سفينه سليمانی (سفرنامه سفير ايران به سيام) 1094-1098ق.

    از ویکی‌نور
    سفينه سليمانی (سفرنامه سفير ايران به سيام) 1094-1098 ق.
    سفينه سليمانی (سفرنامه سفير ايران به سيام) 1094-1098ق.
    پدیدآورانفاروقی، عباس (محقق) محمدربیع بن محمدابراهیم (نویسنده)
    ناشردانشگاه تهران
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1356 ش
    چاپ1
    موضوعایران - روابط خارجی - تایلند

    ایرانیان

    تایلند - تاریخ - 1782م.

    تایلند - روابط خارجی - ایران

    تایلند - سیر و سیاحت - قرن 17م.

    سفر نامه‌ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏1238‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3‎‏س‎‏7
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    سفينه سليمانی (سفرنامه سفير ايران به سيام)، نخستين سفرنامه‌ سياسى و از سفرنامه‌هاى دوره صفوى است كه نوشته‌ محمّد ربيع بن ابراهيم (1094-1098ه.ق)، واقعه‌نويس هيأت اعزامى از طرف شاه سليمان صفوى است كه خاطرات خود را پس از سفر با اين عنوان به رشته تحرير درآورده كه يگانه منبع مهم فارسى درباره وضعيت تايلند و حضور ايرانيان در دربار سيامى‌ها است. اين سفرنامه به زبان فارسى مى‌باشد. موضوع كتاب، گزارش هيأت نمايندگى ايران در سيام است.

    گزارش محتوا

    نویسنده سفينه سليمانى فردى است دقيق، تيزبين و موشكاف؛ بنابراین كتاب وى علاوه بر گزارش هيأت اعزامى، حاوى اطلاعات بسيار ذى قيمتى است. درباره‌ى حيات اجتماعى و اقتصادى مردم خاور دور؛ مانند چين، ژاپن، فيليپين، سيلان و هندوستان و ديگر كشورها و جزيره‌هاى آن سرزمين‌ها كه در كمتر جايى يافت مى‌شود، وى خواستار افق‌هاى تازه‌اى است كه ميل دارد آنچه را از زندگى مردم آن ديار براى هموطنان خويش جالب مى‌داند، به ارمغان آرد.

    به علاوه اين كتاب، مشتمل بر گزارش‌هاى گرانبهايى از وضع ايرانيان در آن كشور است؛ اطلاعاتى كه گه‌گاه ايرانيان را دچار غرور مى‌سازد؛ مانند ترجمه شاهنامه به زبان سيامى، تقليد شاه سيام از طرز لباس پوشيدن ايرانيان، به سلطنت رسيدن پادشاه سيام به كمك ايرانيان، وزارت عبدالرزاق گيلانى و ديگر ايرانيان از مواردى است كه در اين كتاب آمده است.

    انعكاس آداب و رسوم مردم سيام، سجود آنان در برابر نامه پادشاهان، آداب بردن نامه به حضور پادشاه، وصف شكار فيل و ببر، نجوه سوگوارى و سوزاندن اجساد، تفصيل عيش و ازدواج آنان با محارم، نحوه قتل و مجازات در سيام، نحوه گرفتن ماليات و تشكيلات سياسى و ادارى؛ از جمله مواردى است كه در اين سفرنامه مورد ملاحظه و بررسى و توصيف قرار گرفته است.

    وضع كشاورزى و محصولات، پوشش گياهى و انواع درختان، كباب مار و وزغ، گرفتن روغن را از شير را، گناهى عظيم مى‌دانند و خوراك ايشان منحصر است به برنج خالى كه بدون گوشت و نمك با آب مى‌جوشانند و مى‌خورند؛ از مواردى است كه در سفرنامه آمده است. علاوه بر اين‌ها اين هيأت ايرانى در سفر خود با فرنگيان برخورد كرده؛ بنابراین از آداب و رسوم و توطئه آنان بر ضد ايرانيان و نيز از دزدان دريايى هم سخن به ميان مى‌آورد.

    ساختار

    سفينه سليمانى از يك مقدّمه و چهار تحفه تشكيل شده، نثر كتاب يك دست نيست، مقدّمه آن نسبتا مصنوع و مسجّع است، همچنين است قسمت‌هايى از تحفه اول.

    نویسنده كتاب هر جا لازم دانسته است، كتاب خود را با آوردن اشعار فارسى و گاهى عربى زينت بخشيده؛ استناد به آيات و روايات، البته نه خيلى زياد، از مشخّصات ديگر اين كتاب است؛ امّا بيشتر كتاب نثرى ساده دارد و نویسنده توانسته است با قلم زيبا و شيرين خود اطلاعات و آگاهى‌هايى از سرزمين‌هاى ناشناخته، كه هموطنانش كمتر آنها را مى‌شناختند، به دست دهد و از اعتقادات عجيب و غريب آنان سخن گويد. اين كتاب بر روى هم، اثرى است جالب و خواندنى و علاوه بر اين كه حاوى اطلاعات و نكاتى ارزنده و جالب از سرزمين‌هاى خاور دور آن زمان است، نماينده ديدگاه و طرز انديشه ايرانيان آن زمان، در باب ملل و اقوام ديگر، به ويژه فرنگيان و هندیان نيز مى‌باشد و از جهت ديد انتقادى و روشى كه در برخورد با فرنگى‌ها داشته از اكثر سفرنامه‌هاى دوره قاجاريّه ممتاز است.

    گزارش محتوا

    پادشاه سيام، نرائى، چندين مرتبه سفيرانى با تحف و هدايا به دربار شاه سليمان صفوى فرستاد كه بعضى در دريا غرق و برخى گرفتار دزدان دريايى شدند، تا عاقبت حاجى سليم مازندرانى را كه از ايرانيان مقيم سيام بود با هدايايى به دربار ايران گسيل كرد و در نامه خود درخواست كرده بود كه پيوسته سفيرانى به جهت حفظ و استحكام دوستى بين دو كشور در آمدوشد باشند، در نتيجه شاه سليمان، محمّد حسين بيك را به اتفاق جمعى روانه سيام كرد و محمد ربيع فرزند محمّد ابراهيم، منشى هيأت، مأموريت يافت تا گزارش وقايع سفر را يادداشت كند.

    هيأت سياسى پس از شش ماه توقّف در بندر عبّاس، در تاريخ 17 ژوئن 1685 ميلادى، با يك كشتى انگليسى ابتدا به مسقط و سپس به بندر مدراس در هند و از آن جا به جزاير «آن دامان» و خليج بنگال و به بندر «مرگى» در جنوب شرق ميانمار عزيمت مى‌كند و پس از چند روز توقّف، روانه «بندر تناسرى» مى‌شود. در اين بندر محمّد حسين بيگ، به علّت بيمارى استسقا مى‌ميرد و بقيه اعضا به شهر ناويا «آيوتايا» مى‌رسند (اين شهر هم اكنون جزو آثار باستانى تايلند و در 80 كيلومترى بانكوك است). از آن جا كه شاه ناراى در قصر خود در شهر لوپ بورى به سر مى‌برد، آنان وارد اين شهر مى‌شوند و به گرمى از سوى شاه مورد پذيرايى قرار مى‌گيرند. هيأت سياسى به علّت مرگ سفير، شخص ابراهيم بيگ را به جاى مرحوم محمّد حسين بيگ معرّفى و نامه شاه سليمان را در مراسمى خاص به پادشاه سيام تقديم مى‌كنند. آنان حدود دو سال در تفريحات و ضيافت‌هاى شاهانه همراه پادشاه بودند و سرانجام در 7 ژانويه 1687، پادشاه سيام هيأت ايرانى را همراه با نامه‌اى براى شاه سليمان، روانه ايران مى‌كند و اين هيأت به رغم مشكلات عديده، در 25 مه سال 1688 به بندرعبّاس مى‌رسد.

    موءلف در حدود 80 سال بعد از ورود تجّار ايرانى به تايلند، هنگام ورود به قصبه «پتچ بورى» راجع به شیعیان مى‌نويسد: (سيد مازندرانى كه در آن جا حاكم و صاحب اختيار بود به استقبال شتافته، لوازم مراسم خدمتكارى به تقديم رسانيد و از آن جا به ناو نشسته، روز ديگر به قريه مسمى به «سوهان» وارد گرديدند و آن قصبه متّصل به شهر ناو و در نهايت صفا و خرمى است... چون به حوالى آن جا رسيده، چلبى نام مردى از مردم روم كه به آن ولايت آمده و به تشرف تشيّع مشرّف شده حال ساكن و راجه آنجاست، به ناو طولانى كه آن را كنجه گويند، و سوارى وزرا و معتبران آن ولايت و باعث اعتبار ايشان است نشسته به استقبال آمد.)

    و در جاى ديگر مى‌نويسد:

    (بنابر آن كه محرم سنه 1098 هجرى رسيد و اين پادشاه در بدو حال كه به مسند فرمانفروايى آن ولايت به دستيارى مردم ايران كه به مراسم تعزيه اباعبداللّه الحسين عليه‌السلام مشغول مى‌بوده‌اند نشسته، مقرر داشته بود كه هر سال مردم مغوليه به رويّه و كيش خويش تعزيه دارند و در جنب خانه خود حسب الصلاح مرحوم آقا محمّد بتخانه‌اى را شكسته، مسجدى و فضايى ساخته و مقرر داشته كه آنچه فرش و اسباب و شربت و شمع يا چراغ و مايحتاجى كه در كار باشد، با مبلغى نقد از سركار هر سال به ايشان بدهند.)

    مطالب فوق موءيّد اين مطلب است كه شیعیان تايلند به كارهاى دولتى اشتغال داشته و داراى آزادى كامل بوده‌اند كه حتى مراسم تعزيه امام حسين عليه‌السلام را نيز انجام مى‌داده‌اند.

    موءلف همچنين درباره‌ى به سلطنت رسيدن پادشاه سيام «نرائى» و وضعيت ايرانيان مقيم آن كشور مطالبى نوشته است كه خلاصه آن به شرح زير است:

    پادشاه «سرى وراونگ» در سال 1656 وفات يافت و برادرش جانشين وى گرديد. ولى نرائى پسر وى با مساعدت ايرانيان عموى خود را دستگير و او را به قتل رساند و خود به سلطنت نشست (8 محرم 1068 هجرى قمرى). نرائى يكى از بزرگترين سلاطين سيام محسوب مى‌گردد. در زمان او ايرانيان مقام‌هاى عالى مملكتى را اشغال نمودند و حتى گارد محافظ او نيز از آنان تشكيل مى‌شد. اين پادشاه در طرز لباس پوشيدن و غذا خوردن و ساير رسوم از دربار صفوى تقليد مى‌كرد و حتى براى مقابله با دشمنان خارجى از شاه سليمان صفوى مدد خواست؛ ولى كم‌كم به علت عدم لياقت و دو دستگى جامعه ايرانى سيام و فشار اروپاييان مخصوصاًً هلندى‌ها و انگليسى‌ها نرائى به فكر استمداد از لوئى چهاردهم افتاد.

    وضعیت کتاب

    تصحيح، تحشيه و تعليقات اين كتاب توسط آقاى دكتر عباس فاروقى به انجام رسيده است. كتاب داراى شش فهرست شامل:

    1. فرهنگ‌ها و كتاب‌هاى فارسى و عربى
    2. مأخذ به زبان‌هاى خارجى
    3. آيات قرآنى
    4. اعلام متن كتاب
    5. تصاوير و نقشه‌ها
    6. راهنماى كتاب

    منابع مقاله

    1. متن و مقدمه كتاب.
    2. گشت و گذارى در سفرنامه‌هاى سياسى. نویسنده: شهرى برآبادى، محمد.
    3. گذرى بر جهان اسلام/ مسلمانان تايلند. نویسنده: فدايى، سيد احمد.
    4. ايرانيان در سيام، نگاهى به نقش و نفوذ فرهنگى ايرانيان مقيم در دربار پادشاهان تايلند. نویسنده: خوشرو، عليرضا.

    وابسته‌ها