زاهدی قمی، ابوالفضل

    از ویکی‌نور
    میرزا ابوالفضل زاهدی قمی
    نام میرزا ابوالفضل زاهدی قمی
    نام‌های دیگر زاهدي، ابوالفضل
    نام پدر آیت‌الله حاج ملا محمود
    متولد 1270ش / 1309ق / 1892م
    محل تولد قم
    رحلت 1357ش / 1398ق / 1978م
    اساتید علامه میرزا سید محمد برقعی

    میرزا محمد ارباب

    آیت‌الله ابوالقاسم کبیر قمی

    برخی آثار رسالة الضرر و ما فیه من الخبر و ماله من الاثر
    کد مؤلف AUTHORCODE05714AUTHORCODE

    میرزا ابوالفضل زاهدی قمی (1270-‌1357ش)، مفسر و واعظ وارسته معاصر و از جمله شاگردان آیت‌الله ابوالقاسم کبیر قمی می‌باشد که سید شاه‌آبادی و برادران معروف به اخوان مرعشی (آیت‌الله سید مهدی و سید کاظم مرعشی) از شاگردان او بودند. وی صاحب کتاب «إثبات المعلوم في نفي المفهوم» است.

    ولادت

    وی در نیمه شعبان سال 1309ق، در شهر قم به دنیا آمد[۱].

    والدین

    پدرش آیت‌الله حاج ملا محمود، از علما و وعاظ والامقام قم و مادرش از سادات رضوی، نوه مرحوم سید عبدالباقی رضوی از خادمان حرم کریمه اهل‌بیت(ع) بود و در عصر خود احترام و موقعیت خاصی در میان مردم داشت[۲].

    تحصیلات و استادان

    او برای تحصیل علم، نخست طبق معمول آن زمان، به مکتب‌خانه رفت، سپس آماده شد تا به تحصیل دروس حوزوی بپردازد. مقدمات و سطوح را در محضر درس علامه میرزا سید محمد برقعی فراگرفت. دو نفر دیگر از اساتید درس سطح و خارج او عبارتند از آیات عظام میرزا محمد ارباب (متوفی 1341ق) و سید صادق قمی (متوفی 1338ق)[۳].

    وی درس فلسفه و حکمت (منظومه سبزواری و...) را در محضر آیت‌الله میرزا علی‌کبر مدرس یزدی خواند. پس از پیمودن سطوح عالیه، حدود ده سال در درس خارج آیت‌الله ابوالقاسم کبیر قمی شرکت کرد[۴].

    وی در سال 1336 و 1339ق، دو بار به اراک مسافرت کرد. در حوزه علمیه اراک که تحت نظر آیت‌الله عبدالکریم حائری (متوفی 1335ق) اداره می‌شد، دو سال به تدریس و ادامه تحصیل پرداخت. وی در این حوزه، از اصحاب آیت‌الله حائری بشمار می‌آمد و زمانی که حاج شیخ عبدالکریم به قم هجرت و حوزه علمیه را تأسیس کرد، وی در کنار آیات عظام: گلپایگانی، مرعشی نجفی، سید احمد خوانساری، امام خمینی، حسن فرید و... در محضر درس ایشان شرکت کرد و از شاگردان برجسته ایشان شد[۵].

    احاطه بر علوم مختلف

    ایشان در همه فنون و علوم اسلامی، استاد بود و از اساتید مختلفی که استوانه‌های عظیم علم، در عصر خود بودند، بهره قابل توجهی برد. او علاوه بر فقه و اصول، بر زبان انگلیسی تسلط داشت و زبان عبری را نیز از یک نفر یهودی که به‌وسیله ایشان مسلمان شده بود، آموخت. وی گذشته از بحث و رد و ایراد استدلالی در ادیان، به تاریخ و جغرافیای ادیان گوناگون آشنا بود. ازاین‌رو بعضی از بزرگان، حتی بعضی از مراجع در این زمینه از ایشان استفاده می‌کردند. به همین دلیل از افراد نادری بود که در حوزه علمیه قم برای بحث علمی با صاحبان ادیان انتخاب می‌شد؛ زیرا به‌خوبی می‌توانست به پرسش‌های آنها پاسخ دهد[۶].

    علمای بزرگ و مراجع تقلید برای نظریات ایشان از جمله نظریات فقهی‌اش احترام خاصی قائل بودند. امام خمینی(ره) ایشان را «شیخ‌الطایفه» می‌خواند و در بعضی از مباحث، نظر ایشان را محترم می‌شمرد[۷].

    از ویژگی‌های ایشان به گفته خودشان، این بود که همه کتاب‌هایی را که در خانه داشت، به‌طور کامل مطالعه و نکات جالب را فیش‌برداری می‌کرد. او واقعاً اهل تحقیق و مطالعه بود؛ مثلاً کتاب چند جلدی «اُسد الغابة»، «تاریخ خطیب بغدادی» و «بحار الأنوار» را از اول تا آخر مطالعه و نکات آن‌ها را در یادداشت‌های خود ثبت کرد. ازاین‌رو بر علوم مختلف احاطه داشت و بر مطالب مختلف اسلامی و تاریخی مسلط بود. ایشان در مدتی که در تهران در مسجد جامع و... مشغول درس و بحث و تدریس تفسیر و تاریخ ادیان بود، از هر نظر موقعیت عالی به دست آورد؛ لذا آیت‌الله بروجردی(ره) ایشان را به قم عودت داد. وی در مدرسه فیضیه و مسجد امام، جلسات متعدد درس خارج فقه، اصول و تفسیر داشت و حوزویان را از انوار علوم مختلف، بهره‌مند می‌ساخت. در این دوران شاگردان برجسته‌ای تربیت کرد؛ افراد فرزانه‌ای مانند: سید شاه‌آبادی و برادران معروف به اخوان مرعشی (آیت‌الله سید مهدی و سید کاظم مرعشی) از شاگردان او بودند[۸].

    وفات

    وی در شب 12 فروردین 1357ش، دار فانی را وداع گفت[۹].

    تألیفات و آثار

    وی تألیفات و آثار خوبی از خود به یادگار گذاشت که از جمله آنها عبارتند از:

    1. رسالة الشرط و آثاره (در علم فقه)؛
    2. رسالة الضرر (در قواعد فقه)؛
    3. منطق الحسين(ع) (مجموعه‌ای از سخنان اباعبدالله الحسين(ع))؛
    4. مقصد الحسين(ع) (بیان اهداف و انگیزه‌های نهضت عاشورا)؛
    5. تسهيل الأمر في بحث الأمر (در علم اصول فقه)؛
    6. إثبات المعلوم في نفي المفهوم (در علم اصول فقه)؛
    7. إرغام الكفرة في سورة البقرة (تبیین نظریه قرآن در سوره بقره برای منکوب کردن کافران عنود)؛
    8. أقسام الدّين (در علم فقه)؛
    9. بخشی از حواشی بر جواهر الكلام، کتاب مهم فقهی استدلالی تألیف صاحب جواهر؛

    و...[۱۰].

    یکی از کتاب‌های ایشان «رسالة الضرر» در مورد «قاعده لاضرر» یکی از قواعد فقهی است. ایشان با تحقیقات و تتبع در روایات لاضرر، تعداد آنها را، که معمولاً مراجع تقلید نوزده روایت در دسترس داشتند، به 38 روایت و سپس به 45 روایت رساند. جالب اینکه امام(ره) مجموعه‌این روایات را برای مطالعه و تحقیق از آقازاده ایشان گرفت. این رساله بیانگر وسعت تسلط و احاطه ایشان بر احادیث و متون فقهی بود که با بحث در مورد رجال روایات، هر جا که صاحب جواهر الكلام(ره) به قاعده لاضرر تمسک کرده، آن را نیز ذکر کرده است. کوتاه سخن آنکه تحقیقات ایشان نشان می‌داد محققی نحریر و فقیهی بااستعداد سرشار و حافظه کم‌نظیر است. از جمله کارهای علمی او این بود که کتاب «وسائل الشيعة» را، از آغاز تا پایان، مورد بررسی قرار داد و مطالب و متن حذف‌شده احادیث آن را با ذکر مدارک مشخص کرد. بر اهل اطلاع روشن است که چنین کار فنی نیاز به احاطه بسیار دارد و از هرکسی ساخته نیست. خلاصه ایشان جامع معقول و منقول بود؛ چنان‌که این جامعیت از گفتار او در بحث، درس، موعظه، تفسیر، نصیحت و محاورات خصوصی‌اش به‌طور کامل مشاهده می‌شد[۱۱].

    پانویس

    منابع مقاله

    محمدی اشتهاردی، محمد، «علما و بزرگان/ زاهدی، حاج میرزا ابوالفضل»، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه،

    وابسته‌ها