رسائل و رسل رسول‌الله صلی‌الله‌وسلم إلی الملوك و الأشراف

    از ویکی‌نور
    ‏رسائل و رسل رسول‌الله صلی‌الله‌وسلم إلی الملوك و الأشراف
    رسائل و رسل رسول‌الله صلی‌الله‌وسلم إلی الملوك و الأشراف
    پدیدآورانابن جوزی، عبدالرحمن بن علی (نويسنده) محمد عبدالرحیم (محقق)
    ناشردار سعدالدين
    مکان نشرسوريه - دمشق
    سال نشر2004م , 1425ق
    چاپ1
    موضوعمحمد(ص)، پيامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. - رسالت سياسی، سرگذشتنامه، نامها
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ه‎‏4‎‏ ‎‏2‎‏.‎‏ش 22/5 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    رسائل و رسل رسول‌الله صلی‌الله‌وسلم إلی الملوك و الأشراف، اثر ابوالفرج عبدالرحمن بن علی ابن جوزی (508- 597ق/ 1114- 1201م)، کتابی است در معرفی نامه‌ها و فرستادگان پیامبر اسلام(ص) به پادشاهان و اشراف زمانه خود، برای دعوتشان، به دین مبین اسلام.

    اثر حاضر، دومین کتاب از مجموعه «سلسلة هذا هو محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم» می‌باشد که با تحقیق محمد عبدالرحیم به چاپ رسیده است.

    ساختار

    مقدمه محقق آغازگر کتاب بوده و مطالب در پنج عنوان، سامان‌دهی شده است.

    گزارش محتوا

    عنوان نخست، از آن مقدمه می‌باشد. در مقدمه، به اقدامات تحقیقی صورت گرفته بر روی کتاب، اشاره شده است[۱].

    در عنوان دوم، به ارائه شرح‌حالی از ابن جوزی پرداخته شده و اطلاعاتی از قبیل نام و نسب[۲]، ولادت[۳]، اقوال و حکم[۴]، اشعار[۵]، سخنان دیگران درباره او[۶] سعایت و تهمت‌هایی که به او زد شده[۷]، تألیفات و آثار[۸]، وفات[۹] و اولاد وی[۱۰]، در اختیار خواننده قرار گرفته است.

    در عنوان سوم، به سیره پیامبر(ص) پرداخته شده است. در این رابطه، ابتدا نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ص)، به‌صورت مختصر، نام برد شده[۱۱] و سپس، قصیده‌ای از ابوالعباس عبدالله بن محمد ناشی آمده که در آن، نسب پیامبر(ص)، به نظم کشیده شده است[۱۲]. در ادامه، به بیان صفات و ذکر تاریخ مختصری از زندگی[۱۳] و معرفی خانواده آن حضرت، پرداخته شده و به این مطلب اشاره شده است که نخستین همسر ایشان، خدیجه بنت خویلد بود و تا زمان حیات وی، یعنی سال سوم هجری، او تنها همسر پیامبر(ص) بوده که شش فرزند برای ایشان، به دنیا آورد که عبارتند از قاسم، عبدالله، زینب، رقیه، ام‌کلثوم و فاطمه. قاسم و عبدالله در زمان طفولیت، از دنیا رفتند و بنابراین، فرزند ذکوری از آن حضرت، باقی نماند. بعد از خدیجه، ایشان با چهارده زن ازدواج کرد که برخی وفات یافته و فقط نه زن باقی ماند که از آنها، فقط ماریه قبطی، صاحب فرزند پسری به نام ابراهیم گردید که او نیز در طفولیت، از دنیا رفت. تمامی فرزندان آن حضرت، در زمان حیات ایشان، به غیر از حضرت زهرا(س) وفات یافتند و آن حضرت نیز، با پسرعموی پیامبر(ص)، یعنی حضرت علی(ع) ازدواج کرده و صاحب دو فرزند پسر به نام حسن(ع) و حسین(ع) گردید ولذا نسبت هرکسی که به پیامبر(ص) منتسب باشد، در فرزندان حضرت زهرا(س) منحصر می‌گردد. آن حضرت فرزند پسر دیگری نیز به نام محسن داشت که از دنیا رفت[۱۴].

    در عنوان چهارم، به موضوع خاتم و انگشتری پیامبر(ص) پرداخته شده است. زمانی که آن حضرت اراده فرمود تا نامه‌ای به سایر کشورها و بلاد فرستاده و آنان را به دین اسلام دعوت کند، به ایشان گفته شد که عجم، فقط نامه‌های مختوم را پذیرفته و به آن اهمیت می‌دهند ولذا پیامبر(ص) درخواست نمود تا انگشتری از نقره برایشان بسازند که در سه خط، جمله «محمد رسول الله» بر آن نقش بسته بود. این انگشتر، همواره در انگشت پیامبر(ص) بود تا اینکه پس از وفات ایشان، در سال 11ق/ 623م، به ابوبکر و پس از او، در سال 13ق/ 634م به عمر بن خطاب و پس از او، در سال 23ق/ 644م به عثمان رسید اما روزی از روزها که عثمان بر سر چاهی به نام «بئر أریس» که خود برای اهل مدینه کنده بود، نشسته بود، آن انگشتر درون چاه افتاد و مسلمین هرچه تلاش نمودند تا آن را یافته و بیرون بیاورند، موفق نشدند. زمانی که عثمان از یافتن انگشتر پیامبر(ص) مأیوس شد، فرمان داد تا انگشتری مانند آن، با همان نقش، بسازند. این انگشتر تا زمان قتل عثمان، در سال 35ق/ 656م، در انگشتان او بود اما پس‌ازآن، مفقود شده و اثری از آن نماند[۱۵].

    تمام خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس و غیر آنها، هر یک انگشتری برای خود برگزیدند و نقشی خاص بر روی آن، نقش زدند که در ادامه، به نام ایشان و نقش انگشتری‌شان، اشاره شده است. از جمله این افراد، به همراه نقش خاتمشان، عبارت است از: عمر بن خطاب «کفی بالموت واعظا یا عمر»، علی بن ابی‌طالب[ع] «الله الملک»، حسن بن علی[ع] «الله أکبر و به أستعین»، حسین بن علی[ع] «الله بالغ أمره»، مروان بن حکم «العزة لله»، عبدالملک بن مروان «آمنت بالله مخلصا»، الولید بن عبداللمک «فنی الشباب یاولید»، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک «ابراهیم یثق بالله» و...[۱۶].

    در پنجمین عنوان، به معرفی نامه‌ها و رسولانی که پیامبر(ص) به‌سوی پادشان و اشراف مختلف فرستاده و ایشان را به آیین یکتاپرستی و دین اسلام دعوت نمودند، پرداخته شده است که به‌منظور آشنایی، به تعدادی از آنها، اشاره می‌شود.

    اولین نامه مذکور در کتاب، نامه پیامبر(ص) به مقوقس، بزرگ قبطیان و حاکم مصر می‌باشد. فرستاده پیامبر(ص) به‌سوی او، حاطب بن ابی‌بلتعه بود. او اسلام نیاورد ولی فرستاده پیامبر(ص) را گرامی داشت و به همراه پاسخ به نامه، هدایایی نیز برای پیامبر(ص) فرستاد که از جمله آنها، ماریه قبطیه بود که به همسری پیامبر(ص) درآمد[۱۷]. متن این نامه، ازاین‌قرار است: «بسم‌الله الرحمن الرحیم. من محمد رسول الإسلام إلی المقوقس عظیم القبط: سلام علی من اتبع الهدی، أما بعد فإنی أدعوک بدعوة الإسلام، أسلم تسلم یؤتک الله أجرک مرتین ﴿قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَ لَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾ [آل‌عمران: ۶۴]» (به نام خداوند بخشنده مهربان از محمد فرزند عبدالله به مقوقس، بزرگ قبطیان. درود بر پیروان هدایت. من تو را به آیین اسلام دعوت می‌کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی، اسلام بیاور تا خداوند دو پاداش به تو دهد؛ و اگر نپذیری و اسلام نیاوری گناه قبطیان نیز به عهده تو است. ای اهل کتاب، بیایید به یک اصل مشترک میان خودمان عمل کنیم و آن این است که غیر خدا را نپرستیم و کسی را شریک او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را به خدایی نپذیرد. اگر آنان از آیین حق روی گرداندند بگویید گواه باشید که ما پیرو آیین اسلامیم)[۱۸].

    دومین نامه مذکور در کتاب، نامه پیامبر(ص) به قیصر روم می‌باشد. او پس از تحقیقاتی که انجام داد، فهمید که حضرت محمد(ص) همان پیامبر موعودی است که در عهدین به آن اشاره شده و بنا را بر تکریم گذاشت. وی دستور داد تا سراسر شام را گردش کنند شاید نزدیکان محمد(ص) و یا کسى که از اوضاع وى اطلاع دارد بیابند. اتفاقاً ابوسفیان برای سفری تجاری به روم سفر کرده بود و پادشاه روم او را فراخواند و از او سؤالاتی پرسید از جمله اینکه:

    - حسب و نسب محمد چگونه است؟

    ابوسفیان گفت: از خانواده‌اى اصیل و شریف است.

    - در نیاکان او کسى هست که بر مردم سلطنت کرده باشد؟

    نه.

    - آیا پیش از آنکه ادعاى نبوت کند از دروغ پرهیز داشت؟

    بلى محمد مردى راستگو بود.

    - چه طبقه‌اى با او مخالفند و چه جمعیتى از او طرفدارى می‌کنند؟

    طبقه اشراف با او مخالفند افراد عادى و متوسط خواهان وى هستند.

    - از پیروان او کسى مرتد شده و از آئین او بازگشته است؟

    نه.

    - آیا پیروان او رو به فزونى هستند؟

    آرى.

    ...

    پس‌ازآن قیصر به ابوسفیان و همراهان او گفت: اگر این گزارش‌ها صحیح باشد حتماً او پیامبر موعود است.

    من اطلاع داشتم چنین پیامبرى ظهور خواهد کرد ولى نمى‌دانستم از قریش خواهد بود، من حاضرم در برابر او خضوع کنم و به‌عنوان احترام پاى او را شستشو دهم.

    من پیش‌بینی مى‌کنم، آئین و حکومت او سرزمین روم را خواهد گرفت آنگاه فرستاده پیامبر(ص) را خواست، او را احترام کرد و پاسخ نامه پیامبر(ص) را نوشت، هدیه‌اى نیز همراه آن، براى پیامبر(ص) فرستاد و علاقه خود را نسبت به آن حضرت، در آن نامه منعکس کرد[۱۹].

    متن این نامه، چنین بود: «بسم‌الله الرحمن الرحیم من محمد بن عبدالله إلی هرقل عظیم الروم: سلام علی من اتبع الهدی، أما بعد فإنی أدعوک بدعوة الإسلام أسلم تسلم یؤتک الله أجرک مرتین، فإن تولیت فعلیک إثم جمیع الآریسیِّین. قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَ لَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» [آل‌عمران: ۶۴]. به نام خداوند بخشنده مهربان. از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان. کسی که پیرو راستی گردد گزند نمی‌بیند. اسلام بیاور تا سالم بمانی و اسلام بیاور تا خدا دو بار تو را پاداش دهد و اگر از پذیرش آن سر باز زدی، گناه اریسیان (نژاد رومى و جمعیت کارگران) بر گردن تو خواهد بود[۲۰].

    علاوه بر این دو مورد، آن حضرت نامه‌های دیگری به برخی از ملوک و اشخاص از قبیل کسری، نجاشی، حارث بن ابی شُمر غسانی، هوذة بن علی حنفی، جبلة بن ایهم، ذی الکلاع، فروة جذامی، جیفر و عبد ابنی جندی، منذر بن ساوی و ملوک حمیر فرستاده که شرح آن در این اثر آمده است.

    وضعیت کتاب

    در مقدمه، به این نکته اشاره شده است که اقدامات تحقیقی صورت گرفته بر روی کتاب، به همان روش و شیوه تحقیق بر روی کتاب دیگر ابن جوزی، یعنی «هذا هو محمد(ص)» می‌باشد که همین محقق، تحقیق آن را برعهده داشته است. این اقدامات عبارتند از:

    1. تخریج آیات قرآن؛
    2. تخریج صحیح روایات نبوی(ص) بر اساس روش مناسب و متداول علم حدیث و با استفاده از کتب صحاح، سنن و سایر کتب معتبر در این زمینه؛
    3. ترجمه و ارائه شرح‌حال برای اعلام موجود در متن (در پاورقی‌ها)؛
    4. توضیح و تشریح بسیاری از کلمات غریب و دیریاب متن (در پاورقی‌ها)؛
    5. تزیین کتاب به تصاویری از نامه‌های پیامبر(ص)[۲۱].

    پانویس

    1. مقدمه، ص13
    2. متن کتاب، ص17
    3. همان
    4. همان، ص18
    5. همان، ص19
    6. همان، ص21
    7. همان
    8. همان، ص22
    9. همان، ص25
    10. همان، ص26
    11. همان، ص29
    12. همان، ص30
    13. همان، ص32
    14. همان، ص37
    15. همان، ص42- 43
    16. همان، ص44
    17. همان، ص47
    18. همان، ص52
    19. همان، ص55- 77
    20. همان، ص78
    21. مقدمه، ص12- 13

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها