مشكاة الأنوار الهادمة لقواعد الباطنية الأشرار

    از ویکی‌نور
    ‏مشكاة الأنوار الهادمة لقواعد الباطنية الأشرار
    مشكاة الأنوار الهادمة لقواعد الباطنية الأشرار
    پدیدآورانمويد، يحيي بن حمزه (نويسنده) ج‍ل‍ي‍ن‍د، م‍ح‍م‍د س‍ي‍د (محقق)
    ناشردار الفکر الحديث
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشرمجلد1: 1973م,
    موضوعاسماعيليه - دفاعيه‌‏ها و رديه‏‌ها اسماعيليه - عقايد
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مشكاة الأنوار الهادمة لقواعد الباطنية الأشرار، اثر یحیی بن حمزه علوی (متوفی 745 یا 749ق)، به تحقیق محمد سید جلیند، کتابی است یک‌جلدی به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی. نویسنده در این اثر با ارائه آرای اسماعیلیان به نقد عقلی و نقلی آرای آنان پرداخته است. شیوه نقد او در این کتاب، شبیه به غزالی در کتاب «فضائح الباطنیه» است.

    ساختار

    کتاب دارای اهدائیه؛ مقدمه محقق؛ مقدمه مؤلف؛ و محتوای مطالب در فن، فصل، نظر و اصل‎های متعددی است که به گفته محقق به سی فن می‌رسد.

    گزارش محتوا

    این کتاب، به‌عنوان رساله‌ای در نقد و تمحیص رسائل باطنیه شناخته شده است. نویسنده، آن را در عقاید و اصول و این مذهب و مبادیش در الهیات و بعث و حساب و جنت و نار و عقوس و شعائر دینی و تأویلاتشان با رموز مختلفه‌ای نگاشته و گفته که مقاصد آنان به‌کل از قصد و هدف شارع به دور است. بلکه می‌توان گفت عقاید آنان به‌کل با اهداف شارع در تناقض و مخالفت است. مؤلف رساله، متون تحریف‎شده‌ای را در آن آورده و به امام علی بن ابی‎طالب(ع) نسبت داده و در آن‌ها سعی شده که به‌وسیله این متون تحریف‎شده، بر تأویلات و تحریفات باطنیه استدلال شود. جالب اینجاست که باطنیان بسیاری از نصوص کتاب و سنت را تحریف کرده و آن‌ها را بر غیر زبان عربی و مراد وحی از آن تأویل کرده و از این مطلب نیز برای تأیید مذهب و استحکام عقیده‌شان یاری جسته‌اند.

    وقتی کتاب باطنیان، به دست یحیی بن حمزه علوی رسید و بر حقیقتش و قصد مؤلف از آن واقف شد، برای دفاع از حوزه دین، قیام کرد (همان‎طور که خودش در مقدمه کتاب، این امر را بیان کرده است). وی هرچه در رساله بود را نقد و بررسی کرد و وجه و قول حق را (گاه با استناد به ادله عقلی و گاه با ادله نقلی) در هرچه که مؤلف آن در تأویلات و تحریفات معتقد شده بود را بیان کرد.

    نویسنده، مطالب این کتاب را به سی فن تقسیم کرده و علاوه بر این امور، مقدمه و خاتمه‌ای هم بر کتاب دارد. وی در مقدمه از علت و انگیزه‌اش در تألیف این کتاب صحبت می‌کند؛ او غیرت در دین و دفاع از کتاب و سنت و رد اکاذیب را از جمله انگیزه‌های نگارش این اثر می‌داند. او سعی دارد در میان بیان سخنان باطنیان، هدف باطنیه از تحریف کتاب خدا و تأویل شریعت بر غیر مدلولش را بیان نماید.[۱]

    فن اول از کتاب شامل الواح از (9ب تا 26 ب) است. وی این بخش را به رد باطنیه در تمسکشان به‎ضرورت قول به اینکه هر ظاهری باطنی دارد و هر تنزیلی تأویلی، اختصاص داده؛ وی برای این کار به تبیین آثار مکذوبه‌ای که در استدلالاتشان برای مدعایشان، به امام علی(ع) نسبت داده‌اند، می‌پردازد. شیوه او در رد سخنان آنان شیوه عقلی است و در آن از علوم منطق و کلام و فلسفه استفاده کرده است. وی ادله عقلی و نقلی خصم را می‌آورد و سپس به رد و بررسی مجموع آن می‌پردازد. بی‌شک او در اتخاذ این روش، متأثر از شیوه غزالی در فضائح الباطنیه است؛ زیرا روش غزالی در رد بر آنان نیز به همین صورت است که ذیلاً توضیح داده می‌شود؛

    1. طریقه ابطال: این است که همه ادله خصم را می‌آورد و سپس ابطال می‌کند؛ خواه این ادله عقلی باشد یا نقلی.
    2. طریقه معارضه: که بعد از ابطال حجت خصم و تبیین فساد آن با آن به حجت فاسد دیگری معارضه می‌کند که خصم به دلیل مبانی خودش نمی‌تواند آن را رد کند. [که از این مورد به دلیل نقضی یاد می‌کنند]. مثل‌اینکه کسی به باطنیه بگوید: اگر شما قائلید که مراد از شیاطین، اهل ظاهر هستند، در پاسخ به کسی که در مقابل شما بگوید مراد از شیاطین، اهل باطن هستند، چه خواهید گفت؟
    3. طریقه تحقیق: این طریقه مبنی بر این است که خصم در محاوره‌ای شبیه به محاورات سقراط بر سبیل ملاطفت و نصح برای آنان وارد می‌شود و به او گفته می‌شود: این مبادی که شما به آن قائلید اگر سندی از کتاب و سنت داشته باشد، آیا افشای آن بر رسول خدا که صاحب شریعت بود، لازم بوده یا کتمان آن؟ اگر پاسخ دهند افشای آن بر آن حضرت لازم بوده که سخنی بر خلاف همه مسلمین زده‌اند و کسی قائل به این امر نیست؛ و اگر قائل شوند: کتمانش بر آن حضرت لازم است، آنگاه در وظیفه رسول که تبلیغ و تبشیر است طعن کرده‌اند. این روش، روش رایج در فنون کتاب ثلاثه است.

    فن دوم مخصوص به رد مذهبشان در الهیات و عالم و کون و عالم و فساد است و ابطال قولشان به سابق و تالی و عقل کلی و... که در آن از همان طریقی که سابقاً در ابطال مذاهب بیان شد تبعیت شده است. این فن اکبر فنون ثلاثه کتاب است؛ زیرا لوحات از شماره (26 ب تا 86 ب) با این شیوه تحقیق شده است و در آن متعرض مذاهب متکلمین و فلاسفه در توحید و صفات الهی شده است، بعلاوه در این فن، اصولی را که اقوال باطنیه در الهیات از آن رشد و تغذیه می‌کنند را بیان می‌کند و همچنین بیان می‌دارد که این اقوال، اسلامی نیستند.

    سومین و آخرین فن کتاب اختصاص به دفاع از علم توحید و علمای آن دارد؛ زیرا این علم حمله تشنیع از باطنیه و اسماعیلیه در عصرش را هدف قرار داده و روشش این بوده که بیان کند شرف علم تابع شرف معلومش است و اشرف معلومات، الله سبحانه است و شکی در این نیست که علمی که از خدای متعال صحبت کند، اشرف علوم و مجهول القدرترین علوم است، همچنین اشاره کرده به سهم عظیمی که علم کلام در دفاع از دین دارد بر ضد دعاوی و هجمه‌های زبانی که متعرض آن هستند، خاتمه کتاب در پایان آن، در توضیح و بیان طرق صحیحه در کیفیت استدلال به قرآن و بیان علومی که در طریقه استدلال به قرآن، چاره‌ای از فرا گرفتن آن نیست، ارائه شده است.[۲]

    شوق محقق در آماده ساختن این کتاب برای چاپ به دلیل اهمیت فراوانی است که این اثر دارد؛ زیرا شامل نصوص باطنیه و اسماعیلیه است که برای اولین بار منتشر می‌شود بعلاوه اینکه صدور این اثر از عالم علوی زیدی نزدیکتر به شناخت حقایق این مذهب و بیان دقایقش برای محققان و جویندگان این مجال از بحث، است.[۳]

    نویسنده مقدمه مسجع زیبایی بر کتاب دارد و پس از بیان کلمات موزون و زیبا در بخشی از مقدمه در بیان نگارش این اثر چنین می‌نویسد: «قد سولت له نفسه و جدعه اغتراره و أرکسه وهمه و تقاعس به استکباره و جنی علی نفسه فی مصاولة أسود النظر و اقتحام موارد الهلکة و مواقع الخطر، فتکلم علی رسالة الشیخ ابی محمد الحسن بن محمد الرصاص، ابان فیها فضائح مذهبهم و أظهر فیها عوار نحلتهم و هم بزعمه ردا علیه، فهو من ذلک عطفی و حرک من نشاطی و تطع عنی علائق التسویف و المطال و حل عقدة عزیمتی فی التساهل و الإمهال و تقاضا بی ما أسلفته من أمر الدین الکلام علی تحریفه الذی اظهره و عظیم الحاده الذی کتمه و أضمره و کیف لاولی الی خوض هذه الغمرة باعثان: أحدهما ما اخذه الله من المیثاق علی العماء لتبیننه للناس و لا تکتمونه و الثانی ان الدفاع عن الدین حتم واجب و فرض لازم لازب...».[۴]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده و پیش از آن، فهرست‎های احادیث (به ترتیب الفبا) و آیات (به ترتیب سوره‌ها) آمده است.[۵]

    شیوه محقق در تحقیق کتاب، پس از مشاهده نسخ خطی آن موارد ذیل است:

    1. مشخص نمودن اصل متن در ابتدای هر لوحی از اصل مخطوط با اشاره به صفحه اول با حرف رمزی «ا» و صفحه دوم با رمز «ب»؛
    2. تجاوز از برخی خطاهای املایی که احیاناً از جانب ناسخ بوده و عدم اشاره به آن در حاشیه و اکتفا به تصحیح آن در اصل طبق قواعد املایی جدید؛
    3. تصحیح خطاهای نحوی در اصل و اشاره به آن در حاشیه؛
    4. تحقیق اقوالی که مؤلف نقل کرده و ارجاع آن در به مراجعی که از آن نقل شده با اشاره به تفاوت‎ها میان متن کتاب و نسخه‌ای که مؤلف از آن نقل کرده است؛
    5. تخریج آیات قرآنی با اشاره به اسم سوره و شماره آیه میان پرانتز؛
    6. تخریج احادیث وارده در نص از کتاب‌های حدیثی با بیان صحیح و ضعیفشان؛
    7. تخریج ابیات شعر وارده به‌قدر امکان، از دیوان شاعرانشان؛
    8. شرح برخی کلمات لغوی و بیان معانی آن‌ها؛
    9. تخریج امثله‌ای که مؤلف در منابع مخصوص به آن نقل کرده؛
    10. ترجمه اعلام وارده با اشاره به اهم کتبی که او (مؤلف) را ترجمه کرده و درباره‌اش نوشته‌اند.[۶]

    نسخه خطی این اثر از روی میکروفیلم شماره 202 علم کلام در دارالکتب که از نسخه اصلی در یمن به شماره 131 علم کلام، گرفته شده، برداشته شده است. بر صفحه اول آن در سمت راست بالای کتاب نوشته شده: «المکتبة المتوکلیة الیمنیة بالجامع الکبیر بصنعاء». تاریخ این مخطوط به سال 815ق برمی‌گردد و تعداد صفحاتش از 49-154 صفحه در قطع 18*28 سانتی‌متر می‌باشد.[۷]

    محمد سید جلیند، در مقدمه کتاب از استادش دکتر محمد رشاد سالم، رئیس بخش فلسفه اسلامی دانشکده زنان دانشگاه عین شمس و استاد محمد عبداللطیف العماوی تشکر می‌کند.[۸]

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه‌ها و متن کتاب.

    وابسته‌ها