صحاح الفرس

    از ویکی‌نور
    صحاح الفرس
    صحاح الفرس
    پدیدآورانطاعتی، عبدالعلی (مصحح) شمس منشی، محمد بن هندوشاه (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرفرهنگ لغات فارسیاز قرن هشتم هجري
    ناشرشرکت انتشارات علمي و فرهنگي
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1355ش.
    چاپچاپ دوم چاپ دوم
    موضوعفارسی- واژه‌نامه‏‌ها - قرن 8ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏ش‎‏8‎‏ص‎‏3 / 2947 ‏PIR‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    صحاح الفرس اثر محمد بن هندوشاه نخجوانی، فرهنگ لغات فارسی از قرن هشتم هجری است که به اهتمام دکتر عبدالعلی طاعتی و زیر نظر احسان یارشاطر تحقیق و تصحیح شده است. لغت‌نامه صحاح الفرس، پس از کتاب لغت فرس تألیف ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی، کهن‌ترین فرهنگ فارسی به فارسی موجود شناخته شده است. تصحیح این کتاب پایان‌نامه دکتری دکتر طاعتی بوده است.

    ساختار

    این اثر یک جلدی حاوی مقدمه احسان یارشاطر، مقدمه مصحح (دکتر عبدالعلی طاعتی) و محتوای مطالب در فصلهای مختلف است.

    گزارش محتوا

    لغتنامه صحاح الفرس تصنیف محمد بن هندوشاه نخجوانی است که پس از کتاب لغت فرس تألیف ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی کهنترین فرهنگ فارسی به فارسی موجود شناخته شده است[۱].

    مصحح در بخشی از مقدمه‌اش درباره گفتگویش با مرحوم اقبال در مجله اقبال، صحبت می‌کند که خواننده را به مراجعه به صفحات 9 تا 11 ارجاع می‌دهیم. در صفحه 11 می‌خوانیم: خلاصه مطلب اینکه در جمیع مآخذی که از کتاب لغت شمس‌الدین محمد بن فخرالدین هندوشاه نخجوانی ذکری به میان آمده است، همه آن را «صحاح العجم» نامیده‌اند. اینکه در نسخه آقای طاعتی نام آن «صحاح الفرس» قید شده اگر این اختلاف را نتیجه تصرف کاتب و ناسخ ندانیم باید بگوییم که شاید یکی از دو نسخه لغت شمس منشی صحاح العجم نام داشته و نسخه دیگری که بعدها مفصلتر تألیف کرده صحاح الفرس یا بالعکس.

    تا پیش از خرداد 1332 که دانشکده ادبیات با تقاضای من مبتنی بر تصویب کتاب صحاح الفرس بعنوان پایان‌نامه به راهنمایی استاد بدیع‌الزمان فروزانفر موافقت نمود، آنچه راجع به این کتاب انتشار یافته بود، تقریباً منحصر بود به آنچه که مرحوم اقبال در مجله یادگار نوشته بودند و قسمتی از لغات صحاح الفرس که در مجلدات لغتنامه بدون هیچ شرحی و توضیح راجع به کتاب نشر می‌شد و... [۲].

    محقق اثر سپس در رابطه با نام کتاب می‌نویسد: اما کتاب حاضر چنانکه در اول کتاب دیده می‌شود صحاح الفرس است نه صحاح العجم و دیباچه عربی را که بهوپالی [در البلغة] نقل می‌کند در اینجا دیده نمی‌شود. پس صحاح العجم نیست یا صحاح العجمی است بی‌دیباچه با تغییر عجم به فرس در نام کتاب. من صحاح العجم را ندیده‌ام ولی این کتاب حاضر در دو جا دو احتمال ضعیف به دست می‌دهد که شاید پدر مؤلف همان هندوشاه نخجوانی است. مؤلف بر بسیاری از موارد، شعرهایی از پدر خود بی ذکر نام شاهد می‌آورد. از جمله در کلمه نشوی به معنی نخجوان صفحه 105 همین نسخه و در کلمه نپی همان صفحه این ادبیات دیده می‌شود.

    یا رب ای خالق زمان و مکان مرسل و منزل نبی و نپی
    من درویش را ببخش غنی من دلریش را فرست شفی
    بار دیگر چنانکه مطلوب است برسانم بخطه نشوی

    از ظاهر این ابیات شوق به وطن دیده می‌شود؛ یعنی مثل این می‌نماید که نخجوان وطن شاعر است و حنین او بر دوری نخجوان وطن است نه یک شهر عادی؛ و باز در کلمه هش صفحه 66 این رباعی دیده می‌شود که مؤلف به پدر خود نسبت می‌دهد:

    هندو چو جهان مشوشت می‌دارد در بی آبی بر آتشت می‌دارد
    هش دار اگرچه در دلت هوش نماندخوش باش اگرچه ناخوشت می‌دارد

    پس ظاهراً پدر مؤلف، هندو تخلص می‌کرده و اهل نخجوان نیز بوده است و لغوی بودن پدر سبب شده که پسر نیز گویی در این میدان بزند و چون پدر صحاح العجم نوشته، او هم صحاح الفرس می‌نویسد[۳].

    وی سپس شیوه نگارش و ویژگی‌های کتاب را این‌گونه توضیح می‌دهد: اما خود این کتاب بهترین کتابهایی است در نوع خود که من دیده‌ام؛ یعنی مؤلف یا بی‌واسطه یا مع الواسطه یکی از چندین لغت ابتدایی را مصححاً در دست داشته (از قبیل فرهنگ اسدی یا قطران و غیره) و خود نیز چیزی از لغتها و شاهدهای دیگر از قبیل سنایی و معزی و سعدی بر آن افزوده است و ابیاتی که از قدما نقل کرده است -بر خلاف اسدی «پاولهورن» و اسدی آقای حاج محمد آقای نخجوانی- در کمال بی‌غلطی و صحت و درستی است، به‌طوری‌که دو کتاب را (اگر این نسخه افتادگی نداشت)، ممکن بود کاملاً تصحیح کرد و حسن دیگر این نسخه ضبط آن است؛ چه شیوه خط در کمال اتقان و استحکام است و جز در حرف سوم کلمه جای شک نمی‌ماند، نه در حرف اول و نه در آخر و نه در دوم، جز آنکه کلمه پنج یا شش حرفی باشد، آنوقت در چهارمی و پنجمی راه احتمالات باز می‌شود؛ و حسن سوم این کتاب ادبیات متعدد شعرای سامانی و جز آنهاست که هیچ یک، نه در اسدی و نه در فرهنگهای دیگر بعد از او، دیده نمی‌شود و از این‌رو می‌توان گفت این نسخه بی‌نظیر و اعز از هر عزیزی است و یک عیب در نسخه حاضر این کتاب هست و آن اینکه مانند همه نظایر خود کتاب برای اینکه زودتر مزد خود را دریافت کند، شواهد قسمت آخر کتاب را حذف کرده است[۴]

    وضعیت کتاب

    احسان یارشاطر در صفحات 5 و 6 کتاب درباره نسخه کتاب و شیوه تصحیح در نسخ خطی و ایرادات و اشکالات برخی مصححان و چاپها به‌صورت کلی سخن گفته است[۵].

    مصحح در صفحه 12 مقدمه‌اش بر کتاب می‌نویسد: نسخه من که نسخه اساس یا نسخه «ط» از متن حاضر باشد، در جلد نازک چرمی چندان ظاهر تیره داشت و چندان ژنده و بی آرایش و زیور بود که هرکس در نظر اول از آن می‌رمید و همواره دیدار آن با این پرسش همراه بود که شما این نسخه را در شهر رشت که نسخه‌های کهن خطی تاکنون در آن پیدا نشده چگونه و از کجا به دست آورده‌اید؟...

    درباره چگونگی تصحیح متن از صفحه 20 تا 23 توضیح داده شده است. فهرست مطالب در ابتدای ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مصحح، ص9
    2. ر.ک: همان، ص12
    3. ر.ک: همان، ص14-13
    4. ر.ک: مقدمه کتاب، ص15-14
    5. ر.ک: توضیح احسان یارشاطر، ص5-6

    منابع مقاله

    مقدمه احسان یارشاطر و عبدالعلی طاعتی(مصحح) بر کتاب.


    وابسته‌ها