كتاب الطبقات

    از ویکی‌نور
    ‏كتاب الطبقات
    كتاب الطبقات
    پدیدآورانخلیفة بن خیاط (نويسنده) زکار، سهیل (محقق)
    ناشردارالفکر
    مکان نشرلبنان - بیروت
    سال نشر1414ق / 1993م
    چاپاول
    موضوعصحابه، تابعين و اتباع تابعين، محدثان
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏خ‎‏8‎‏ط‎‏2‎‏ / 28/6 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كتاب الطبقات، اثر ابوعمر خلیفة بن خیاط، کتابی است در شرح حال صحابه پیامبر(ص) که از راویان احادیث ایشان بوده‌اند. این کتاب با تحقیق سهیل زکار، به چاپ رسیده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه محقق آغاز گردیده و مطالب که دربردارنده شرح حال 3375 تن می‌باشد، با شرح حال پیامبر(ص) و عموی ایشان عباس و سایر بنی‌هاشم آغاز و سپس، بطن به بطن، به شرح حال سایرین، پرداخته شده است[۱].

    صحابه‌نگاران بر اساس دیدگاه‌های خاص خود، صحابه را به یک یا چند طبقه تقسیم کرده و از گروه‌های‌ دیگر‌ مانند‌ تابعان، متمایز ساخته‌اند. طبقه‌بندی‌ صحابه بر اساس ملاک‌های نویسندگان آنها متفاوت بوده است. نویسنده اثر حاضر، از جمله افرادی است که تمام صحابه را از تابعان جدا کرده‌ و میان‌ خود صحابه بر اساس دواوین عمر، که بر پایه انساب و تقدم در‌ اسلام‌ بنا نهاده شده بود، آنها را تقسیم‌ کرده‌ است‌[۲].

    در این کتاب، مقدم بر تمام قبایل عرب، قریش و از‌ میان‌ قریش، ابتدا بنی‌هاشم و سپس قبایل و تیره‌های دیگر قرار گرفته‌اند. تقسیم‌ دیگر‌ نویسنده بر اساس مکان است‌؛ یعنی‌ جاهایی که‌ اصحاب‌ در‌ آنجا ساکن بودند و یا بعدا ساکن‌ شدند‌. در بیان این افراد نیز همان ترتیب قبایل رعایت شده است[۳].

    روشن‌ است‌ که تقسیم دوم سبب تکرار اسامی‌ اصحاب نیز خواهد شد‌؛ برای‌ مثال، امیرالمؤمنین(ع)، یک‌ بار‌ در فهرست بنی‌هاشم آمده و بار دیگر از اصحاب ساکن کوفه. نویسنده در پایان‌ کتاب‌، بخش زنان (صحابیات) را‌ نیز بر‌ اساس همان تقسیم‌بندی رجال آورده است[۴].

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ابتدا به شرح حال نویسنده پرداخته شده[۵] و سپس، شیوه و روش کار وی، توضیح داده شده است[۶].

    اصحاب پیامبر(ص)، به‌عنوان ناقلان احکام و اخبار‌ ایشان، از جایگاه ممتازی نزد مسلمانان و به‌ویژه اهل سنت برخوردارند، ولذا بسیاری از علما و محدثان اهل سنت برای شناخت آنان از دیرباز با عنوان‌های «معرفة الصحابة» و یا «معجم صحابه» و یا «تاریخ‌ صحابه»، به تدوین و جمع‌آوری نام صحابه و شرح زندگانی آنان پرداخته‌اند[۷].

    مهم‌ترین بحث‌ درباره‌ صحابه، نخست تعریف صحابه و دوم راه‌های شناخت ایشان بوده[۸] و در طول تاریخ، علمای‌ زیادی به شناسایی صحابه و ثبت و ضبط اسامی و شرح زندگانی‌ آنان بر اساس شیوه‌ها مختلفی‌ پرداخته‌اند که عبارتند از: تواتر، شهرت و استفاضه، تصریح یکی از صحابه به صحابی بودن شخص و تصریح خود شخص به صحابی بودنش پس از اثبات عدالت و هم‌عصر بودنش با پیامبر(ص)[۹].

    از میان این راه‌ها، بیشتر معجم‌نویسان‌ علاوه بر تواتر، بر شهرت و روایت‌ و برخی‌ نیز تنها‌ بر‌ روایت‌ تکیه نموده و در کتاب‌های‌ خود، بر اساس این ملاک، نام‌هایی را به‌عنوان اصحاب رسول خدا(ص) برشمرده‌اند[۱۰] که اصطلاحات به آن معجم‌نویسی بر اساس روایت می‌گویند؛ یعنی این کتاب‌ها تنها از کسانی نام برده‌اند که روایتی از آنان نقل شده است و اثر حاضر، از جمله این کتاب‌ها می‌باشد.

    با تأمل در این کتاب، درمی‌یابیم که نویسنده تنها از اصحابی نام برده که از طریق روایت، صحابی بودن آنان ثابت‌ شده‌ است‌ و شیوه کلی او این بوده است که تنها به اسامی افرادی‌ اشاره‌ کند که روایتی نقل کرده‌اند و او علت این امر را شمار زیاد اصحاب و عدم ثبت و ضبط‌ اسامی‌ آنان‌ دانسته است؛ چراکه ایشان پس از پیامبر(ص)، در شهرها و بادیه‌ها پراکنده‌ شدند‌ و ازاین‌رو‌، راه شناخت اسامی آنان، ‌روایاتی است که نقل کرده‌اند. به همین دلیل برای او‌ روایت‌ مهم‌ بوده است. این مطلب را می‌توان از برخی عناوین کتاب به دست آورد؛ مانند‌: «ممن حفظ عنه‌ الحديث‌ من‌ أصحاب رسول‌الله ممن أقام بالمدينة»؛ «تسمية من روی عن رسول‌الله من‌ ربيعة»‌؛ «كل هؤلاء من ساكني اليمامة و ذكر أبوأيوب اليمامي كلهم روی عن‌ النبي»؛ «من حضرموت ثم من كندة له رواية»؛ «تسمية من حفظ عنه الحديث عن‌ رسول‌الله من النساء»[۱۱].

    وی با توجه به این عنوان‌ها، در ذیل‌ نام‌ هریک‌ از اصحاب، نقل روایت آنان را لازم دانسته و تنها به نام آنها بسنده کرده است‌؛ بنابراین‌ نباید‌ تصور شود که این موضوع از باب تواتر بوده است؛ چراکه‌ بسیاری‌ از اصحاب رسول خدا(ص) را که صحابی بودن آنان نزد مورخان و محدثان مسلم و متواتر بوده، نیاورده‌ است‌. شاهد مطلب اینکه وی از میان شهدای بدر، تنها به نام عاقل بن ابی‌بکیر‌ و سعد‌ بن‌ خیثمه اشاره کرده است و این بدان دلیل‌ بوده‌ که از این دو روایت نقل شده است و از شهدای دیگر به دلیل‌ اینکه‌ روایتی نداشته‌اند، نامی نبرده است‌؛ مانند:‌ نسه مولی‌ رسول‌الله‌(ص)، حارثة بن سراقه، رافع بن معلی‌، صفوان‌ بن بیضاء، عاصم بن ثابت، عبید بن سکن، عبیدة بن الحارث، عوف‌ بن‌ عفرا، عمیر بن ابی‌وقاص، عمیر‌ بن الحمام، عمیر بن‌ عبدعمرو، معاذ بن ماعص، مبشر‌ بن‌ عبدالمنذر و یزید بن حارث. وی همچنین از شهدای بئر معونه نامی نبرده‌ است‌؛ مانند: حارث بن صمه، حرام‌ بن‌ ملحان‌، خبیب بن عدی‌، زید‌ بن دثنه و عاصم بن‌ ثابت‌. تمام این افراد بااینکه صحابی بودن آنان مورد اتفاق مورخان است، اما در‌ کتاب حاضر حذف شده‌اند[۱۲].

    بااین‌حال، نویسنده در‌ بسیاری از‌ موارد‌ به‌ شکل‌های مختلف تذکر داده‌ است که این شخص از رسول خدا(ص) روایت دارد. وی شیوه یک‌سانی در نقل روایت‌ آنان ندارد؛ گاه تمام روایت را می‌آورد و گاه‌ قسمتی‌ از‌ آن‌ را؛ مثلا درباره ربیعة‌ بن‌ عباد می‌گوید: «روی: رأيت رسول‌الله بمنی» و یا مانند قیس بن عائذ گوید: «نزل الكوفة، روی‌ أن‌ النبي‌ كان يخطب». آشکار است که این روایت‌ هیچ‌ پیامی‌ برای‌ خواننده‌، جز‌ اثبات صحابی بودن «ربیعه» و «قیس» از طریق روایت، ندارد[۱۳].

    نویسنده در موارد دیگر نیز به این‌گونه روایات اشار کرده است؛ مانند: کهمس هلالی، عمارة بن روبیه، عطیة بن عروه، حبشی بن جناده، عکاف بن وداع و مخنف بن سلیم. وی در برخی موارد نیز تنها به اینکه در فلان باب روایتی دارد،‌ اکتفا‌ کرده است؛ مثلا می‌گوید: روی یا روت عن النبي في الصوم، في عذاب القبر، في القنوت، في التسبيح و... در برخی موارد دیگر حتی به این‌ نیز‌ اشاره نکرده و تنها به عبارت «روی» یا «روت» بسنده کرده است[۱۴].

    برخی از اصحاب نامشان مجهول است‌ و نویسنده تنها بر اساس روایتی که‌ به‌ این اصحاب اشاره شده، استناد نموده است؛ مانند شماره 417 که چنین آمده است: «رجل، روی عن النبي أنه قرأ: أ يحسب أن لم يره‌ أحد». این اشارات نشان‌ می‌دهد‌ که وی در صدد کمک‌رسانی به حدیث نیست و نخواسته مانند معجم طبرانی و مسند احمد و برخی دیگر از کتاب‌ها، به جمع‌آوری احادیث اصحاب بپردازد و آنان را از دیگر صحابه تمییز دهد‌؛ زیرا‌ در این صورت بایستی روایات را به‌طور کامل نقل می‌کرد، بلکه منظور او اثبات صحابی بودن آنان از طریق روایت بوده است[۱۵].

    گرچه این ملاک و شیوه نویسنده در «الطبقات» است‌، اما وی‌ از افرادی نیز نام برده که حتی یک روایت هم نداشته‌اند و در ذیل نامشان این بیان را‌ تکرار کرده است: «ليست له رواية»؛ «له صحبة و لا يعرف له‌ رواية»؛ مانند:‌ سلیط بن سلیط، ربیعة بن ابی‌صلت، ابوصفیه سعد بن عمرو و حجن‌ بن مرقع. ذکر نام این افراد، خروج از آن شیوه کلی حاکم‌ بر‌ کتاب‌ نیست، بلکه استثنائاتی است که تذکر آن با عبارت: «روایتی ندارند»، خود اشاره‌ای است‌ به شیوه مورد نظر[۱۶].

    وضعیت کتاب

    فهارس «مطالب»، «مترجمین»، «اعلام افراد»، «قبایل و امم»، «اماکن» و «احادیث شریف نبوی(ص)»، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۱۷] و اشاره به اختلاف نسخ[۱۸]، توضیحات مختصری پیرامون برخی از اعلام مذکور در متن، ارائه گردیده است[۱۹].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص13
    2. ر.ک: هدایت‌پناه، محمدرضا، مکتب صحابه‌نگاری حدیثی؛ اهداف، مزایا و نقایص، ص102-‌103
    3. ر.ک: همان، ص103
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: مقدمه، ص7-‌12
    6. ر.ک: همان، ص12-‌17
    7. ر.ک: هدایت‌پناه، محمدرضا، ساختار‌ و شیوه‌های تدوین معجم صحابه، ص180
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان، ص180-‌181
    10. ر.ک: همان، ص185
    11. ر.ک: همان، ص186
    12. ر.ک: همان، ص186-‌187
    13. ر.ک: همان، ص187
    14. ر.ک: همان
    15. ر.ک: همان
    16. ر.ک: همان، ص187-‌188
    17. ر.ک: پاورقی، ص41
    18. ر.ک: همان، ص39
    19. ر.ک: همان، ص49

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. هدایت‌پناه، محمدرضا، «ساختار و شیوه‌های تدوین معجم صحابه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آبان و آذر 1381، ‌شماره 61 و 62 ‏(16 صفحه، ‌از 180 تا 195).
    3. هدایت‌پناه، محمدرضا، «مکتب صحابه‌نگاری حدیثی؛ اهداف، مزایا و نقایص»، پایگاه تخصصی مجلات نور، مجله: تاریخ اسلام در آینه پژوهش، پاییز و زمستان 1393، ‌شماره 37 علمی - پژوهشی/ISC ‏(22 صفحه، ‌از 91 تا 112).


    وابسته‌ها