مشارق أنوار العقول

    از ویکی‌نور
    مشارق أنوار العقول
    مشارق أنوار العقول
    پدیدآورانسالمی، عبدالله (نویسنده)

    خليلي، احمد بن حمد (مصحح)

    عميره، عبد الرحمن (محقق)
    ناشردار الجيل
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1989م , 1409ق
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مشارق أنوار العقول، اثر نویسنده عمانی پیرو مکتب اباضیه، ابومحمد عبدالله بن حُمید سالمی (متوفی 1332ق)، در موضوع کلام و اصول دین است. تصحیح و تحقیق این اثر توسط شیخ احمد بن حمد خلیلی و عبدالرحمن عمیره صورت گرفته است.

    در ابتدای هر دو جلد این اثر مقدمه‌ای از عبدالرحمن عمیره آمده است. تاریخ نگارش مقدمه جلد اول به سال 1407ق و نگارش مقدمه جلد دوم، به یک سال پس‌ از آن برمی‌گردد.

    این اثر، شرح منظومه‌ای است بیش از سیصد بیت به نام «أنوار العقول» از همین نویسنده[۱] که علاوه بر طرح مباحث توحید و نبوت، مطالبی نیز در موضوعات متنوع چون علم، وعد و وعید، قضا و قدر، ایمان و اسلام و... در آن آمده است.

    عبدالرحمن عمیره، این کتاب را شایسته بررسی و مطالعه و قرار دادن آن در صفی واحد با امهات کتبی که در اعتقادات و اصول دین نگاشته شده است، می‌داند[۲].

    تاریخ تألیف

    نویسنده این اثر، عبدالله سالمی، کتاب را در سال 1313ق، به پایان برده است[۳].

    ساختار

    این اثر از مقدمه مصحح، زندگی مؤلف، مقدمه مؤلف و متن کتاب در چهار رکن و یک خاتمه تشکیل شده است.

    رکن اول و چهارم در چهار باب، رکن دوم در شش باب و رکن سوم در پنج باب تنظیم شده است. برخی از ابواب نیز خود دارای فصولی هستند.

    گزارش محتوا

    نویسنده کتاب را با شرح و تفسیر «بسم ‌الله الرحمن الرحيم» آغاز نموده، سپس به شرح «الحمد لله» پرداخته است. ایشان درباره «ال» در «الحمد» می‌گوید: برای «ال» سه احتمال وجود دارد: عهد، استغراق و جنس؛ درهرحال «لام» در کلمه «الله»، یا برای تخصیص است یا برای استحقاق و یا برای ملکیت؛ بنابراین نه احتمال مطرح است که برخی از آن‌ها در مورد خداوند ممتنع است[۴]. جمله «الحمدلله» می‌تواند قضیه‌ای باشد که از حیث لفظ خبری و از حیث معنا انشائی باشد و یا اینکه از دو حیث لفظ و معنی خبری باشد[۵].

    نویسنده، در توضیح «قرب» به خداوند مطالب ارزنده‌ای را ذکر کرده است، از جمله: قرب بنده به خداوند و قرب خداوند به بنده این است که بنده با خدمت به خدا نزدیک شود و او با رحمت به وی نزدیک گردد، بنده با سجود و او با جود، بنده با اطاعت و او با توفیق استقامت.

    قرب خداوند به مخلوقات بر سه قسم است: قرب عام که همان علم و قدرت و اراده است؛ قرب خاصه از مؤمنین که لطف و رحمت و بر است و قرب خاصه از مقربین که قرب حفظ و نصرت و اجابت است. قرب بندگان به خداوند دارای سه مرتبه است: قرب ابدان که عمل به ارکان است؛ قرب قلب با تصدیق و ایمان و قرب روح با تحقیق[۶].

    مؤلف رکن اول کتاب را به علم و اقسام و احکام آن اختصاص داده است. ایشان می‌گوید: به‌خاطر شرفت علم، این بحث را بر دیگر ابواب مقدم نموده‌ام[۷]. علم در یک تقسیم به قدیم و محدث تقسیم می‌شود. قدیم صفت ذات خداوند است و به علوم غیر از علم خداوند علم محدث می‌گویند[۸]. علم حادث، به ضروری و نظری و هرکدام به تصور و تصدیق تقسیم می‌گردد که هیچ‌کدام از این اقسام بر علم خداوند قابل صدق نیست[۹].

    راه‌های به دست آوردن علم سه‌تاست: عقل محض، وجدان و حس[۱۰].

    علم به‌لحاظ حکم شارع در مورد آن، به واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام تقسیم می‌شود[۱۱].

    برای طالب علم در روایات فضائلی نقل شده که نویسنده با رجوع به آن روایات آن فضیلت‌ها را برشمرده است[۱۲].

    باب دوم از رکن اول، به بحث «سؤال» به معنای طلب و درخواست اختصاص یافته است. در این باب همچنین اقسام سؤال و الفاظی که نباید به‌وسیله آنها از خداوند چیزی درخواست کرد، بررسی شده است[۱۳].

    نویسنده دو باب بعدی را به مسئله «اجتهاد و فتوا» و «جهل» اختصاص داده، سپس عنوانی به نام خاتمه آورده است. ایشان در خاتمه می‌گوید: دین به دو نوع قطعی و ظنی تقسیم می‌شود که قطعی آن به‌وسیله اصول سه‌گانه کتاب، سنت قطعی و اجماع قطعی حاصل می‌گردد و ظنی از راهی غیر از اصول سه‌گانه مذکور به دست می‌آید[۱۴].

    نویسنده، معتقد است: اولین چیزی که مکلف باید بداند آشنایی با آفریدگار اوست و اینکه او مثل و مانند ندارد و باید بداند او دارای پیامبر و رسولی است که نامش محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب است. ایشان می‌گوید: درباره اینکه شناخت جد پیامبر(ص) و نسب او لازم است یا خیر، دو نظریه وجود دارد[۱۵].

    شروط تکلیف از نظر نویسنده، عبارت است از: صحت عقل و قیام حجت[۱۶].

    اگر مکلف، پس از قیام حجت بر «جمله» (شهادتین)، نسبت به آن دچار انکار یا جهل یا شک شد، به اجماع علما مشرک است[۱۷].

    کم‌ترین چیزی که آمی به‌وسیله آن از شرک خارج شده و باایمان می‌گردد، به نظر جمهور علما تصدیق قلبی و اقرار زبانی است[۱۸].

    مؤلف در ادامه مطالب رکن دوم، به مباحثی از قبیل نفی جسمانیت از خداوند، نفی شراکت برای خداوند، اقسام صفات (ذاتی و فعلی) و نفی رؤیت خداوند، مطالبی را به‌صورت گسترده بیان می‌کند.

    نویسنده، جلد دوم کتاب را با جواز و امکان بعث رسولان و انبیا آغاز کرده و در آن، اقوال علما و فرق مختلف را عرضه و نقد و بررسی نموده و در پایان نظر صحیح را با توجه به کتاب و سنت خدا برگزیده است[۱۹]. در خلال این مطالب، بحث محکم و متشابه و اقسام هریک را مطرح کرده، سپس مطالبی پیرامون روح، عذاب قبر، بهشت و جهنم، بعث، حساب، میزان، صراط و شفاعت را با توجه به اقوال و نظرات علما بیان نموده و در ضمن آن نظرات صحیح را از باطل جدا کرده است[۲۰].

    به نظر نویسنده، بعث و ارسال رسل از مسائلی است که عقلا جایز است (امکان دارد). معتزله در این‌باره معتقد به وجوبند؛ زیرا صلاحیت امر معاش و معاد را متوقف بر وجود رسولان می‌دانند. به نظر نویسنده، این عقیده معتزله باطل است؛ زیرا مبتنی است بر وجوب رعایت اصلحیت بر خداوند و این خود مبتنی است بر تحکیم عقل و بازگشت شرع به آن که قبلا بطلانش ثابت شده است[۲۱].

    نویسنده درباره قرآن - برخلاف حنابله - همچون شیعه معتقد به حدوث است[۲۲].

    وضعیت کتاب

    نویسنده در آغاز کتاب، پیش از مقدمه، این هشدار را داده است که مراد وی در این کتاب، از «امام»، ابوسعید محمد بن سعید بن محمد بن سعید کدمی و منظور از «بعض أفاضل عصرنا»، صالح بن علی و مقصود از «قطب» یا «قطب الأئمة»، محمد بن حاج یوسف مصعبی اطفیش است[۲۳].

    پاورقی‌ها علاوه بر ذکر مستندات مطالب کتاب، به توضیح برخی از اصطلاحات و لغات[۲۴]، ترجمه روات و اشخاص[۲۵]، توضیح برخی از مطالب[۲۶] و... اختصاص یافته است.

    فهرست محتویات هر جلد و نیز فهارس فنی آن در انتهای همان جلد آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص38
    2. ر.ک: همان، ص12
    3. ر.ک: متن کتاب، ج2، ص418
    4. ر.ک: همان، ج1، ص67
    5. ر.ک: همان، ص68
    6. ر.ک: همان، ص75
    7. ر.ک: همان، ص117
    8. ر.ک: همان، ص119
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان، ص121
    11. ر.ک: همان، ص132-134
    12. ر.ک: همان، ص148-149
    13. ر.ک: همان، ص151-170
    14. ر.ک: همان، ص264
    15. ر.ک: همان، ص275
    16. همان
    17. ر.ک: همان، ص279
    18. ر.ک: همان، ص283-284
    19. ر.ک: مقدمه محقق، ج2، ص6
    20. ر.ک: همان
    21. ر.ک: متن کتاب، ج2، ص9-10
    22. ر.ک: همان، ص58-59
    23. ر.ک: ج1، ص45
    24. مثلا ر.ک: پاورقی، ج1، ص283، 323، 335
    25. مثلا ر.ک: همان، ص286، 287، 312
    26. مثلا ر.ک: همان، ص337، 347

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها