دور الموالي في سقوط الدولة الأموية (41-132هـ/661-750م)

    از ویکی‌نور
    ‏دور الموالي في سقوط الدولة الأموية (41-132ه/661-750م)
    دور الموالي في سقوط الدولة الأموية (41-132هـ/661-750م)
    پدیدآورانبالنور، ايمان علي (نویسنده)
    ناشرجامعة قاريونس
    مکان نشرليبي - بنغازي
    سال نشرمجلد1: 2008م ,
    شابک9959-24-124-6
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دور الموالي في سقوط الدولة الأموية (41-132ه/661-750م)، تألیف ایمان علی بالنور، کتابی است به زبان عربی با موضوع تاریخ و جغرافیای اسلام. این اثر، رساله کارشناسی ارشد نویسنده در رشته تاریخ بوده که در 1997م، از آن دفاع شده است. نویسنده این کتاب، به نقش موالی در سقوط دولت بنی‌امیه در میان سال‎های 41 تا 132ق، می‌پردازد.

    ساختار

    کتاب، دارای اهدائیه، مختصرات (توضیح کلمات اختصاری متن)، مقدمه، محتوای مطالب در پنج فصل، خاتمه و ملحقات می‌باشد.

    گزارش محتوا

    کتاب با آیه 8 سوره مائده، شروع می‌شود[۱]. موضوع این اثر، نقش موالی در سقوط دولت اموی در 41 تا 132ق، است. ایمان علی بالنور، درباره علت گزینش این موضوع برای تحقیقش می‌نویسد: چون این موضوع به‌صورت تخصصی از جنبه‌های اجتماعی و نفسی (جامعه‌شناسی و روان‌شناسی) مورد مطالعه و تحقیق قرار نگرفته است، آن را برای تحقیق در نظر گرفتم[۲].

    کتاب‌های اصلی و مرجع، طبقات موالی را با آرای مختلف و متناقضی بررسی کرده‌اند و گاهی تحقیر و ظلمی را که توسط عرب بر آنان روا می‌شده نشان داده‌اند[۳].

    تاریخ‌نگاران و ادیبان، موالی را از جهات مختلف و با آرای متباینی مورد بررسی قرار داده‌اند؛ مثلاًمحمد طیب نجار موضوع موالی در دوران اموی را به‌طور کلی با تأکید بر عصبیت قبیله‌ای بررسی کرده است و محمد بدیع شریف، جمال جوده و عرسان حسین... به‌صورت‎های دیگر[۴].

    نویسنده از دشواری‌هایش در نگارش این اثر یاد می‌کند و می‌نویسد: چون مورخان قدیمی ما به‌صورت گذرا از موضوع موالی و خاصه اوضاع اجتماعی و اقتصادی و روحی آنان گذر کرده‌اند، از برخی مصادر ادبی در کتاب الأغانیاصفهانی و العقد الفريد ابن عبدربه و برخی نوشته‌های جاحظ بهره بردم[۵].

    او در مطالعه این موضوع بر تحلیل جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی‌ای که موالی را به گرایش به انقلاب‌های مخالف و متباین با گرایشات سیاسی اموی کشانده، تمرکز کرده است. وی این موضوع را در پنج فصل اصلی، بررسی می‌کند؛ فصل اول که مقدمه بحث هم هست، وضعیت اجتماعی قبیله عربی که شخص در آن در طبقات جامعه جاهلیت ضمن یکی از طبقه‌های مرفهین (الصرحاء)، موالی و غلامان (العبيد) تشخص یافته بود را نشان می‌دهد. نویسنده پس از بیان این مطلب متعرض بحث تعصب قبیله‌ای و اثر آن در جامعه جاهلی و چگونگی ارتباط آن با نظام قبیله‌ای می‌گردد[۶].

    وی در فصل دوم، در بحث «موالی در صدر اسلام» مناقشه می‌نماید. او ابتدا تعریفی از موالی در لغت و سپس قرآن و سنت ارائه می‌دهد و پس از آن به بحث مفهوم ولاء برای عناصر غیر عربی می‌پردازد. وی پس از آن به‌صورت مختصر، از تمام جهات زندگی روزمره، به بیان اوضاع موالی در زمان پیامبر اکرم(ص) و خلفای راشدین می‌پردازد[۷].

    عنوان فصل سوم کتاب، «الموالي في العصر الأموي»، یعنی موالی در دوره بنی‌امیه است. او در این فصل ارتباط موالی با زعمای اموی را بررسی کرده و به‌طور خاص به اشتغال آنان در وظایف نگهبانی و پلیس و ارتش و دیوان‌های اداری پرداخته است. نویسنده، سپس به بیان احوال اجتماعی موالی و سیاست اقتصادی امویان در برابر آنان پرداخته است. او نتایج این سیاست‎ها در واکنش عملی که به تقویت نفوذ اقتصادی و فکری و علمی منحصر می‌شد را بررسی می‌کند[۸].

