و امكانات خود و در همايش‌هاى تخصصى و صرفا علمى - فلسفى، به بحث و بررسى بپردازند؛ وگرنه عظمت ايشان، هم‌چنان ناشناخته خواهد ماند[۶]

    به باور وى، بدون بررسى و تحقيق و ارزيابى دقيق و عميق، نمى‌توان از چگونگى بركات وجودى علامه در عصر ما، در احياى نفوس و از عمق انديشه قرآنى و تفكر فلسفى - عرفانى و محتواى آثار مكتوب آن بزرگوار، آگاه شد[۷]

    در سومين فصل، در معرض تكفير بودن علامه، مورد بحث قرار گرفته و نقش علامه در احياى انديشه فلسفى شيعه و نيز احياى سنت تفسير قرآن در جهان تشيع، مورد ارزيابى قرار گرفته است. نویسنده به اين نكته اشاره دارد كه فلسفه و حكمت، پيش از علامه هم به‌نحوى در حوزه‌ها مطرح بود؛ يعنى در واقع از زمان ابوعلى سينا تا عصر ملا صدرا و تا دوران حكيم سبزوارى و تا امروز، اساتيدى در اين رشته وجود داشته‌اند كه آثار ماندگارى هم از آن‌ها به‌جاى مانده است؛ اما متأسفانه تدريس «اسفار» ملا صدراتوسط علامه، با عكس‌العمل‌هاى منفى، حتى تا مرز تكفير، روبه‌رو شد تا اينكه ايشان مدتى به صلاحديد آيت‌الله بروجردى، آن را متوقف كرد؛ اما با مرور زمان و پيدايش تحولات، به‌تدريج گرايش‌ها در حوزه هم تغيير يافت و علامه با توجه به پشتكار و علاقه و احساس مسئوليتى كه در ترويج و تفسير قرآن و تدريس فلسفه در حوزه‌ها احساس مى‌كرد، به تدريس ادامه داد تاآنكه حكمت و فلسفه در حوزه، جايگاه خود را پيدا كرد[۸]

    رابطه علامه با مراجع عظام، در فصل چهارم، بررسى شده است. نویسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه علامه با توجه به رسالتى كه بر عهده داشت، از جرگه «مرجعيت» خود را دور نمود تا بتواند به كار صرفا علمى، فرهنگى - تربيتى بپردازد و از غوغاهاى معروف حوزوى، خود را كنار نگه دارد و روى همين اصل، در معارك مربوطه، مطلقا شركت نمى‌كرد، ولى بااين‌حال، براى ايجاد وحدت صفوف و رفع كدورت‌ها و سوء تفاهمات، در بين بزرگان، از هيچ تلاشى مضايقه نمى‌كرد و بلكه آن را يك وظيفه و تكليف شرعى براى خود مى‌دانست و روى همين اصل، با همه مراجع عظام قم، نجف، مشهد و تهران بدون استثناء، روابط حسنه و صميمانه داشت[۹]

    در فصل پنجم، به بيان نحوه برخورد علامه در مسائل علمى با روشن‌فكران و انديشمندان نسل معاصر پرداخته شده[۱۰]و در فصل ششم، رابطه علامه با هانرى كربن و سابقه و نحوه آشنايى علامه با ايشان، تشريح گرديده است.[۱۱]

    در هفتمين فصل، به بحث از بعد سياسى در زندگى علامه پرداخته شده است. در اين فصل، به اين نكات اشاره شده است كه علامه، يك فرد سياسى به مفهوم مصطلح امروز نبودند، ولى درباره مسائل مهم داخلى يا خارجى مربوط به مسلمانان و جهان اسلام، اظهار نظر نموده و به تكليف خود، عمل می‌كردند. در مورد شركت در مسئله نهضت اسلامى ايران نيز ايشان در آغاز مبارزه روحانیت عليه اقدامات رژيم، اعلاميه‌هاى مشترك مراجع عظام قم را در مورد مسائل سياسى كشور، امضا مى‌كرد و در چندين اعلاميه، امضاى ايشان، در كنار اسامى آقايان مراجع، آمده است.[۱۲]

    در فصل هشتم، مجددا به موضوع در معرض تكفير قرار گرفتن علامه، پرداخته شده و اين امر، توضيح بيشترى داده شده است.[۱۳]و در آخرين فصل نيز مسئله استمرار مخالفت‌ها و هجمه‌ها عليه ايشان، مطرح و پاسخ داده شده است.[۱۴]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست اعلام، اماكن و كتب مذكور در كتاب، به‌همراه فهرست اسناد و عكس‌ها، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر تاريخ مصاحبه‌ها، توضيحاتى پيرامون برخى از مطالب، ارائه گرديده است.

    پانويس

    1. ر.ک: متن كتاب، ص16
    2. مقدمه، ص11
    3. به‌جاى مقدمه، ص11
    4. متن كتاب، ص15
    5. همان، ص13-60
    6. همان، ص63-64
    7. همان، ص64
    8. ر.ک: همان، ص86
    9. همان، ص101
    10. همان، ص112-125
    11. همان، ص129-144
    12. ر.ک: همان، ص147
    13. همان، ص161
    14. همان، ص171

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها