شرح الوريقات في المنطق

    از ویکی‌نور
    ‏شرح الوريقات في المنطق
    شرح الوريقات في المنطق
    پدیدآورانابن نفیس، علی بن ابی‌حزم (نويسنده)

    طالبی، عمار جمعی (محقق)

    مليت، فؤاد (محقق)

    زيداني، فريد (محقق)
    ناشردار الغرب الإسلامي
    مکان نشرتونس - تونس
    سال نشرمجلد1: 2009م,
    موضوعمنطق
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    شرح الوريقات في المنطق، اثر ادیب، منطقی و طبیب مشهور علاء‌الدین (ابوالعلاء) علی بن ابی الحزم قرشی دمشقی (متوفی 687ق) مشهور به ابن نفیس، شرح کتاب دیگرش «الوريقات في المنطق» است. تعلیقات کتاب به قلم عمار طالبی، فرید زیدانی و فؤآد ملیت است.

    ساختار

    این اثر بر طبق کتاب وریقات مشتمل بر یک مقدمه و نه کتاب است. مقدمه مشتمل بر سه فصل است. نویسنده در این کتاب به سخنان ارسطو استناد کرده و از او با لفظ «معلم» یاد کرده است.

    گزارش محتوا

    در دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی از «الوریقات» به‌عنوان چهلمین اثر ابن نفیس چنین آمده است: «الوریقات، در منطق که نسخه‌ای از آن در بادلیان موجود است»[۱]. در مقدمه محققین پس از اشاره مختصر به شرح‌حالش به 31 اثر از وی اشاره شده است. در رابطه با آثار منطقی او چنین می‌خوانیم: اما کتب منطقی ابن نفیس، -باوجوداینکه اشاره شده که ابن نفیس آثاری در منطق نوشته است- مستقیماً در فهارسی که موجود است ذکر نشده است. از او سه اثر الوریقات، شرح الوریقات و عکس النقیض و نیز شرح کتاب الهداية في المنطق و شرح الإشارات و التنبيهات در اختیار ماست[۲].

    نویسنده در ابتدای کتاب آن را شرحی بر کتاب دیگر خود الوریقات دانسته است[۳].

    نویسنده در فصل اول مقدمه، همانند دیگر متون منطقی نیاز به منطق مطرح کرده می‌نویسد: «نیاز به علوم مشهور مشخص است اما ازآنجاکه در رابطه با منطق این‌گونه نیست بهتر آن است که در ابتدا وجه نیاز به آن را بیان کنیم»[۴]. او آدمی را نیازمند به تکمیل نفس به‌واسطه علم می‌داند؛ چراکه علم کمال و شرف را برای آدمی تحصیل می‌کند که کمال مطلوب است. سپس علم را به دو قسم علمی (نظری) و عملی تقسیم می‌کند. هدف از تحصیل قسم اول با علم به آن کامل می‌شود؛ اما قسم دوم با عمل به آن کامل و هدف حاصل می‌شود. همچنین علم را به تصور و تصدیق تقسیم و هر یک را به فطری و اکتسابی تقسیم کرده است. با این مقدمه، دلیل نیاز به منطق و فایده آن را شناخت روش صحیح کسب تصور و تصدیق اکتسابی درباره اشیا و تشخیص صحیح از فاسد دانسته است[۵].

    در فصل دوم نیز تعریف، فایده و موضوع منطق بحث شده است. ابن نفیس منطق را این‌گونه تعریف می‌کند: «علمی است که در آن راه تشخیص بین حد و تعریف صحیح و جانشینش از تعریف فاسد و ناصحیح و بین قیاس صحیح و جانشینش از قیاس فاسد شناخته می‌شود». فایده منطق نیز همانند دیگر آثار منطقی حفظ ذهن از خطای در فکر دانسته شده است: «مراعات منطق، ذهن را از خطای در فکر حفظ می‌کند». همچنین موضوع منطق معقولات ثانوی است[۶].

    سومین فصل از مقدمه، پاسخ به برخی شبهات است؛ از جمله در شک سوم می‌خوانیم: عده‌ای علوم را تحصیل کرده و نیاز به منطق پیدا نکرده‌اند و اگر به علم منطق نیاز بود مردم پیش از پیدایش آن باید به علوم نظری جاهل می‌بودند.

    از این شبهه سه پاسخ داده شده از جمله این‌که ما نمی‌گوییم که ذهن همواره نمی‌تواند به حقیقت دست یابد؛ بلکه معتقدیم گاهی نمی‌تواند به‌تنهایی بدون منطق به حقیقت برسد[۷].

    مؤلف مطالب کتابش را ضمن کتاب‌هایی به نام «ایساغوجی»، «قاطیغوریاس»، «باریر مینیاس»، «أنولوطیقا الأولی»، «أنولوطیقا الثانی»، «طوبیقا»، «سوفسطیقا»، «رطوبیقی» و «قطوریقی» آورده است.

    ایشان کتاب «ایساغوجی» را همچون مدخلی برای این علم می‌داند؛ لذا در ابتدا به معرفی آن می‌پردازد. در این کتاب مباحث مختلف ذکر شده از جمله این‌که کلیات‌ به ذاتی و عرضی تقسیم می‌شوند. در تعریف کلی ذاتی، اقوال مختلف زیرا ارائه شده است:

    1. محمولی که موضوع در ذات و ماهیت بدان احتیاج دارد؛ مثل جسم بودن برای انسان. یا محمولی که قوام‌بخش به ماهیت موضوع خویش است.
    2. محمولی که قوام‌بخش به ذات شیء است و از آن خارج‌ نیست‌.
    3. کلی محمولی که یا تمام ماهیت موضوع و یا داخل در ذات موضوع‌ است‌[۸]. ابن نفیس در یک تقسیم، کلی را به ذاتی و عرضی تقسیم می‌کند و ذاتی را مشتمل بر آنچه داخل در ماهیت موضوع است می‌داند[۹].

    در کتاب دوم مقولات یا قاطیغوریاس (کاتگوریای) مطرح شده است. نویسنده این فصل را از جمله مباحث منطق نمی‌داند؛ چراکه منطق به حقایق وجود کاری ندارد؛ اما ازآنجاکه معلم اول (ارسطو) برای کثرت مثال از آن یاد کرده او هم تبعیت می‌کند[۱۰]. ارسطو هم در مقولات (قاطیغوریاس) و هم در جدل (طوبیقا) از مقولات نام برده و تعداد آن‌ها را بالغ‌بر ده مقوله دانسته است[۱۱]. ابن نفیس نیز در فصل چهارم از مقولات ده‌گانه نام برده است[۱۲].

    در کتاب باریر مینیاس مباحث مختلفی چون اقسام لفظ مفرد و مؤلف، اقسام قضایا و موضوع و محمول مطرح شده است. در رابطه با لفظ مفرد چنین می‌خوانیم: هر لفظ مفردی یا اسم است یا کلمه یا ادات؛ زیرا یا به لحاظ مفهومی مستقل نیست که ادات است یا مستقل است و دلالت بر آن معنا و مفهوم در یکی از زمان‌های معین سه‌گانه می‌کند که کلمه (فعل) است و یا دلالت بر مفهوم بدون زمان می‌کند که اسم است[۱۳].

    کتاب انولوطیقا مشتمل بر دو جمله است: جمله اول شامل پانزده فصل و جمله دوم با موضوع توابع قیاس شامل هفت فصل است. نویسنده در ابتدای کتاب سه صورت قیاس، استقراء و تمثیل را برای احتجاج و استدلال مطرح و هر یک را تعریف کرده است[۱۴]. پس‌ازآن لازم دیده که در ضمن مقدمه‌ای مصطلحات مستعمل در کتاب مانند قضیه، جهت، حد وسط و مانند آن را تفسیر کند[۱۵]. ابن نفیس ادله فقهی را عبارت از کتاب، سنت، اجماع، قیاس و استصحاب حال دانسته و هر یک را توضیح داده است[۱۶].

    کتاب انولوطیقای دوم یا کتاب برهان نیز مشتمل بر یک مقدمه و دو جمله است. در جمله اول برهان و در جمله دوم حد مورد بحث قرار گرفته است[۱۷].

    در کتاب طوبیقا (توپیکا) مبحث «جدل» مطرح شده است. ماهیت و مرتبه جدل، منفعت جدل و حجت جدلی از جمله مباحث این کتاب است[۱۸].

    کتاب سوفسطیقا در موضوع مغالطات تألیف شده است. نویسنده در ابتدای این کتاب توضیح داده که همان‌گونه که پزشک سموم و مواد مضر را می‌شناسد تا از آن‌ها پرهیز کند و بر حذر دارد، باید مغالطه را فراگرفت و در موارد لازم به کار گرفت. گاهی جدلی از چیره شدن بر معاند حقیقت به طریق جدل عاجز می‌ماند و نیاز به مغالطه پیدا می‌کند؛ همان‌گونه که گاه یک فیلسوف از برهان عاجز می‌شود و محتاج جدل می‌شود[۱۹].

    در کتاب رطوبیقی به موضوع خطابه پرداخته شده است. خطابه صناعتی قیاسی است که فایده‌اش اقناع جمهور در جزئیات که مثلاً انجام شده یا نه، عادل است یا جائر، کاری بزرگ یا کوچک است. ابن نفیس معتقد است که خطیب فاضل کسی نیست که همه را قانع کند؛ بلکه کسی است که درباره هر چیزی به‌اندازه سخن بگوید مانند طبیبی که هرچند نمی‌تواند همه را درمان کند ولی خللی در حرفه‌اش ایجاد نمی‌شود[۲۰].

    آخرین کتاب، قطوریقی یا کتاب شعر، رساله مختصری در دو صفحه است. ابن نفیس در این رساله حرکات و کارهای مردم را در زندگی و تصرفاتشان بر مبنای تخیل دانسته است. او تخیل شاعر را به‌منزله اقناع در خطابه یا تعلیم در علوم و آنچه نزد شنونده از تخیل حاصل می‌شود را مانند اقناع در خطابه و یقین در علوم دانسته است[۲۱].

    وضعیت کتاب

    فهارس آیات، اصطلاحات، اسامی اعلام، مذاهب و فرق و طوایف، کتب، اسامی اماکن، مراجع تحقق و فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.

    محققین کتاب اشتباهات نسخه را اصلاح و با اشاره به لفظ اشتباه در پاورقی، صحیح آن را در متن ذکر کرده‌اند. ارجاعات و توضیحات مفیدی در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. سجادی، سید صادق، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج 5، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378.
    3. ملکیان، محمدباقر، «ذاتی در منطق و فلسفه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، دوفصلنامه معارف عقلی، تابستان 1387، شماره 10، صفحات 71 تا 94.
    4. سعیدی مهر، محمد، «جایگاه مقولات در منطق ارسطو»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کیهان اندیشه، فروردين و ارديبهشت 1376، شماره 71، صفحات 138 تا 157.

    وابسته‌ها