دفتر روشنایی

    از ویکی‌نور
    دفتر روشنایی
    دفتر روشنایی
    پدیدآورانسهلگی، محمد بن علی (نویسنده) شفیعی کدکنی، محمدرضا (مترجم)
    عنوان‌های دیگراز میراث عرفانی بایزد بسطامی کتاب النور. فارسی - عربی
    ناشرسخن
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1385 ش
    چاپ3
    شابک964-372-103-5
    موضوعبایزید بسطامی، طیفور بن عیسی، 188؟ - 261ق.

    تصوف

    عارفان - سرگذشت‌نامه

    نثر فارسی - قرن 5ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏278‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏2‎‏ ‎‏س‎‏97041‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دفتر روشنايى، كتابى است به زبان فارسى، به قلم محمدرضا شفيعى كدكنى. اصل اين كتاب با نام «كتاب النور»، به زبان عربى و نوشته محمد بن على سهلگى است كه يكى از كتاب‌هاى مهم در شناخت احوال و اقوال بايزيد مى‌باشد.

    استاد محمدرضا شفيعى كدكنى، در مقدمه‌ى چهل صفحه‌اى خود مطالبى را به رشته تحرير درآورده كه مهم‌ترين آنها عبارتند از: عرفان نگاه هنرى به الهيات، شطح در عرفان و شطح‌هاى بايزيد، مسئله معنى در اين گزاره‌ها، عبور به‌سوى ناممكن از روى پل زبان، زبان بايزيد و زبان اين گزاره‌ها، هويت تاريخى بايزيد، جايگاه بايزيد در عرفان ايرانى، بايزيد و شاگردى امام صادق(ع)، سهلگى مؤلف كتاب النور، عطار و كتاب النور، درباره‌ى معراج بايزيد، درباره‌ى نسخه كتاب‌خانه ظاهريه، اسناد كهن درباره بايزيد و حدود سال تأليف.

    مترجم درباره ماجراى ترجمه «كتاب النور» به زبان فارسى، چنين نوشته است:

    «اين كتاب محصول جنبى كتاب ديگرى است كه آن كتاب، خود، محصول جنبى يك كار ديگر است. حقيقت امر اين است كه در تصحيح«تذكرة الأولياء» عطار كه ساليان دراز وقت مرا گرفته است، همواره كوشيده‌ام منابع اصلى عطار را جست‌وجو كنم تا اطمينان حاصل شود كه صورت درست هر عبارت كدام است و در ميان حدود بيست نسخه كهنى از «تذكرة الاولياء» كه اساس پژوهش من بوده است، حق با كدام نسخه يا با كدام مجموعه از نسخه‌هاست.

    در بخش بايزيد بسطامی «تذكرة الأولياء»، مهم‌ترين منبع عطار، بى‌گمان، «كتاب النور» سهلگى بوده است؛ يعنى متن عربى همين كتابى كه اينك شما ترجمه آن را با عنوان «دفتر روشنايى» در اختيار داريد. وقتى به مقابله بخش بايزيد«تذكرة» و «كتاب النور» پرداختم، متوجه شدم كه استاد عبدالرحمن بدوى، ناشر دانشمند كتاب، به دلايلى چند، از عهده تصحيح متن برنيامده است و كمتر بخشى از بخش‌های «كتاب النور» چاپ ايشان، از خطاهاى عجيب و غلطخوانى‌هاى مصحح بركنار مانده است. ناچار شدم كه به تصحيح مجدد«كتاب النور» بپردازم و با استفاده از نسخه كتاب‌خانه ظاهريه دمشق- كه نسخه‌اى است بسيار درست و كهن‌تر از نسخه‌هاى اساس كار استاد بدوى و متأسفانه در دسترس آن استاد بزرگ نبوده است- كتاب را از نو تصحيح انتقادى كنم و اين كار سرانجام به سامان رسيد... وقتى سرگرم تصحيح متن عربی «كتاب النور» بودم، متوجه شدم كه جاى ترجمه اين كتاب در زبان فارسى؛ يعنى زبان خود بايزيد، خالى است. يك شب، ساعت دو و نيم بعد از نيمه‌شب، از خواب برخاستم و تصميم گرفتم تا ترجمه اين كتاب را تمام نكنم به هيچ كارى نپردازم و چنين شد. در اندك زمانى اين ترجمه سامان يافت و همين است كه اكنون در برابر شماست.

    مواردى كه اين ترجمه با چاپ استاد بدوى تفاوت‌هايى دارد، حاصل تغييراتى است كه در تصحيح مجدد متن پيش آمده است».

    استاد شفيعى كدكنى درباره «كتاب النور» و نحوه كار خويش چنين مرقوم نموده است: «هر كس درين كتاب دقت كند چند مورد عبارات تكرارى خواهد ديد. حذف اين موارد تكرارى را روا نداشتم، زيرا خيانت به ساختار كتاب بود. آيا مؤلف، خود، مرتكب اين تكرار شده است يا كاتبان؟ تصميم‌گيرى درين باره بسيار دشوار است. ترجيح دادم چيزى در حدود نيم صفحه تا يك صفحه بر حجم كتاب افزوده شود، ولى تركيب اصلى آن محفوظ بماند. گاهى اين تكرارها به دليل تفاوت سلسله راويان است؛ مثلاًدر نقل عبارت: «انسلخت من نفسى كما ينسلخ الحية من جلدها ثم نظرت الى نفسى فاذا انا هو»، كه عطار ترجمه‌اى آميخته به تفسير از آن ارائه داده و مى‌گويد: «از بايزيدى بيرون آمدم چون مار از پوست، پس نگه كردم عاشق و معشوق و عشق يكى ديدم كه در عالم توحيد يكى توان بود»(تذكره /1 160) و در ترجمه ما چنين است: «از خويشتن خويش بيرون آمدم آن‌گونه كه مار از پوست، پس در خويشتن نظر كردم، خويشتن را او ديدم»، اين عبارت در دو جای «كتاب النور»(بندهاى 130 و 374) تكرار شده است، اما زنجيره راويان اين قول در هر كدام از موارد متفاوت است. شايد حكمت اين‌گونه تكرارها در همين تفاوت زنجيره راويان باشد... خواننده اين كتاب چند نكته را همواره بايد پيش چشم داشته باشد:

