سقوط گام به گام؛ استدراج

    از ویکی‌نور
    سقوط گام به گام؛ استدراج
    سقوط گام به گام؛ استدراج
    پدیدآورانمرکز فرهنگ و معارف قرآن (نویسنده)
    ناشربوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ1
    شابک978-964-548-836-7
    موضوعاستدراج - جنبه‏‌های قرآنی

    انسان (اسلام) - جنبه‏‌های قرآنی

    گناه (اسلام) - جنبه‏‌های قرآنی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏104‎‏ ‎‏/‎‏گ‎‏86‎‏ ‎‏الف‎‏5‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    استدراج (سقوط گام به گام) از جمله آثار مركز فرهنگ و معارف قرآن است كه نویسنده آن ذكر نشده است.در اين كتاب فارسى با استفاده از آيات قرآن كريم، معنا، عوامل، آثار و راهكارهاى رهايى از استدراج مورد بررسى قرار گرفته است.

    ساختار

    كتاب با پيشگفتار مركز فرهنگ و معارف قرآن و يك مقدمه آغاز و مطالب در هفت بخش تنظيم شده است.

    نویسنده در ابتدا، گستره معنايى و ابعاد فراگير استدراج را مورد بررسى قرار داده و سپس به الگوهاى منفى و عوامل و نشانه‌هاى استدراج پرداخته است. در پايان نيز فلسفه و حكمت استدراج، آثار زيانبار و فرجام شوم آن و راه‌كارهاى ايمنى از استدراج، بررسى گرديده است.

    گزارش محتوا

    در پيشگفتار، به اهميت طرح فراهم‌سازى تك‌نگاشت‌هاى قرآنى اشاره شده است. تك‌نگاشت قرآنى، رساله‌اى است مفصل‌تر از مقاله دائرةالمعارفى در موضوع مربوط كه حاصل تأملات و پژوهش‌هاى نویسنده، هيئت علمى، فراهم‌آورندگان پرونده علمى و مجموعه تلاش‌گران آن مقاله را در فضايى گسترده‌تر باز مى‌تاباند و چون محدود و مقيد به فنون خاص دايرةالمعارف‌نگارى نيست، با مجالى مبسوطتر، وجوه آن موضوع را مى‌شكافد[۱]

    در مقدمه، توضيح مختصرى پيرامون استدراج ارائه گرديده است[۲]

    در بخش نخست كتاب به گستره معنايى استدراج پرداخته شده است. استدراج در كنار مراحل هدايت و آزمايش عمومى انسان، از سنت‌هاى فراگير الهى مى‌باشد كه نویسنده آن را ويژه مردمان گمراه و سركش دانسته كه در آن، انسان به تدريج و غيرمستقيم، بر اثر اصرار بر گناه و نافرمانى، به عذاب و هلاكت نزدیک مى‌شود. در اين تعريف، به سه عامل «تدريج»، «حركت» و هلاكت توجه شده است. اين سه شاخص، از معناى لغوى واژه «استدراج» گرفته شده است[۳]

    نویسنده معتقد است مفهوم قرآنى استدراج گويا فرو رفتن افراد به تدريج در مقصد و فرجامشان، يا درهم پيچيده شدن زندگى و وجودشان بر اثر غفلت از ياد خداوند است. آنان كه از هدايت‌هاى تكوينى و تشريعى خداوند و آزمايش‌هاى گوناگون او براى هدايت‌شان اثر مثبت نمى‌پذيرند، سرانجام به كلى رها مى‌گردند و حتى زمينه‌ها و امكانات سقول و تنزلشان نيز مهيا مى‌شود تا به فرجام شوم خويش نزدیک شده، ناگهان به عذاب خداوندى دچار گردند[۴]

    در بخش دوم، ابعاد فراگير استدراج بررسى شده است. نویسنده معتقد است كه پديده استدراج، لايه‌ها و ابعاد متفاوتى دارد و در قالب‌ها و گونه‌هاى مختلفى بر آدميان عرضه مى‌شود و به‌طور كلى، هرگونه توجه به امور دنيوى و غير الهى و غور در آنها، نوعى استدراج است، ازاين‌رو اين پديده، ممكن است در همه عرصه‌هاى زندگى رخ دهد و انسان غافل را مبتلا سازد. به نظر وى، استدراج داراى مراتب و درجات متعددى است كه شايد برخى از آن‌ها، شامل حال مؤمنان نيز گردد و لذا شناخت گونه‌هاى مختلف آن و سعى در پرهيز و پيش‌گيرى از آن‌ها بايسته است[۵]

    نویسنده در اين بخش، به برخى از گونه‌هاى استدراج اشاره و آن‌ها را بررسى كرده است كه عبارتند از: سلامت بدن، طول عمر و نزول نعمت فراوان؛ اشتهار به نيكوكارى بر اثر پوشيده ماندن گناهان انسان؛ اطمينان به قبولى اعمال؛ پنهان ماندن جنايت‌هاى برخى منافقان و ايمنى از اجراى حدود الهى بر آن‌ها و بهره‌مندى از امتيازات ظاهرى ايمان؛ پيروزى كافران در جنگ با مسلمانان؛ استجابت دعا به هنگام معصيت و پيشرفت ظاهرى صاحبان دعوت‌هاى دروغين[۶]

    در بخش سوم، الگوهاى منفى استدراج بيان گرديده است. خداوند در قرآن كريم، افزون بر اشاره به گونه‌هاى مختلف استدراج، نمونه‌هاى بسيارى از مبتلايان به اين سنت الهى را ذكر كرده و ماجراى زندگى آنان را به عنوان نمونه‌هاى منفى، فراروى ما نهاده است. به اعتقاد نویسنده، مى‌توان شيطان را كه در رأس هرم پليدى‌هاست، نخستين موجود مبتلا به استدراج دانست. برخى از مفسران، حضور طولانى شيطان را در بارگاه الهى، به‌رغم كفر باطنى او، دليل اعمال سنت استدراج درباره وى دانسته‌اند. خداوند در شرح ماجراى امتناع شيطان از سجده بر آدم، او را از پيش كافر مى‌شمرد و به نظر نویسنده، به كار بردن فعل گذشته درباره كفر شيطان، دليلى بر كفر باطنى وى هنگام اقامتش در بارگاه الهى است[۷]

    نمونه‌هاى تاريخى زيادى از ابتلا به استدراج در قرآن كريم آمده است كه هر يك مربوط به دوره‌اى از تاريخ و طبقه‌اى از جامعه است. از مجموع آيات استدراج برمى‌آيد كه اين سنت، در ميان همه انسان‌ها و جوامع بشرى به‌طور فراگير بوده است. نمونه‌هاى مذكور در قرآن، گاه از ميان اقوام گذشته و گاه معاصران پيامبر انتخاب شده است كه برخى از آن‌ها، عبارتند از: قوم نوح، امت‌هاى پس از نوح، فرعون، بنى اسرائيل (خداوند درباره بنى‌اسرائيل، به‌طور خاص از سه‌گونه استدراج ياد كرده است كه عبارتند از: در مورد قارون، سامرى، بلعم باعورا) و كافران جزيرة العرب[۸]

    در بخش چهارم، عوامل و نشانه‌هاى استدراج مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به اعتقاد نویسنده، سنت استدراج، فرايندى تدريجى است كه عوامل مختلفى در شكل‌گيرى آن نقش دارند. اين عوامل، در ضمن شبكه‌اى از روابط علّى و معلولى، در پيدايش استدراج، نقش دارند. در واقع به نظر وى، پديده استدراج، چيزى جز اجتماع و اشتداد همه يا برخى از آن عوامل نيست. بنابراین، عوامل مزبور، از يك نگاه «زمينه‌ها»ى پيدايش آن و از نگاه ديگر، «نشانه‌ها»ى آن به شمار مى‌روند كه در چهار بخش صفات اعتقادى، صفات روحى و روانى، صفات ظاهرى و اعمال و رفتار دسته‌بندى شده است[۹]

    در بخش پنجم، فلسفه و حكمت استدراج بيان گرديده است. به باور نویسنده، سنت استدراج، ارتباطى تنگاتنگ با جبر و اختيار دارد و حكمت آن در پرتو ديدگاه مورد نظر در اين مسئله، تبيين مى‌شود. بر همين اساس، فِرَق مجبره، اعم از اهل حديث و اشاعره، از يك سو و فرق عدليه، اعم از معتزله و شيعه از سوى ديگر، دراين‌باره، دو ديدگاه متفاوت دارند كه در اين بخش، به‌صورت مفصل، بدان پرداخته شده است[۱۰]

    گروه نخست، با تمسك به ظاهر آيات استدراج كه معمولاً خداوند را فاعل اين سنت و غرض از آن را دچار ساختن برخى انسان‌ها به عذاب الهى مى‌شمرد، مفاهيمى هم‌چون استدراج، املاء، كيد و... را مستندى بر مبناى خويش در قول به جبر پنداشته‌اند[۱۱]

    اما گروه دوم، با تقسيم اين آيات به محكم و متشابه، آيات متشابه را به آيات محكم ارجاع داده و كوشيده‌اند ديدگاهى معقول و در عين حال، هم‌آهنگ با آيات قرآن عرضه كنند[۱۲]

    در بخش ششم، آثار زيانبار و فرجام شوم استدراج بررسى شده است. استدراج چون بستر سقوط در عذاب دوزخ است، بدترين عذاب الهى به شمار مى‌آيد. افزون بر آن، مبتلايان به استدراج كه ظاهراً وضع خوش‌آيندى دارند، در باطن به عذاب‌ها و مجازات‌هاى مختلفى دچار مى‌گردند كه مهم‌ترين آن‌ها، عبارت است از: دستور خداوند به اعراض پيامبر(ص) از آن‌ها و بى‌توجهى به آنان؛ حبط اعمال و نابودى همه تلاش‌هايشان در دنيا؛ مورد استهزا و تمسخر خداوند قرار گرفتن؛ محروم ماندن از الطاف و بركات خداوندى و..[۱۳]

    در بخش آخر، پنج راه‌كار براى ايمنى از استدراج معرفى و شرح شده است كه عبارتند از: ايمان و تقوا؛ سپاسگزارى، نيايش و يادكرد خداوند؛ معادله بيم و اميد؛ تعمق در حوادث دنيا و سنت‌هاى الهى و مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه[۱۴]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و كتاب‌نامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است. پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

    پانويس

    1. پيشگفتار، ص9
    2. مقدمه، ص13
    3. متن كتاب، ص15
    4. همان، ص16
    5. همان، ص55
    6. همان، ص55- 61
    7. همان، ص63
    8. همان، ص64- 87
    9. همان، ص89- 96
    10. همان، ص97
    11. همان
    12. همان
    13. همان، ص109
    14. همان، ص113- 120

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها