شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد

    از ویکی‌نور
    ‏شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد
    شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد
    پدیدآورانسالمی، عبدالله (نویسنده) خليلي، احمد بن حمد (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرشرح غاية المراد في نظم الإعتقاد للإمام نورالدين السالمي
    ناشرمکتبة الجيل الواعد
    مکان نشراردن - عمان
    سال نشرمجلد1: 2010م,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    شرح غاية المراد في نظم الاعتقاد، شرح احمد بن حمد خلیلی بر منظومه «غاية المراد في نظم الاعتقاد» تألیف نورالدین‎ عبدالله بن حمید سالمی‎ (متوفی 1332‎ق)، اندیشمند و نویسنده اباضیه است. شرح ابیات منظومه مذکور به درخواست برخی دانشجویان انجام شده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر دو بخش است: در بخش اول متن غاية المراد که حاوی 77 بیت است در یک مقدمه، چهار عنوان کلی و یک خاتمه ارائه شده است. در بخش دوم نیز شرح غاية المراد با یک مقدمه از شارح و شرح کامل ابیات آمده است. شیوه شرح بدین ‎صورت است که شارح یک یا چند بیت را که موضوع واحدی دارد، با انتخاب عنوان مناسب ذکر کرده و سپس به شرح و توضیح آن پرداخته است.

    گزارش محتوا

    پیش از پرداختن به محتوای کتاب تذکر این نکته لازم است که نویسنده این اثر پیرو فرقه اباضیه است. اباضیه پیروان عبدالله بن اباض تمیمی (درگذشته در حدود هشتاد هجری قمری) یکی‎ از‎ نخستین‎ فرق اسلامی انشعاب‎یافته از فرقه خوارج قلمداد می‌شود که پیدایش آن به سال 65ق، بازمی‌گردد. در‎ دیدگاه‎ اباضیه، امامت و حکومت یکی از مسائل اساسی و کلیدی بشمار می‌آید؛ اگرچه آنها به آن رویکردی فقهی - تاریخی دارند. مراحل امامت یا مسالک مذهب اباضیه، یعنی ظهور، دفاع، شراء و کتمان و برخورد‎ پیروان آن با مخالفان خود سبب شده تا این فرقه اسلامی همچنان حیات داشته و حتی دارای حکومت و حکمرانی باشد. درعین‌حال دیگر اندیشه‌های کلامی آنان در باب تعریف امامت، گزینش‎ امام‎، شروط و اوصاف امام، مقاصد و اهداف امامت نیز می‌تواند حائز اهمیت و درخور تأمل باشد[۱]‎.

    به اعتقاد نویسنده اولین چیزی که خداوند متعال بر بندگان واجب نموده، سه جمله است که از همه آنها تعبیر به «جمله» شده است. منظور از این جمله غیر از جمله مصطلح نحویون است؛ بلکه اصطلاح خاصی است که به‌طور اجمال مشتمل بر معانی متعددی است. تقسیم آنها به سه جمله، به‌خاطر اشتمال بر سه رکن است که هر رکن از آنها با رعایت اصطلاح نحوی، جمله مستقلی است. ارکان سه‌گانه عبارت است از ایمان به خدا و ایمان به رسالت حضرت محمد(ص) و نیز ایمان به کتابی که بر او نازل شده است؛ پس اولی متضمن جمله «أشهد أن لا إله إلا الله» و جمله دوم مشتمل بر «و أشهد أن محمدا رسول‌الله» و جمله سوم مشتمل بر «و أشهد أن ما جاء به محمد هو الحق من عند الله» است؛ لذا تعبیر به سه جمله به جهت آن است که هریک از آنها مفهوم مستقلی دارند و تعبیر به جمله واحد برای آن است که همه به یک غایت بازمی‌گردند که عبارت از خروج از سرپرستی کفر و داخل شدن در سرپرستی اسلام است و این محقق نمی‌شود مگر برای کسی که هر سه را به‌جا آورد[۲]‎.

    نویسنده در آغاز تبیین «تفسیر جمله اعتقادی»، تعبیر به «اله عرش» کرده است. دلیل این تعبیر آن است که اله عرش همه مخلوقات ذیل آن را در بر می‌گیرد؛ پس این‌گونه تعبیر کرده و مثلاً «اله خلق» نگفته است. وی عرش را اعظم مخلوقات دانسته است[۳]‎.

    برخى از مفسران با الهام از پاره‌اى از روایات، عرش و کرسى را به دو‎ موجود‎ عظیم و دو جرم بزرگ کیهانى تفسیر کرده‌اند؛ بدین ‎معنا که مجموعه آسمان‌ها و زمین در برابر کرسى بسیار کوچک و همانند حلقه انگشتر در یک بیابان پهناور است. کرسى، مخلوق عظیمى است‎ و آن‎قدر‎ فراخ و گسترده است که گنجایش و ظرفیت فراگیرى تمامى آسمان‌ها و زمین را دارد و از هر سو آنها را احاطه کرده است و همین تناسب بین کرسى و عرش وجود دارد؛ روایاتى مانند‎: «الكرسي محيط بالسموات و الأرض‎ و ما‎ بينهما‎ و ما تحت الثرى» و «كل‎ شيء‎ في‎ الكرسي، السموات و الأرض»، منابع این دیدگاه به حساب می‌آیند. علامه مجلسى می‌نویسد: «گاهى واژه عرش در لسان روایات بر جسم بزرگى که بر‎ سایر‎ جسمانیات محیط است اطلاق شده است». عبداللّه شبر معتقد است که: «عرش جسم بزرگى است که‎ بر‎ تمامى‎ اجسام محیط است و کرسى یا همان عرش است و یا کوچک‎تر از عرش است که هستى‎ را‎ احاطه کرده است». وجود‎ چنان‎ عالم‎ و جرمى که تمامى آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته باشد و به‌مراتب وسیع‎تر از جهان ما‎ باشد‎، هنوز‎ از طریق متداول علمى اثبات نشده است و براى بشر امروزى تصور یک‎ چنین‎ جرم باعظمتى بسیار مشکل است. ولى درعین‌حال هیچ دلیلى بر نفى آن در‎ دسترس‎ نیست. همه دانشمندان معترفند که وسعت آسمان‌ها و زمین در نظر ما با‎ پیشرفت‎ وسایل و ابزار مطالعات نجومى روزبه‌روز بیشتر می‌شود‎ و هیچ‎کس‎ نمى‎تواند ادعا کند وسعت عالم هستى به‎ همین‎ اندازه‌اى است که امروز علم موفق به کشف آن شده است. به احتمال‎ قوى‎ عوالم بی‌شمار دیگرى وجود دارد‎ که‎ از قلمرو‎ دید‎ ما‎، بیرون است. قرآن در چند مورد‎ اشاره‎ به آفرینش آسمان‌هاى هفت‌گانه نموده و اینکه آسمان دنیا، یعنى اولین و نزدیک‎ترین‎ آسمان‌هاى‎ هفت‌گانه، به ستارگان فروزان و چراغ‎هاى نورانى‎ زینت داده شده است‎[۴]‎.

    در بحث ایمان، قواعد دین، ارکان دین، مسالک دین، ولایت و برائت مطرح شده است. در موضوع ولایت و برائت حقیقی، نص قطعی دال بر سعادت یا شقاوت فردی معین، شرط دانسته شده است؛ خواه آن فرد معین با اسم ذکر شده خواه با کنیه یا وصف.

    سپس شواهدی از قرآن کریم ارائه شده است[۵]‎. شارح همچنان‌که ولایت امام عادل را واجب می‌داند، تبری از امام جور را نیز به جهت فساد و جورش لازم می‌خواند[۶]‎.

    در رابطه با کفر نیز دو بخش قواعد و ارکان مطرح شده است. معنای لغوی قاعده همان اصل است و اصول کفر در هر دو قسم کفر شرک و کفر نعمت عبارت است از: جهل، حمیت، کبر و حسد[۷]‎.

    شارح پس از توضیح هریک از این صفات رذیله، چنین نتیجه می‌گیرد که از هریک از آنها، هریک از دو قسم کفر (کفر شرک و کفر نعمت)، ناشی می‌شود[۸]‎.

    شارح در انتهای کتاب چنین می‌نویسد: «این آخر مباحثی است که خداوند متعال میسر نمود از تهذیب تعلیقه‌ای که بر این منظومه مبارکه پیش از این املا کرده بودم و فرصت و مجالی برای کتابت شرحی شایسته در حد این منظومه فراهم نشده بود. من این شرح را - جز در موارد نادر - ‎بدون رجوع به منبع علمی نوشتم. هدف من از این نوشتار آن بود که دانشجویان را بر فهم مراد از غاية المراد کمک کنم تا آموزش آن برای آنها آسان شود و اهدافش را به‌خوبی بفهمند[۹]‎.

    وضعیت کتاب

    فهرست احادیث ذکرشده در کتاب و فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: ملک‌‌‌مکان، حمید، ص197
    2. ر.ک: متن کتاب، ص18
    3. ر.ک: همان، ص23
    4. ر.ک: بیات مختاری، ماشاءالله، ص‎56-55
    5. ر.ک: متن کتاب، ص120
    6. ر.ک: همان، ص127
    7. ر.ک: همان، ص139
    8. ر.ک: همان، ص142
    9. ر.ک: همان، ص181

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. ملک‌‌‌مکان، حمید، «امامت و حکومت از نگاه اباضیه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، هفت آسمان، تابستان 1384، شماره 26، صفحه 197 تا 234.
    3. بیات مختاری، ماشاءالله، «عرش الهی، واگرایی و هم‌گرایی آن با کرسی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، الهیات و حقوق اسلامی (دانشگاه سیستان و بلوچستان)، بهار و تابستان 1385، شماره 3، صفحه 45 تا 78.

    وابسته‌ها