شرح منظومه

    از ویکی‌نور
    شرح منظومه
    شرح منظومه
    پدیدآورانمطهری، مرتضی (نويسنده)
    ناشرصدرا
    مکان نشرایران - تهران
    چاپ1
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    شرح منظومه، درس‌گفتارهای فلسفی فیلسوف معاصر، مرتضی مطهری (فریمان 1298-1358ش. قم) برای دانشجویان دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران است. مباحث بر اساس نظم کتاب شرح منظومه نوشته عارف و حکیم صدرایی، ملا هادی سبزواری (۱۲۱۲-۱۲۸۹ق)، بارها در طیّ سال‌های 1339-1347ش، تدریس شده است[۱].

    در این کتاب فقط مقصدهای اول، سوم و چهارم از مقاصد هفت‌گانه بخش حکمت شرح منظومه (امور عامه؛ جواهر و اعراض؛ الهیات بالمعنی الاخص؛ طبیعیات؛ نبوات و منامات؛ معاد اخلاق) مورد بحث واقع شده است.

    نویسنده در کتاب دیگری به نام شرح مبسوط منظومه، همین مباحث را برای صاحب‌نظران و متخصصان به‌صورت مشروح‌تر و عمیق‌تر و با توجه به نظریه‌های فلسفی غربی و... تدریس کرده است.

    نمونه‌ای از متن و شرح استاد: متن:

    يا واهِب العَقل لَك المَحامِدإلى جَنابِك انتَهى المَقاصِد

    ترجمه: اى بخشنده خرد، تمام سپاس‌ها ویژه توست‏؛ همه مقصدها و هدف‌ها به‌سوى بارگاه تو منتهى می‌‏شود.

    شرح: در این بیت عالى و زیبا، هم از مبدأ سخن رفته است و هم از معاد؛ هم به اوّلیت خداوند اشاره شده و هم به آخریت او (هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ). آنجا که می‌‏گوید: «همه سپاس‌ها ویژه توست»، منظور این است که: تو مبدأ کل، هستى؛ هر خیرى و فیضى به سبب هر کس و هر چیز به کسى برسد از ناحیه توست؛ زیرا سررشته همه اسباب و علل به دست توست و همه نظام از اراده تو برخاسته است؛ ازاین‏رو همه سپاس‌ها ویژه توست و آنجا که می‌‏‏گوید: «همه مقصدها و هدف‌ها به‌سوى بارگاه تو منتهى می‌‏‏شود»، منظور این است که: همه اشیاء هر چه را می‌‏‏جویند، در نهایت امر، تو را می‌‏جویند و به‏ هر سو می‌‏‏روند، به‌سوى تو می‌‏‏روند؛ از تو پدید آمده‏‌اند و به‌سوى تو بازمی‌‏‏گردند؛ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيهِ راجِعُونَ. چنان‌که می‌‏‏دانیم لُبّ لُباب حکمت الهى شناختن مبدأ و معاد جهان است. همه مطالب و مسائل دیگر در این فلسفه در حکم مقدمه این دو مطلب و یا در حاشیه این دو مطلب است. على‌هذا، بیت اول منظومه اشاره است به لُبّ لُباب حکمت الهى[۲].

    استفاده از اشعار فارسی: نویسنده گاه برای تسهیل فهم مسائل دشوار فلسفی از اشعار فارسی نیز استفاده کرده است؛ به‌عنوان مثال در مبحث ذیل شعر

    يا مَن هُوَ اختَفى لِفَرطِ نُورِهالظّاهِر الباطِن فِي ظُهُورِه‏

    از این ابیات شیخ محمود شبسترى بهره برده است:‏

    اگر خورشید بر یک حال بودىشعاع او به یک منوال بودى
    ندانستى کسى کاین پرتو اوست نبودى هیچ فرق از مغز تا پوست‏
    جهان، جمله فروغ نور حق دان حق اندر وى ز پیدایى است پنهان‏
    چو نور حق ندارد نقل و تحویل نیاید اندر او تغییر و تبدیل[۳]


    مثال دیگر: فاقد کمال نمی‌‏تواند مُعطى کمال باشد و به قول معروف:

    کهنه ابرى که بود ز آب تهى کى تواند که کند آب‌دهى‏[۴]


    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه ناشر و متن کتاب.


    وابسته‌ها