    1. آنچه در متن عربی «النور» نقل شده، احتمالا ترجمه گفتار بايزيد است و همين ترجمه عربى هم در دست كاتبان و نسخه‌نويسان، تغييرات بى‌شمارى به خود ديده و بسيارى از ابهامات متن عربى، نتيجه نقص روايت كاتبان است؛
    2. از اصل سخن بايزيد كه به عربى ترجمه شده است، جز يكى دو جمله يا شبه جمله، به فارسى چيزى باقى نمانده است؛
    3. دفتر روشنايى، صورت تغيير شكل يافته سخن‌هاى بايزيد است كه از فارسى كهن قومسى به عربى رفته و بعد از تحريفات و نقص‌هايى كه در نسخه‌ها ديده مى‌شود، به فارسى ترجمه شده است...

    با همه اين تحولات و دگرگونى‌ها و حتى افتادگى‌ها و نقص‌ها، دفتر روشنايى براى دوست‌داران تجربه عرفانى، ارزش‌هاى ويژه خود را دارد و من به همه خوانندگان اين كتاب توصيه مى‌كنم كه آن را از مقوله رمان‌هاى دانيل استيل و يا كتاب حسين كرد شبسترى تلقى نكنند كه در دو ساعت مى‌توان دويست صفحه آن را خواند و مدعى شد كه خواندم و چيز مهمى نداشت.

    مهم‌ترين اتفاق فرهنگى در سراسر دوره اسلامى ايران، ظهور پديده‌اى است به نام عرفان و در سراسر تاريخ عرفان ايرانى اگر دو سه چهره نادر و استثنايى ظهور كرده باشند، يكى از آنها بايزيد بسطامى است و اين كتاب، حرف‌ها و حكايات اوست. سرسرى از كنار آن نبايد گذشت. مى‌توان آن را به يك سوى نهاد و گفت: «بى‌فايده است»، ولى اگر قرار باشد كه خوانده شود، نوع خواندن آن با خواندن رمان‌هاى دانيل استيل قدرى متفاوت خواهد بود...

    سنت مؤلفان كتب تصوف تا حدود قرن پنجم، همواره، بر اين بوده است كه در نقل وقايع و نيز روايت اقوال مشايخ، همان اسلوبى را رعايت كنند كه علماى حديث در نقل فرمايشات رسول(ص)؛ بنابراین، در نقل هر حكايت يا عبارت، زنجيره كسانى كه آن عبارت را تا عصر مؤلف رسانيده‌اند، محفوظ است. درين كتاب، در بخش اعظم حكايات و روايات، زنجيره ناقلان آنها حفظ شده است و در مواردى كه اين اسلوب رعايت نشده است احتمال آن هست كه در نسخه اساس كه به خط مؤلف بوده است، آن زنجيره ناقلان ثبت شده باشد و كاتبان قرن‌هاى بعد، بعضى موارد را ننوشته باشند. هم‌چنين در بسيارى از موارد كه اين زنجيره، به ظاهر حفظ شده است اگر تحقيق شود، ممكن است نام‌هايى افتاده و يا حذف شده باشند يا صورت درست نام‌ها با آنچه در اصل نوشته مؤلف بوده است، تفاوت داشته باشد. همه اين احتمالات ممكن است. به دليل همين ويژگى، خواننده اين ترجمه، گاه مجبور است دو يا سه سطر عباراتى را ازين دست- كه: «فلان گفت از فلان شنيدم كه فلان مى‌گفت در فلان شهر از فلان كس شنيدم كه...»- بخواند تا به اصل حكايت يا اصل سخن بايزيد برسد.

    حذف اين زنجيره، كار دشوارى نبود، اما براى آنكه اصالت متن حفظ شود و خواننده فارسى‌زبان، متن كامل«كتاب النور» را در اختيار داشته باشد، از حذف زنجيره راويان پرهيز كردم. كسانى كه حوصله عبور ازين زنجيره نام‌ها را نداشته باشند، به‌راحتى مى‌توانند خود را به اصل حكايت يا متن سخن بايزيد برسانند.»

    مترجم پس از پايان ترجمه متن «كتاب النور»، زير عنوان «پيوست‌ها»، دو پيوست را ذكر نموده است:

    1. «معراج بايزيد از كتاب القصد الى الله، تأليف ابوالقاسم العارف»؛
    2. «ذكر سلطان العارفين ابويزيد قدس‌سره»، برگرفته از رسائلى منسوب به خواجه عبدالله انصارى.

    هم‌چنين در ذيل عنوان «تعليقات»، به شرح كلمات و عبارات دشوار و ذكر موارد اختلاف نسخ پرداخته است و در زير عنوان «فهرست اعلام»، فهرست اعلام دفتر روشنايى و اعلام پيوست دوم را ذكر كرده است.

    فهرست محتويات كتاب، در آغاز آن ذكر شده است.

    وابسته‌ها