    چهارمین فصل درباره حرکات موالیان در مقابله با سیاست‎های بنی‌امیه در مشرق و مغرب و اندلس است. در این فصل، اولا پیوستن موالی به مخالفان در مشرق توضیح می‌یابد؛ مثل انقلاب عبدالله بن زبیر یا مختار بن ابوعبید ثقفی و حرکت عبدالله بن جارود و پیوستن موالیان به آنان یا مشارکت آنان در انقلاب عبدالرحمن بن اشعث یا انتفاضه ابوالصیداء و انقلاب حارث بن سریج. دومین نقطه‌ای که در این فصل بررسی می‌شود، انقلاب‌های موالی در مغرب و اندلس است که مرزهای امویان را تهدید کرد. سومین نقطه مهم این فصل، بیان جایگاه موالی نسبت به احزاب معارض با سیاست بنی‌امیه، مانند خوارج و شیعه است.[۹].

    پنجمین فصل، بحث و مناقشه درباره پیوستن موالی به علویان و عباسیان و از میان بردن دولت اموی است. در این فصل سیاست آل‌البیت در جذب موالی از خراسان و کیفیت نقل دعوت هاشمی از شاخه علوی به شاخه عباسی تحلیل می‌گردد. همچنین در این فصل، ترجمه‌ای از مهم‎ترین سران و شخصیت‎های انقلابی موالی مانند بکیر بن هامان و ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی، ارائه می‌گردد. سپس به‌صورت گذرا و سریع اوضاع کلی خلافت امویان در دوران 25 تا 132ق، گزارش می‌شود تا مقدمه‌ای باشد بر بیان شکل‌گیری سپاه موالی و نقش آن در از بین بردن دولت اموی[۱۰].

    نویسنده در بخشی از خاتمه کتاب می‌نویسد: از میان مباحث کتاب روشن شد که دولت امویان به زور و با یاری شمشیر از جانب جمهور مسلمین برپا شد و آزادی و عدل و مساوات و شورا هیچ نقشی در برپایی آن نداشتند، بلکه حکم آن قائم بر عصبیت و برتر دانستن عنصر عربی بر سایرین بود. تنها هدف این امر بسط نفوذ سیاسی آنان بود... نظام حاکم بر امویین بیشتر شبیه به حکومت امپراطوری بود... همچنین از میان مباحث کتاب روشن شد که موالی نقش مهم و فعالی در جاهای مختلف حیات این حکومت داشته‌اند. تاریخ، اسامی برخی از شخصیت‎های برجسته موالی را که به حرکت فتوح اسلامی یاری رساندند و متولی ولایت در برخی مناطق دولت اموی شدند ثبت کرده است؛ ابومهاجر دینار، موسی بن نصیر، طارق بن زیاد، عبیدالله بن حبحاب، محمد بن یزید، اسماعیل بن عبیدالله و بحتری بن مجاهد از جمله این افراد هستند. همچنین برخی از موالی در مناصب اداری و نظامی مشغول فعالیت بودند. با این مطلب روشن می‌گردد کسانی که معتقدند دولت امویان، موالی را از تولی مناصب مهم دولتی برکنار می‌داشت، اشتباه می‌کنند[۱۱].

    نویسنده در خاتمه نتیجه می‌گیرد که وضع موالی عراق و خراسان در نهایت فلاکت بود. شاید دلیل پیوستن آنان به صف مخالفان امویان در انقلاب‌ها و حرکات ضد اموی همین امر بوده باشد[۱۲].

    موالی در دولت عباسیان به مناصب مهمی دست یافتند و علی‌رغم آنکه در ابتدای امر، مصدر قوت آنان بودند با عرب‌هایی که با تسلط موالی بر خلافت عباسی مخالفت می‌کردند، برخورد کردند؛ به‌ویژه در عهد مأمون و معتصم. در کل، موالی در دوره‌ای از تاریخ، نقش مهمی در اجتماع مسلمانان ایفا کرده‌اند و شاید بارزترین دوره آنان، دفاعشان از اسلام در مقابل صلیبیان در معرکه حطین (583ق) و عین جالوت (668ق) بوده باشد[۱۳].

    وضعیت کتاب

    نویسنده، کتاب را به ارواح پاک پدرش و شقیقی نوری تقدیم کرده است.[۱۴].

    ملحقات کتاب در هشت شماره ذکر شده؛ ملحق شماره هشت دارای دو نقشه از اطلس تاریخ اسلامی است.[۱۵]. ملحق پنج و شش، به‌ترتیب دربردارنده جدول موالی صدر اسلام و صاحبان آنان و موالی بنی‌امیه است.[۱۶]. در سایر ملحقات هم جدول‎ها و فهرست‎های درختی دیگری از خلفای راشدین و اسامی بنی‌امیه و خلفایشان و انتقال دعوت هاشمی از شاخه علوی به شاخه عباسی، به نمایش درآمده است.[۱۷].

    پانویس

    1. ر.ک: کتاب، ص5
    2. ر.ک: مقدمه کتاب، ص15
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص15-16
    5. ر.ک: همان، ص16
    6. ر.ک: همان، ص16-17
    7. ر.ک: همان، ص17
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان، ص17-18
    11. ر.ک: خاتمه کتاب، ص221-222
    12. ر.ک: همان، ص222-223
    13. ر.ک: همان، ص224
    14. ر.ک: کتاب، ص7
    15. ر.ک: ملحقات کتاب، ص236-237
    16. ر.ک: همان، ص231-232
    17. ر.ک: همان، ص227-230

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها