في أدب العراق الحديث دور الأدباء الشيعة

    از ویکی‌نور
    فی ادب العراق الحدیث دور الادباء الشیعه
    في أدب العراق الحديث دور الأدباء الشيعة
    پدیدآورانصادق، عبدالرضا (نویسنده)
    عنوان‌های دیگردور الادباء الشیعه (1900 - 1958)
    ناشردار الفارابي
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر2009 م
    چاپ1
    شابک978-9951-71-339-1
    موضوعادبیات شیعه - عراق - قرن 20م. - تاریخ و نقد

    ادبیات عربی - عراق - قرن20م. - تاریخ و نقد شاعران شیعی - عراق - قرن 20م. شعر عربی - عراق - قرن 20م. - تاریخ و نقد

    عراق - زندگی فرهنگی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PJA‎‏ ‎‏504‎‏1‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏2‎‏ف‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    في أدب العراق الحديث كه نام كامل آن «في أدب العراق الحديث دور الأدباء الشيعة (1900 - 1958)» است، تأليف نویسنده و اديب لبنانى عبدالرضا صادق، كتابى است كه به بررسى ادبيات معاصر عراق و نقش ادباى شيعه در اين زمينه پرداخته است. اين اثر به زبان عربى و با تحقيق و مقدمه حبيب صادق منتشر شده است.

    ساختار

    كتاب با يك مقدمه از محقق و ذكر تعدادى از قصايد مؤلف شروع شده است. متن اثر در ضمن دو باب مشتمل بر فصولى نگارش يافته است.

    گزارش محتوا

    محقق اثر در ابتداى كتاب، بيوگرافى و تأليفات نویسنده را ذكر كرده است. پس از آن شش قصيده عبدالرضا صادق آورده شده است[۱]

    نویسنده در مقدمه بر اين نكته تأكيد مى‌كند كه اگر كسى بخواهد شعر شيعى عربى جديد را بررسى كند، عراق را خاستگاه طبيعى آن خواهد يافت؛ چرا كه عراق موطن تشيع اوليه است[۲]

    وى سپس متن اثر را با تعريف لغوى و اصطلاحى «شيعه» آغاز مى‌كند. وى تصريح مى‌كند كه معاجم لغت اجماع دارند بر اينكه لفظ «شيعه» به معناى پيروى و يارى كردن است و بر تمامى كسانى كه ولايت على(ع) و اهل‌بيتش را پذيرفته‌اند، غلبه يافته، تا اينكه براى آنها اسم خاص شده است. تشيع به لحاظ اصطلاحى، اعتقاد به امامت على(ع) به وصيت رسول و به اراده خداوند است، بدون اينكه غلوى در حق ايشان يا كسانى كه نصى بر امامت آنها داريم باشد. نویسنده تأكيد مى‌كند كه آنچه در فِرَق شيعه مورد اختلاف است تعداد ائمه(ع) است و اصل نص و نفى غلوّ مورد اتفاق است[۳]

    نویسنده، معتقد است كه معظم فرقه‌هاى منتسب به شيعه واقعيت ندارند و اكنون تنها سه فرقه اماميه اثناعشريه، زيديه و اسماعيليه باقى مانده است كه اثناعشريه در اين بحث مورد اهتمام ماست؛ چراكه شیعیان ى كه در خلال نيمه اول از قرن دهم از آنها در اين كتاب بحث شده است، از شیعیان اثناعشرى هستند[۴]

    بررسى موضوع خلافت و جانشينى پيامبر(ص) از ديدگاه شيعه و اهل سنت، مسئله بداء و تقيه از موضوعاتى است كه نویسنده در ادامه با استفاده از آيات و روايات و ديدگاه علماى دينى به آنها پرداخته است. نویسنده، تقيه را درصورتى‌كه ترك آن موجب اتلاف نفس بدون فائده باشد، واجب مى‌داند و آن را درصورتى‌كه ترويج باطل و احياى ظلم و جور باشد، حرام مى‌خواند[۵]

    وى در توضيح اين موضوع به فتواى ميرزاى شيرازى در مبارزه با استعمار انگليس و نيز به ديدگاه امام خمينى(ره) در تحريم تقيه براى رهايى شیعیان ايران از ظلم حكومت، كه منجر به تبعيد ايشان به تركيه و نجف شد، اشاره كرده است[۶]

    عصمت، رجعت و مهدویت سه موضوع ديگرى است كه با ادله عقلى، قرآنى و روايى مورد بحث قرار گرفته است[۷]

    نویسنده در ادامه مباحث مقدماتى به بررسى ادبيات عرب تا قرن نوزدهم پرداخته است، سپس در آخرين مطلب اين مباحث به نهضت ادبى قرن نوزدهم هجرى كه شعر از بارزترين مظاهرش بود اشاره كرده و داودپاشا را از مؤثرترين شخصيت‌هاى اين نهضت خوانده است[۸]

    مطالب ابواب كتاب به‌طور خلاصه بدين شرح است:

    1. عبدالرضا صادق در باب اول كتاب در ضمن سه فصل، حيات سياسى، اجتماعى و فرهنگى عراق را در طول سال‌هاى 1900 - 1950م، مورد مطالعه قرار داده است. وى در آخرين بخش از اين باب در ضمن 12 فصل به بررسى حيات فرهنگى و عقلى در اين زمان پرداخته كه مدارس، آموزش دختران، نهضت لغت، تأليف، شعر، نهضت ترجمه از جمله عناوين اين بخش از كتاب است[۹]
    2. عبدالرضا صادق در باب دوم كتاب، مكاتب شعرى عراق در زمان مورد بحث و بهره‌اى كه شعر شيعى از آن داشته را مورد مطالعه قرار داده است. آشنايى با فرهنگ و تمدن غربى و شيوع ادبيات غرب در ميان كشورهاى عربى، درهايى تازه را در ادب و فرهنگ بر روى اعراب گشود. با تحوّل و پيشرفت تمدن، ادبيات نيز به‌تدريج پيشرفت كرد كه منجر به پيدايش دو مكتب ادبى گرديد:

    الف) مكتب تقليد: اين مكتب گرايش به ادبيات گذشته داشته و با قداست به آن مى‌نگريست. ادباى اين مكتب سعى در احياى دوباره ميراث عرب و بازگشت به اصول قديم را داشتند. از اين افراد مى‌توان به ناصيف يازجى و ابراهيم يازجى اشاره كرد.

    ب) مكتب نوگرايانه (تجديدى): مكتب تجديدى، ديدگاهى نوگرايانه به ادبيات داشت و پيروان اين مكتب بر اين باور بودند كه ميان ادبيات و جامعه بايد ارتباطى مستقيم باشد تا اينكه اديب بتواند بيانگر عواطف و احساسات جامعه بوده و ناقد نيز در اين مسئله با او شریک باشد. اين نوع نقد در ميان كسانى رواج يافت كه دانش‌آموخته كشورهاى غربى بوده و از فرهنگ و تمدن غربى اثر پذيرفته بودند[۱۰]

    نویسنده در اين بخش با ذكر شعراى مكاتب مذكور، اشعارى را كه شعرا در رثا و يا تكريم يك شخصيت سروده‌اند ارائه كرده است كه اشعار عبدالرزاق محيى‌الدين در رثاى دكتر طه حسين[۱۱]و اشعار ديگرش در تكريم خليل مطران و يا اقبال لاهورى از آن جمله است[۱۲]

    در فصل دوم به تأثيرات شعر شيعى در حيات سياسى، وطنى و اجتماعى پرداخته شده است. ذكر اشعارى از سيد حسين كمال‌الدين و سيد محمد حببيب العبيدى و ديگر شعراى شيعى زينت‌بخش صفحات اين فصل از كتاب است[۱۳]از جمله مباحث مهم كه نویسنده در اين فصل به آن پرداخته، مضامين اشعار در شعر تقليديين و تجديين است. از اشعار قابل توجه كتاب قصيده‌اى است كه در دفاع از مهدویت سروده شده است[۱۴]آخرين بخش مطالب كتاب به بررسى نثر فنى شيعى اختصاص يافته است[۱۵]

    وضعيت كتاب

    پاورقى‌هاى كتاب مشتمل بر مطالب مفصلى در ارجاع به منابع، توضيح اعلام، اشعار و عبارات كتاب است. در انتهاى كتاب، منابع انگليسى و فهرست مطالب آمده است.

    پانويس

    1. مقدمه محقق، ص 9 - 39
    2. مقدمه مؤلف، ص 43
    3. متن كتاب، ص 51
    4. متن كتاب، ص 57 - 58
    5. همان، ص 97
    6. همان، ص 98
    7. همان، ص 99 - 120
    8. همان، ص 242 - 243
    9. همان، ص 285 - 262
    10. عبدالله‌زاده، ادريس، ص 44
    11. متن كتاب، ص 522
    12. متن كتاب، ص 498 - 499
    13. همان، ص 459
    14. همان، ص 758 - 759
    15. همان، ص 772 - 838

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. عبدالله‌زاده، ادريس، «سير تحول نقد در ادبيات عرب»، كتاب ماه ادبيات، دى 1388، شماره 147.