كعب الأحبار و أثره في التفسير

    از ویکی‌نور
    كعب‌الأحبار و أثره في التفسير‏
    كعب الأحبار و أثره في التفسير
    پدیدآورانالياس، خليل اسماعيل (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرکعب الاحبار و أثره في التفسير
    ناشردار الکتب العلمية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 2007م , 1428ق,
    شابک978-27451-5522-9
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كعب‌الأحبار و أثره في التفسير، اثر خلیل اسماعیل الیاس، کتابی است در موضوع احادیث تفسیری. نویسنده در این اثر، روایاتی را که از کعب بن ماتع حمیری یمانی (متوفی 32 یا 34ق) درباره تفسیر آیات قرآن نقل شده، گردآوری نموده است. وی در این اثر مدعی است که «کعب‌الاحبار»، از بزرگان صحابه بشمار می‌رود و از جعل روایت به‌دور بوده است؛ لذا به معرفی «کعب‌الاحبار» و توضیح اسرائیلیات نیز پرداخته است.

    اسرائیلیات، مفهوم گسترده و فراگیری است که شامل تمام داستان‌های خرافی، افسانه‌های اساطیر و روایات مجعول و ساختگی می‌شود که از آیین یهود و دیگر ادیان به منابع اسلامی راه یافته است. دهه دوم بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص)، عصر رواج اسطوره‌ها، افسانه‌ها و اسرائیلیات است. در نظر شیعه، «کعب‌الاحبار» از جمله افرادی است که در راهیابی روایات اسرائیلی به منابع دینی نقش بسزایی داشته است[۱].

    ساختار

    در این اثر بعد از مقدمه، شش فصل و یک خاتمه آمده است. برخی از این فصول دارای دو یا چند مبحث، هستند.

    گزارش محتوا

    خلیل اسماعیل الیاس، در مقدمه، انگیزه نگارش خود را به‍‌همراه سیر مباحث کتاب مطرح نموده است.

    فصل اول، به معرفی عصر «کعب‌الاحبار» اختصاص یافته است. این فصل متضمن دو مبحث است: در مبحث اول، آن روزگار از منظر سیاسی، دینی و اقتصادی طی سه مطلب مورد بررسی قرار گرفته است. در مبحث دوم، شرح زندگی «کعب‌الاحبار» طی پنج مطلب آمده است.

    نویسنده در مطلب سوم و چهارم این فصل، به زمان و چگونگی مسلمان شدن «کعب‌الاحبار» اشاره کرده و گفته: ایشان در زمان پیامبر و به دست حضرت علی(ع)، به دلیل اینکه صفات پیامبر را مطابق با آنچه در کتب و آثار خویش دیده، به دین اسلام گرویده است.[۲][۳]

    در مطلب آخر نیز به شرکت ایشان در جنگ و فتح بیت‌المقدس در زمان خلیفه دوم و همراهی ایشان با معاویه در زمان خلافت خلیفه سوم اشاره کرده است[۴].

    فصل دوم ضمن سه مبحث، به بیان عدالت کعب اختصاص یافته است. نویسنده، معتقد به عدالت کعب است، می‌گوید: صحابه از او به نیکی یاد کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که خلیفه دوم او را به ریاست گروهی از مسلمین انتخاب نموده است. لذا تضعیفاتی که درباره او آمده صحیح نیست. او معتقد است که منشأ تضعیف کعب، از کتب تحریف شده‌ای که کعب از آن‌ها نقل‎ قول کرده و بهره‌برداری وضاعین از شهرت کعب بین مردم، سرچشمه می‌گیرد.

    او می‌گوید: عدالت کعب به‌وسیله نصوص فراوانی که به حد استفاضه می‌رسد، ثابت می‌شود. نویسنده دراین‌بین با ذکر مطلبی از زبان معاویه در تأیید کعب، مبحث اول این فصل را به پایان می‌برد.[۵][۶]

    یکی دیگر از مطالبی که در این فصل به آن اشاره شده، اطلاع کعب از کشته شدن خلیفه دوم است؛ او متهم به شرکت در قتل خلیفه دوم است؛ زیرا به نقل از طبری، ایشان از زمان این واقعه کاملاً آگاه بوده است. نویسنده، متعرض این روایت شده و با دلایلی از قبیل ضعف در سند و دلالت و نیز از منظر عقل، آن را مردود شمرده است[۷].

    مبحث پایانی این فصل درباره ارتباط «کعب‌الاحبار» با یهودیان و نشر عقاید آنان در بین مسلمان بوده است؛ به‌گونه‌ای که صحابی معروف پیامبر اکرم(ص)، ابوذر، با او در برخی از عقاید مخالفت نموده و منشأ آن عقاید را آموزه‌های یهود می‌دانسته؛ لذا او را با «يا ابن اليهود...» یاد می‌کرده است. ایشان در این مبحث نیز ضمن تمجید کعب با استفاده از اقوال علمای اهل سنت، قلم بطلان را بر آن روایات می‌کشد[۸].

    فصل سوم، به علم و دانش «کعب‌الاحبار» اختصاص یافته است. این فصل دربردارنده چهار مبحث است.

    در مبحث اول، از علم کعب و چگونگی دستیابی او به مراحل و درجات بالای علم صحبت شده است. نویسنده در این‌باره می‌گوید: کعب، در مباحث علمی، سرآمد روزگار خویش بوده؛ به‌گونه‌ای که برخی از صحابه با بزرگی مقامشان، برخی از علوم خویش را از ایشان اخذ نموده و برخی دیگر از صحابه به کثرت دانش او شهادت داده‌اند[۹].

    در مبحث دوم، به یک مسئله حدیثی، یعنی روایت اکابر از اصاغر (روایت یک شخص از کوچک‎تر از خودش به‌لحاظ سنی) پرداخته است. خلیل اسماعیل الیاس، ضمن این مبحث، روایت کبار صحابه از کعب را مورد بررسی قرار داده و آن را تأیید کرده است[۱۰].

    نویسنده در مبحث سوم این فصل، از تساهل «کعب‌الاحبار» سخن به میان آورده است. او ضمن انکار آن، اتهام واضع بودن او را نیز منتفی دانسته است. نویسنده با اذعان به کثرت روایات کعب‌الاحبار از پیامبر، قول منسوب به خلیفه دوم مبنی بر اینکه کعب در نقل اخبار پیامبر تساهل داشته است و حدیث وضع می‌کرده را صحیح ندانسته؛ علاوه بر آن مطالبی که در کتب عالمان اهل سنت در ذم او وارد شده را یک‌‌به‌یک رد می‌کند[۱۱]،[۱۲].

    او تضعیفی را که از طرف خلیفه دوم وارد شده، بر فرض قبول، حمل بر دقت و احتیاط فراوان آن خلیفه در حفظ دین، می‌کند.[۱۳]

    مبحث پایانی این فصل، درباره شیوخ، شاگردان و نزدیکان کعب نوشته شده است.[۱۴]

    فصل چهارم به بیان اسرائیلیات در پنج مبحث اختصاص یافته است.

    مباحث سه مبحث اول، درباره تعریف این واژه و نظر عالمان در این‌باره، تاریخ شکل‌گیری و تکامل اسرائیلیات و مشهورترین راویان آن و اسباب نفوذ اسرائیلیات در آموزه‌های دینی اسلام، است.[۱۵]

    در مبحث چهارم، به این سؤال که آیا اهل کتاب، مصدر تفسیر قرآن در زمان صحابه بوده‌اند، پاسخ داده شده است. نویسنده در اینجا به مسئله بحث‎برانگیزی اشاره نموده و خود معتقد به نظر ذهبی در این‌باره شده است. ذهبی می‌گوید: اهل کتاب، منبع و مصدر تفسیر به‌صورت محدود و مضیق بوده‌اند.[۱۶]

    مبحث پنجم، به بیان نظر معاصرین درباره اسرائیلیات اختصاص یافته است. خلیل اسماعیل الیاس، می‌گوید: برخی از عالمان معاصر سعی نموده‌اند که در برخی از نصوص صحیح تشکیک وارد کنند. هرچند منبع آن نصوص در تورات کنونی یافت نمی‌شود، لکن آن نصوص را از اسرائیلیات برشمرده و برخی از صحابه و تابعین را متهم نموده‌اند. ایشان در جواب می‌گوید: باید بین آنچه از یهودیان نقل می‌شود و آنچه درباره آنان گفته می‌شود، تمییز قائل شد. در تأیید این نظریه، کلامی از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند که ایشان به نقل ‎قول از بنی‌اسرائیل اذن داده است: «حدثوا عن بني‎إسرائيل و لا حرج» (از بنی‌اسرائیل روایت کنید و مانعی ندارد).[۱۷][۱۸]

    نویسنده در فصل پنجم، مطالبی را درباره اقسام اسرائیلیات و احکام آن‌ها طی دو مبحث طرح نموده است.

    در مبحث اول، از اقسام اسرائیلیات سخن به میان آمده و نظرات متفاوت عالمان و نظر ابن تیمیه در این‌باره بیان شده است. خود نویسنده، اسرائیلیات را به سه دسته تقسیم نموده است: الف)- مقبول، که خود بر دو قسم است:

    1. آنچه از پیامبر با سلسله سند صحیح در موضوعاتی، همچون مواعظ، احکام و عقاید نقل شده است؛
    2. آنچه شاهدی از شرع دارد و خود بر دو گونه است (روایت صحیح السندی که مندرج در تحت شاهدی از شواهد شرعی است، روایتی که گرچه سندش ناصحیح است، ولی از حیث موضوع، مندرج در تحت شاهدی شرعی است؛ لذا مقبول می‌باشد).

    ب)- مردود: به جهت مناقض بودن آن با شریعت. ج)- مسکوت‎عنه: آنچه حکایتش جایز می‌باشد[۱۹].

    نویسنده، معتقد است: بیشتر روایاتی که در موضوع تفسیر از کعب‌الاحبار نقل شده است جزء دو قسمت مقبول یا مسکوت‎عنه است و روایات مردود او به عدد ده نمی‌رسد که همین تعداد نیز از حیث سند دارای مشکلاتی است[۲۰].

    خلیل اسماعیل الیاس، در مبحث دوم از فصل پنجم، به بیان حکم استفاده از اسرائیلیات پرداخته است. او نظرات مانعین و مجوزین و ادله آن‌ها را رونمایی کرده و در تقسیم‌بندی جدیدی - که خود می‌گوید از نوآوری‌های اوست - ‎احکام اسرائیلیات را به پنج قسم وجوب، ندب، اباحه، کراهت و حرمت، تقسیم نموده و برای هرکدام توضیحاتی ارائه داده است[۲۱].

    فصل پایانی کتاب، مشتمل بر مقدمه‌ای می‌باشد که متضمن خلاصه‌ای از تحقیق در آثار «کعب‌الاحبار» در زمینه تفسیر است و به دنبال آن روایات تفسیری کعب درباره 227 آیه از 64 سوره قرآن کریم آمده است. این روایات از مهم‎ترین تفاسیر اهل سنت، همچون تفسیر عبدالرزاق، مجاهد، سفیان ثوری، ابن ابی‎حاتم، طبری، قرطبی، بغوی، ابن کثیر، ابن جوزی، سیوطی و... گرفته شده است[۲۲].

    ایشان در این اثر از نام مشهور آثار استفاده برده است؛ مثلاً به‌جای تفسیر «جامع البيان» طبری، فقط به «تفسیر طبری» و نیز به‌جای «تفسير القرآن العظيم» ابن کثیر، فقط به «تفسیر ابن کثیر» اکتفا کرده است.

    نویسنده، به‌منظور روشن شدن متن روایات، درباره برخی از متون تحقیقاتی ارائه داده است؛ همچون داستان هاروت و ماروت و داستان شروع آفرینش و...

    خلیل اسماعیل الیاس، علاوه بر متن روایات، به راویان در سند نیز گریزی داشته است[۲۳].

    وضعیت کتاب

    در انتهای کتاب، فهرست مصادر، خلاصه کتاب به زبان لاتین و فهرست محتویات آمده است.

    پاورقی‌های کتاب به ذکر مستندات مطالب آن اختصاص یافته است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. رحیمی، سیده وحیده؛ یوسفی، سحر، «جایگاه مرویات کعب‌الاحبار در تفاسیر شیعه تا اواخر قرن ششم»، فصلنامه تحقیقات علوم قرآن و حدیث، شماره 36، زمستان 1396.

    وابسته‌ها