قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (قرن اول هجری قمری)

    از ویکی‌نور
    قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (قرن اول هجری قمری)
    قبیله همدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (قرن اول هجری قمری)
    پدیدآورانمعصومي جشني، عبدالله (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرقبيله همدان و نقش آن در تاريخ اسلام و تشيع (قرن اول هجری قمری)
    ناشردليل ما
    مکان نشرايران - قم
    سال نشرمجلد1: 1389ش ,
    چاپ1
    شابک978 - 964 - 397 - 596 - 8
    موضوعاسلام - تاريخ - قرن 1ق. همدان (قبيله) - تاريخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏219‎‏ ‎‏/‎‏*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    قبیله هَمْدان و نقش آن در تاریخ اسلام و تشیع (قرن اول هجری قمری) تألیف عبدالله معصومی جشنی، پژوهشی است پیرامون نقش قبیله همدان به‌عنوان یکی از قبایل بزرگ یمنی در تاریخ اسلام که در دوران معاصر نوشته شده است.

    قبیله «همدان» یکی از قبایلی بود که سابقه تمدن و حکومت از قبل از اسلام داشته است. حضور امام‌ علی‌(ع) در بین آن‌ها باعث‌ اسلام‌ دست جمعی آن‌ها در سال دهم هجری شد که با سنگ بنای گرایش آن‌ها به اهل‌بیت(ع) همراه‌ بود. افراد این قبیله غالباً ً در کنار اهل‌بیت(ع) بوده‌اند و همواره برای‌ گسترش‌ تشیع فعالیت داشتند. با توجه به نقش مهم‌ قبایل عرب در تحولات، به‌ویژه نقش تأثیرگذار قبیله همدان در حوادث قرن اول هجری، این کتاب بر آن است تا نقش‌‌ همدان‌ را به‌عنوان یکی از قبایل بزرگ یمنی در این حوادث بررسی و تبیین کند[۱].

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در پنج فصل، تنظیم شده است.

    در انتهای هر فصل پی‌نوشت‌های همان فصل آمده و در آن‌ها به توضیح و تشریح برخی از کلمات و عبارات متن پرداخته شده است.

    درواقع این پژوهش پاسخی به سؤالات اساسی زیر است: اهمیت قبیله همدان پیش از اسلام در یمن و جزیره العرب‌ تا‌ چه‌ حدی بوده‌ است؟ نقش قبیله همدان در فتوحات اسلامی و حوادث دوران سه خلیفه اول چگونه بوده است؟ نقش قبیله همدان در‌ ‌‌خلافت‌ امیرالمؤمنین(ع) چگونه بوده است؟ قبیله همدان چه نقشی در قیام‌های شیعه و رشد و گسترش شیعه‌ داشته‌‌ است[۲].

    از نکات قابل‌توجه در این کتاب این‌ است‌ که‌ نویسنده تلاش داشته تا گردآوری‌ اطلاعات‌ و داده‌های‌ تاریخی، مبتنی‌ بر اسناد و منابع دسته اول تاریخی باشد. امری که با وجود کم بودن منابع دسته اول و ذکر نشدن پسوند‌ قبیله‌ای‌ برخی‌‌ از اشخاص و هم‌چنین سکوت برخی منابع اصلی با‌ دشواری‌هایی‌ فرارو بوده است[۳].

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع فصول کتاب و ذکر سؤالات اصلی پژوهش، به معرفی و بررسی منابع کتاب پرداخته شده است[۴].

    نویسنده در فصل نخست، به‌منظور بررسی نقش قبیله همدان در‌ تحولات تاریخی پیش از اسلام، به روشن کردن خاستگاه این قبیله، نسب‌ همدان، شاخه‌های همدان، نقش‌ آن‌ها‌ در رخدادهای سیاسی، اوضاع‌ اقتصادی و تمدنی و روابط آن‌ها با قبایل دیگر پرداخته است[۵].

    نویسنده فصل دوم به بررسی چگونگی اسلام همدان و نقش این قبیله در فتوحات اسلامی پرداخته است. در آستانه بعثت پیامبر(ص)، در سرزمین یمن، به سبب فروپاشی نظام‌های حکومتی و عدم انسجام و یکپارچگی، بیگانگان توانستند به درون این سرزمین رخنه کنند و آنجا را به میدان مبارزه قدرت‌طلبی و زورآزمایی تبدیل نمایند و این چنین بود که سرانجام یمن به قلمرو دولت ساسانی ضمیمه گردید. اختلافات قومی و قبیله‌ای آتش این اوضاع نابسامان را شعله‌ورتر می‌نمود. هم‌زمان با این احوال پریشان، در جنوب شبه‌جزیره، در سوی دیگر و در مکه، پیامبر(ص) مبعوث گردید و دعوت خود را آشکار کرد. مخالفت، ناسازگاری و سخت‌گیری قریش، سبب گردید تا پیامبر(ص) به تبلیغ اسلام در موسم حج هر سال در میان قبایل بپردازد و با خبر دادن از نبوت خود، آن‌ها را به‌سوی اسلام دعوت نماید. اولین دیدار و آشنایی همدانیان با پیامبر(ص) در موسم حج یکی از همین سال‌های تبلیغ و دعوت است[۶].

    در فصل سوم، همدانیان در روزگار خلافت امام على(ع) مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده در این فصل، به بیعت با امام علی(ع)، تشیع، نقش همدان در جنگ‌های زمان امام على(ع) و حمایت یا مخالفت همدان با امام على(ع) پرداخته است[۷].

    نویسنده در این فصل، به پیکار همدانی‌ها با معاویه و ستایش حضرت امیرالمؤمنین(ع) اشاره کرده است. در‌ این‌ جریان‌‌ پس از کشته شدن عمرو بن حصین به دست سید‌ بن قیس همدانی، در زمانی که قصد حمله از پشت سر به حضرت‌ علی(ع) را داشت، معاویه گروهی‌ زیادی‌ را‌ برای جنگ با قبیله همدان فرستاد. حضرت علی با دریافت این‌ خبر‌ همدانیان را خطاب قرار داده و ندا دادند: «ای آل همدان» و آن‌ها پاسخ «لبیک یا امیرالمؤمنین‌(ع)» دادند‌. قبیله‌ همدان پس از جنگ با یمنی‌ها سپاه معاویه آنان را مجبور به‌ عقب‌نشینی‌ کرد‌ و گروه‌ زیادی از سوارکاران شام را کشت و معاویه گفت: «از دست همدان چه کشیدم‌». حضرت‌ امیرالمؤمنین(ع) پس از آن‌که‌ آنان را جمع کردند، فرمودند: «ای گروه همدان، شما زره‌ و نیزه‌ من هستید. ای همدانیان شما جز برای خدا مرا یاری‌ ندادید و فقط او‌ را‌ پاسخ‌ گفتید»[۸].

    فصل چهارم‌، به بررسی نقش قبیله همدان در تاریخ‌ تحولات اسلام و تشیع از سال 41ق تا قیام مختار اختصاص یافته و در آن، به بررسی نقش این قبیله در خلافت امام حسن(ع)، همراهی‌ با امام حسین‌(‌‌ع) و نقش‌ آن‌ها در قیام‌های شیعه چون توابین و مختار پرداخته شده است[۹].

    نویسنده دو دهه اول از سال چهلم تا سال شصت هجری قمری را زمان سردی و سکون و سکوت جامعه عراق در برابر ظلم و ستم حاکمیتی دانسته که با استفاده از سستی و خمودی مردم، ایجاد اختلاف و تنش‌های قبیله‌ای در میان قبایل، بهره‌گیری از سران و اشراف قبیله‌ای و همچنین سیاست تهدید و تطمیع قبایل توانست روح مقاومت و ایستادگی در برابر حاکمیت را با احیاء تعصب و ارزش‌های قبیله‌ای بزداید اما قیام امام حسین(ع) سبب بیداری و ایجاد روح انقلابی و واکنش در برابر حکومت گردید. به اعتقاد نویسنده، قیام توابین نخستین واکنش جامعه کوفه پس از شهادت امام حسین(ع) در برابر این حکومت بود. توابین پس از شهادت امام حسین(ع) به سبب دعوت او به کوفه و عدم یاری‌اش، احساس پشیمانی و گناه نمودند و دریافتند که دچار اشتباه شده‌اند، به همین جهت به نزد پنج تن از بزرگان شیعه رفتند و با سلیمان صرد خزاعی، به‌عنوان رهبر قیام، بیعت کردند[۱۰].

    به نظر نویسنده، این قیام بیشتر جنبه عاطفی و مذهبی داشت و جهت دستیابی به مقامات دنیوی نبود، به همین دلیل با آنکه به آن‌ها امان داده شد، بازنگشتند و با هدف انتقام از قاتلان امام(ع) و بخشودگی گناهان و آمرزش‌طلبی، قیام نمودند. گرچه در این قیام، نامی از همدانیان در رهبری و حضور در آن نیست و منابع به‌وضوح بافت قبیله‌ای این قیام را برای ما آشکار نمی‌کنند اما اعشی همدانی در شعری که در سوگ شهدای توابین سروده است، به حضور همدانیان اشاره دارد. به نظر نویسنده، این شاهد، حاکی از این است که قبیله همدان به‌عنوان قبیله شیعی در تحولات سیاسی- اجتماعی- نظامی پس از شهادت امام حسین(ع) نقش فعالی را ایفا نمود[۱۱].

    در سه دهه پایانی قرن اول هجری، از نقش قبیله همدان در تحولات سیاسی- اجتماعی جامعه اسلامی در منابع کمتر سخن به میان آمده است. به نظر نویسنده، امویان از قبایلی که تمایلات شیعی داشتند، جهت اهداف خود، کمتر استفاده می‌نمودند، به همین دلیل رد پایی از این قبیله در این دوره مشاهده نمی‌شود. نزاع‌های قبیله‌ای که قبل از خلافت عبدالملک آغاز شده بود، در زمان او برجسته‌تر گردید و یک رشته مخالفت‌ها و قیام‌هایی علیه نظام اموی شکل گرفت که در این میان، منابع به حضور قبیله همدان در قیام عبدالرحمن بن اشعث به همراه دیگر قبایل یمنی به‌صورت کلی اشاره می‌کنند[۱۲].

    به اعتقاد نویسنده، یکی از گزارش‌هایی که برای ما حضور همدانیان در قیام علیه امویان را روشن می‌کند، اشعاری است که شاعر همدانی، اعشی، در ستایش از این قیام‌ها سروده است. این اشعار علاوه بر این‌که حجاج را کافر برمی‌شمارد، حضور قبایل یمنی و از جمله همدان را در قیام علیه حجاج و قبیله‌اش ثقیف روشن می‌کند[۱۳].

    نگارنده در فصل آخر، به معرفی رجال و شخصیت‌های سیاسی و نظامی، قضائی‌ و فرهنگی قبیله همدان و نقش‌ آن‌ها‌ در اعتلای علوم اسلامی پرداخته است. به اعتقاد وی، شناخت رجال و ویژگی شخصیتی نخبگان، نقش مهمی در درک اوضاع و تحولات تاریخی داشته و شناخت بزرگان و نخبگان قبایل عرب که پیشگامی و پیش‌قدمی آن‌ها در مسائل گوناگون حیات اجتماعی، پیروی و همراهی اعضای دیگر قبیله را در پی خواهد داشت، امر مهمی است. از جمله این افراد، می‌توان به: مالک بن نمط بن قیس ارحبی همدانی (أبوثور)؛ قیس بن مالک بن سعد ارحبی؛ عمیره بن مالک خارفی؛ مالک بن عباده همدانی؛ عقبه بن عمرو همدانی؛ ضمام بن زید بن ثوابه بن حکم همدانی؛ هانی بن مالک همدانی (ابومالک)؛ احمد بن عجیان همدانی؛ عامر بن شهر همدانی و... اشاره نمود[۱۴].

    نویسنده در پایان کتاب از مباحث پیشین، چهارده نتیجه ذکر می‌کند که برخی از آن‌ها به شرح ذیل است:

    شیعیان بزرگی از این قبیله جزو سفیران مطمئن و مورد اعتماد شیعیان در کوفه و امام حسین(ع) بودند. در واقعه روز عاشورا ده نفر از سی از شمار سی‌وچهار یمنی شهدای کربلا، همدانی بودند.

    قبیله همدان در قرن اول هجری قمری با حمایت گسترده و ویژه از ائمه(ع) و طرفداری از مواضع شیعی و علوی در رشد و گسترش تشیع نقش بسیار بارز و برجسته‌ای داشت.

    همدانیان در پیشبرد و اعتلای علوم اسلامی رایج در قرن اول هجری سهمی درخور داشتند. چنانکه بسیاری از راویان و محدثان، فقها، ادیبان و قاضیان در این قرن از میان بنی همدان برخاستند. از آن‌ها حارث بن اعور از شاخه خارِف، عمرو بن عبدالله از شاخه سبیع، عبدخیر بن یزید از شاخه خیوان، طلحة بن مصرّف از شاخه یام، حسن بن صالح از شاخه ثور و... بودند[۱۵].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.

    انتهای کتاب دربردارنده چند نقشه، نمودار و فهرست‌های مختلف اعلام، اشخاص، اماکن، قبایل، انساب و... است[۱۶].

    پانویس

    1. پیشخوان فارسی، ص104
    2. ر.ک: مقدمه کتاب، ص12
    3. پیشخوان فارسی، ص104- 105
    4. مقدمه کتاب، ص9- 27
    5. همان، ص11
    6. متن کتاب، ص51- 52
    7. ر.ک: مقدمه کتاب، ص11
    8. پیشخوان فارسی، ص105
    9. ر.ک: مقدمه کتاب، ص11
    10. متن کتاب، ص172
    11. ر.ک: همان، ص172-173
    12. ر.ک: همان، ص190
    13. ر.ک: همان، ص191
    14. همان، ص195- 205
    15. همان، ص233-237
    16. همان، ص240-246

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. «پیشخوان فارسی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه دین، شماره 154، مرداد 1389، (7 صفحه- از 102 تا 108).

    وابسته‌ها