فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم رجالی

    از ویکی‌نور
    فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم رجالی
    فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم رجالی
    پدیدآورانمرادی، علی‌اصغر (نویسنده) مختاری مازندرانی، محمدحسین (نویسنده)
    ناشرمؤسسه پژوهشی ابن سينا. جامعه پژوهشگران
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1378ش.
    چاپچاپ اول
    شابک964-92495-7-6
    موضوعحديث - علم الرجال - اصطلاحات و تعبيرها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏م‎‏33‎‏ ‎‏ف‎‏4 / 114 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم رجالی، اثر محمدحسین مختاری مازندرانی و علی‌اصغر مرادی، فرهنگ‌نامه‌ای است در جهت بیان معنا و مفهوم اصطلاحات علم رجال.

    ساختار

    کتاب با سه مقدمه از محمدابراهیم جناتی، مؤلفان و ناشر آغاز و اصطلاحات رجالی، به‌ترتیب حروف الفبای عربی، تنظیم شده است.

    اثر حاضر، مشتمل است بر فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم رجالی که علاوه بر اصطلاحات رجالی، اصطلاحات مربوط به علم درایه، تراجم، برخی از فرق و مذاهب و... نیز به‌مناسبت ارتباط با این امور در کتاب آورده شده است. اجازه، تحمل حدیث، تواتر، جبریه، خبر، شیخ الاجازه، متروک، متقن، مسلسل و... از جمله اصطلاحات این مجموعه است[۱].

    منابع و مآخذ کتاب

    در نگارش اثر حاضر، از منابع و مآخذ معتبر فراوانی، استفاده شده است که برخی از آنها، عبارتند از: «البداية في علم الدراية» شهید زین‌الدین عاملی، «اختصار علوم الحديث» ابن کثیر، «الرواشح السماوية» میرداماد، «أصول الحديث وأحكام» جعفر سبحانی، «تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام» محمدجواد مشکور، «تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی» علی‌محمد ولوی، «تدريب الراوي» جلال‌الدین سیوطی، «التقريب و التيسير» نووی، «تقریرات درس رجال» شبیری زنجانی و...[۲].

    گزارش محتوا

    در مقدمه اول، به مراحل سه‌گانه صحت استنباط به حدیث، اشاره شده است که عبارتند از:

    1. مرحله اصل صدور که برای شناخت آن، علم رجال و درایه شکل گرفت؛
    2. مرحله دلالت که یکی از مسائل عمده از جنبه نظری در علم اصول است و یکی از مبانی عمده اجتهاد فعلی مجتهد می‌باشد؛
    3. مرحله جهت صدور که آیا بیان حکم، واقعی و یا تقیه‌ای است و برای شناخت آن، علاوه بر بررسی دو عامل گذشته، نیاز به بررسی شرایط زمان صدور و شرایط مخاطبان دارد[۳].

    در فرهنگ رجالی حاضر، پاره‌ای از اصطلاحات موجود در حوزه‌های «علم الحدیث» «علم درایة الحدیث» و «علم رجال الحدیث» گرد آمده و توضیحاتی در باب هریک ارائه شده است. ازاین‌رو نویسنده در توصیف این کتاب ارزشمند، در مقدمه چنین نوشته است: «به هر ترتیب نظر به اهمیت این علوم در میان دیگر علوم اسلامى، از مدتى پیش در انتظار فرصت بودیم تا در وقت مقتضى اصطلاحات مربوط به این سه علم را تبیین و تفسیر نماییم؛ آنچه به‌عنوان «فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم رجالى» در پیش روى شماست در همین راستا انجام گرفته است تا علاقه‌مندان هرچند به‌گونه اجمالى با اصطلاحات علوم رجالى آشنا گردند»[۴].

    در مقدمه ناشر، به این نکته اشاره شده است که اثر حاضر، از جمله مجلدات مجموعه «دایرةالمعارف انسان‌شناسی» است که تاکنون برخی از مجلدات آن، نشر یافته است و سایر مجلدات آن، به‌تدریج انتشار خواهد یافت[۵].

    علم رجال که در آن از احوال روات حدیث از حیث اتصاف ایشان به شرایط قبول و اعتبار اخبار آنها و عدم آن بحث و گفتگو مى‌شود، در بین دانش‌هاى اسلامى از جایگاه ویژه‌اى برخوردار است؛ زیرا با معرفت به مسائل این علم می‌توان راویان حدیث را از جوانب گوناگون مورد شناسایى قرار داد و راه استنباط احکام و عملیات اجتهادى را هموارتر ساخت؛ چون‌که اغلب احکام شرعى از طریق سنت شریفه استنباط مى‌شود و سنت نیز غالبا از طریق احادیث کشف مى‌گردد. بنابراین احادیث نقش مهمى در استنباط احکام الهى دارند؛ لذا ائمه(ع) به این امر اهتمام فراوانى داشته و اصحابشان را به کتابت حدیث ترغیب مى‌نمودند تا این میراث گران‌مایه براى نسل‌هاى بعدى جاودانه بماند. از این جهت علماى شیعه کوشیده‌اند با تألیف کتب حدیث، آن‌هم در شرایط سختى که حکومت‌ها و قدرت‌هاى سلطه که «کتاب» را در تشخیص و تعیین احکام شرعى کافى مى‌دانسته‌اند و به‌شدت مانع از ضبط و نشر احادیث بوده‌اند، آثار معصومین را حفظ کنند و اثر حاضر، کتابی است در تداوم این حرکت ارزشمند[۶].

    نمونه‌ای از اصطلاحات

    به‌منظور آشنایی بهتر با محتوای کتاب، به برخی از اصطلاحات مذکور در کتاب، اشاره می‌شود:

    1. «آداب نقل حدیث»: در خصوص آداب و مراتب نقل حدیث، علمای رجال مواردی را یادآور شده‌اند که برخی از آنها، عبارتند از:
      الف)- در وقت قطع به صحت حدیث، بایستی از الفاظی بهره گرفت که بیانگر علم به مضمون حدیث باشد. در غیر این صورت، به‌کارگیری چنین الفاظی ضرورتی ندارد، بلکه از نقل این نوع احادیث، برای مثال «روي عن رسول‌الله» یا «يحكی» و یا «بلغنا» استفاده می‌شود؛
      ب)- چنانچه لفظی مشتبه باشد، بایستی پس از نقل آن، کلمه «ظاهرا» یا «به‌حسب ظاهر» را به‌کار برد؛
      ج)- درصورتی‌که محدث بخواهد درباره یکی از راویان حدیثی، توضیحی دهد، باید به‌گونه‌ای آن را مشخص نماید. برای مثال، با کلمه «یعنی» این معنا را ابراز می‌کند که توضیح از خود اوست، نه اینکه ارتباطی با متن حدیث داشته باشد؛
      د)- رعایت فاصله میان دو حدیث، ضروری است[۷].
    2. «أجمعت العصابة علی تصحيح ما يصح عنه»: این اصطلاح، بر افرادی اطلاق می‌شود که به فقاهت و صحت کلامشان ادعای اجماع شده و نخستین کسی که بدان ابراز نموده، شیخ کشی در رجال خود می‌باشد. آنگاه شیخ طوسی، نجاشی، ابن طاووس، علامه، ابن داود و صاحب معالم، به این گفتار متمایل گردیده‌اند. به هر ترتیب منظور از این اجماع، معنای لغوی «اتفاق کل» نیست، بلکه اجماع اصطلاحی «اتفاق کاشف از رأی معصوم(ع) است». هدف از این عبارت، تصحیح روایت کسی است که این تعبیر درباره وی گفته شده است؛ به‌گونه‌ای که در بادی امر «صحیحه» شمرده می‌شود، بدون ملاحظه احوال راوی و مروی‌عنه تا معصوم(ع) و فرقی بین مسانید یا مراسیل و... نیست. محقق بهبهانی آن را شهرت نامیده است. تعداد آنها را شیخ کشی، 6 تن ذکر نموده است: زرارة بن اعین، معروف بن خربوز، برید بن معاویه، ابوبصیر اسدی، فضیل بن یسار و محمد بن مسلم طائفی. لازم به توضیح است، برخی به‌جای ابوبصیر اسدی، از ابوبصیر مرادی نام بردند که لیث بختری باشد. به‌هرحال تمامی آنها از اصحاب امام باقر(ع) و صادق(ع) می‌باشند. گروهی که در مرتبه نازل‌تر از اینها قرار دارند، عبارتند از: جمیل بن دراج، عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکیر، حماد بن عیسی، حماد بن عثمان، ابان بن عثمان و سرانجام، گروه سوم عبارتند از: یونس بن عبدالرحمان، صفوان بن یحیی بیاع سابری، محمد بن ابی‌عمیر، عبدلله بن مغیره، حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابی‌نصر[۸].
    3. «احادیث متعارض»: آن است که دو یا چند حدیث در دلالت تنافی داشته به‌گونه‌‌ای که میان آنها نوعی تناقض یا تضاد باشد؛ به این معنا که از یقین به صدق یکی، کذب دیگری لازم آید. لذا معروف نزد علما آن است که در صورت امکان، بایستی آنها را به‌نحوی با هم جمع نمود[۹].
    4. «تابعین»: جمع تابعی منسوب به تابع و تابعه در میان کوفیان است و مقصود، کسانی هستند که پیامبر(ص) را شخصا دیدار نکرده باشند، ولی اصحاب ایشان را در حال اسلام، درک نموده باشند. ابن حجر عسقلانی در «تقريب التهذيب» مراتب تابعین را چنین طبقه‌بندی کرده است:
      الف)- کبار تابعین، همچون سعید بن مسیب؛
      ب)- طبقه وسطی، همچون حسن بصری و ابن سیرین؛
      ج)- کسانی که اغلب روایاتشان از طبقه اول است، مانند زهری و قتاده؛
      د)- افرادی که بیش از یک یا دو تن از صحابی را درک نکرده باشند، مانند اعمش؛
      ه)- آنان که معاصر دسته اخیر بوده، ولی به دیدار صحابه نایل نشده باشند، مانند ابن جریح؛
      و)- کبار اتباع تابعین، نظیر مالک بن انس و سفیان ثوری؛
      ز)- طبقه وسطی از اتباع، مانند ابن عیینه و ابن علیه.
      ح)- طبقه صغری، از قبیل شافعی و ابوداود طیالسی؛
      ط)- کسانی که تابعین را ندیده و از اتباع نقل حدیث کرده باشند، مانند احمد بن حنبل[۱۰].
    5. «حافظ»: بالاتر از محدث است، به‌گونه‌ای که دایره معلومات وی، وسعت بیشتری دارد؛ یعنی طبقات مشایخ حدیث را به‌خوبی می‌شناسد و این نوع اشخاص در بلاد، به‌ندرت یافت می‌شوند. برای مثال، منقول است احمد بن حنبل، پس از مرگش دوازده کتاب حدیث از وی به یادگار ماند که در زمان حیاتش همه را از بر بود[۱۱].
    6. «حروریه»: فرقه‌ای هستند که از علی(ع) تبری جسته و وی را کافر می‌دانستند و منسوب به «حروراء» بودند که مکانی در نزدیکی کوفه بود که برای نخستین بار در آن محل گرد آمده بودند و در مجمع آمده است که حروریه گروهی از خوارج بوده که قضای صلات حائض را واجب می‌دانستند[۱۲].

    ویژگی‌های کتاب

    برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های اثر حاضر را می‎توان در امور زیر، خلاصه نمود:

    1. اصطلاحات رجالى به‌صورت حروف الفبا تنظیم گردیده است، لیکن ازآنجاکه برخى از اصطلاحات، داراى اقسام و اجزایى است، این اقسام پس از ذکر مقسم (اصطلاح مورد نظر) بیان گردیده‌اند.
    2. همان گونه که از نام این مجموعه پیداست، در بیان اصطلاحات مربوط به علم رجال سعى وافرى گردیده است؛ منتها بعضاً از اصطلاحات مربوط به علم درایه و علم تراجم و همچنین معرفى برخى از فرق و مذاهب که خود کتاب مستقل و جداگانه‌اى را مى‌طلبد، به‌مناسبت ارتباط این امور با یکدیگر سخن به میان آمده است[۱۳].

    وضعیت کتاب

    فهرست آیات و روایات و مآخذ کتاب، در انتهای آن آمده و در پاورقی‌ها، به ذکر منابع پرداخته شده است[۱۴].

    پانویس

    1. ر.ک: بی‌نام، گیسوم
    2. ر.ک: فهرست مآخذ، ص148
    3. ر.ک: مقدمه اول، ص3
    4. ر.ک: مقدمه دوم، ص6
    5. ر.ک: مقدمه ناشر، ص8
    6. ر.ک: مقدمه دوم، ص5
    7. ر.ک: متن کتاب، ص12
    8. ر.ک: همان، ص13-‌15
    9. ر.ک: همان، ص15
    10. ر.ک: همان، ص29-‌30
    11. ر.ک: همان، ص43
    12. ر.ک: همان، ص45
    13. ر.ک: مقدمه، ص6
    14. ر.ک: پاورقی، ص53

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بی‌نام، برگرفته از سایت «شبکه جامع کتاب گیسوم»، پنج‌شنبه 9 مهرماه 1400


    وابسته‌ها