الملل و النحل

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از ملل و نحل)
    الملل و النحل
    الملل و النحل
    پدیدآورانمهنا، امیر علی (محقق)

    شهرستانی، محمد بن عبدالکریم (نویسنده)

    فاعور، علی حسن (محقق)
    ناشردار المعرفة
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1415 ق یا 1995 م
    چاپ4
    موضوعادیان - تاریخ

    ادیان - متون قدیمی تا قرن 14

    اسلام - فرقه‌ها - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏236‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏9‎‏م‎‏7‎‏ ‎‏1373
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الملل و النحل كتابى است به زبان عربى، نوشته محمّد بن عبدالكريم شهرستانى (متوفاى 548ق.) درباره مقالات(ديدگاه‌ها و عقائد) ارباب ديانات و ملل و اهل اهواء و نِحَل. نویسنده از عالمان مشهور قرن ششم هجرى است و كتاب ياد شده مهم‌ترين و مشهورترين اثر اوست و در سال 521ق. هنگامى كه در دربار سلطان سنجر به سر مى‌برد و مورد توجه و بزرگداشت نصيرالدين محمود قرار داشت، آن را تألیف كرد.

    ساختار كتاب

    كتاب حاضر مشتمل بر دو جزء است. جزء اول مشتمل بر مقدمه‌اى به قلم محقق، محمد بدران، مقدمات پنج‌گانه و يك تمهيد به قلم مؤلف و سه باب و هر باب داراى فصولى است.

    جزء دوم مشتمل بر چهار باب و هر باب داراى فصولى است.

    گزارش محتوا

    كتاب شهرستانى اطّلاعات فراوانى در زمينه ملل و نحل به دست مى‌دهد.

    اين كتاب به دو بخش جدا و مشخص از يكديگر تقسيم مى‌شود:

    بخش اول: ارباب ديانات و ملل.

    بخش دوم: اهل اهواء و نحل.

    بخش اول به دو قسمت مى‌شود: قسمت اول در بيان مذاهب و فرق اهل كتاب و قسمت ديگر در ذكر مذاهب و فرق ملل و گروه‌هایى است كه داراى چيزى شبيه كتاب هستند. بنابراین بخش ملل مشتمل است، بر شرح مذاهب اسلام، يهود، نصارى، مجوس، زرتشتیان، ثنويان، مانويان، مزدكيان....

    بخش نِحَل مشتمل است، بر ذكر: اصحاب روحانیات، رأى حكيم هرمس، اصحاب هياكل، اصحاب اشخاص، حرنانيه (حرّانيه)، آراى حكماى سبعه، حكماى متأخر، فلاسفه اسلام، آراى هند، براهمه، تناسخيه و....

    پيش از شروع به مقاصد كتاب، مؤلف پس از ديباچه پنج مقدمه در صدر كتاب به شرح ذيل قرار داده است:

    مقدمه اول: در بيان تقسيم اهل عالم. در اين مقدمه مؤلف مى‌گويد، بعضى اهل عالم را برحسب اقاليم هفت‌گانه تقسيم مى‌كنند و اهل هر اقليمى را به آنچه لايق مزاج ايشان است، مخصوص مى‌گردانند و اختلاف ساكنان هر اقليم را در رنگ و زبان دليل مخالفت طبايع و انفس ايشان مى‌دانند. و بعضى ديگر اهل عالم را به اعتبار جهات اربعه: شرقى و غربى و جنوبى و شمالى منقسم مى‌كنند و به هر طرفى آنچه سزاوار آن باشد، از اختلاف طبايع و تباين شرايع، مخصوص مى‌گردانند.

    و گروهى مردم عالم را بر حسب امم تقسيم مى‌نمايند و مى‌گويند امت‌هاى بزرگ چهار امتند: عرب، عجم(ایرانى)، روم و هند و هر دو طايفه را باهم پيوند داده مى‌گويند: هند و عرب در مذهب نزدیک ند و ميل ايشان به بيان خاصیت اشياء و حكم به احكام ماهيات و حقايق و استعمال امور روحانى است و روم و عجم در مذهب به هم نزدیک ند و اكثر رغبت ايشان به تقرير طبايع اشياء و حكم به احكام كيفيات و استعمال امور جسمانى مى‌باشد.

    و بالاخره گروهى ديگر مردم جهان را به حسب آراء مذاهب تقسيم مى‌كنند- و شهرستانى در اين تألیف به اين تقسيم نظر داشته و از آن پيروى كرده است و پايه تقسيمات كتاب را بر اختلاف آراء و مذاهب امت‌ها نهاده است. بنابراین جهانيان را به دو گروه تقسيم نموده است: ارباب ديانات و ملل و اهل اهواء و نحل.

    شهرستانى مى‌گويد، مقالات اهل اهواء در حصر و ضبط معدود و معلوم نگنجد؛ ولى مقالات ارباب ديانات قابل ضبط و حصر است.

    وى همچنين مى‌گويد، از ارباب ديانات مجوس به هفتاد فرقه، يهود به هفتاد و يك فرقه، نصارى به هفتاد و دو فرقه و مسلمانان به هفتاد و سه فرقه تقسيم شده‌اند.

    مقدمه دوم: در تعيين قانونى كه تعدد فرق اسلامى بر آن مبتنى است و آن را بر چهار قاعده بنا نموده است:

    قاعده اول: در بيان صفات ازلى كه جماعتى آن را اثبات مى‌كنند و گروهى آن را نفى مى‌نمايند و بيان صفات ذات و صفات فعل و بيان آنكه چه واجب و شايسته خداى تعالى است و چه جايز و چه محال و بيان اختلاف ميان اشعريه و كرّاميه و مجسمه و معتزله.

    قاعده دوم:در بيان مسائل قدر و عدل.

    قاعده سوم:در وعد و وعيد و اسماء و احكام.

    قاعده چهارم: در سمع و عقل و رسالت و امامت.

    مقدمه سوم: در بيان اولین شبهه‌اى كه در عالم آفرينش پيدا شد و در اينكه اول از كه صادر شد و در آخر از كه به ظهور رسيد؟

    مقدمه چهارم: در بيان اول شبهه‌اى كه در ملت اسلام ظاهر شد و چگونگى انشعاب آن و اين كه از كه به ظهور آمد؟

    مقدمه پنجم: در سبب ترتيب كتاب ملل و نحل بر طريق حساب و مراتب حساب.

    پس از ذكر مقدمات پنج گانه مذكور بخش اول كتاب ملل و نحل آغاز مى‌شود.

    مؤلف پيش از شرح و بيان فرق اسلامى، نخست معنى دين و ملت و شريعت و منهاج و اسلام و حنيفيه و سنت و جماعت رابيان مى‌كند و آنگاه هر يك از فرقه‌هاى مختلف مسلمان را شرح مى‌دهد و مقدم بر همه به بيان عقائد فرقه معتزله مى‌پردازد و سپس عقايد جبريه، صفاتيه، خوارج، مرجئه و شيعه را بيان مى‌كند.

    بخش دوم كتاب به اقوال و آراى اهل اهواء و نحل اختصاص دارد. در آغاز اين بخش مؤلف درباره عقايد و آراى اين طايفه از قبيل: صابيان و فلاسفه و آراى عرب در ايام جاهليت و آراى فلاسفه هند و...چنين مى‌نويسد:

    «اهل اهواء و نحل از آن جهت كه بر فطرت سليم و عقل كامل و ذهن صافى اعتماد دارند، مقابل ارباب ديانات قرار دارند. بعضى از ايشان كه فكرشان مسدود است و عقل و نظر ايشان را به اعتقاد هدايت نمى‌كند و ذهن فكر آنان را به معاد راه نمى‌نماياند، معطله‌اند، زيرا جز به محسوس توجه ندارند و بيرون از عالم محسوس چيزى را اثبات نمى‌كنند.

    و بعضى ديگر اندكى از تعطيل بيرون آمده و از محسوس به معقول گراييده‌اند؛- به عبارت ديگر معقول را اثبات مى‌كنند و بدون آن كه به حدود و احكام شريعتى قايل باشند، براى عالم مبدأ و معاد اثبات مى‌كنند- كه فلاسفه الهى از اين جمله‌اند.

    طايفه سوم به حدود و احكام عقل اكتفا نمودند و اگر چه اصول و قوانين را نخست از صاحب وحى فراگرفتند، ليكن بعد به اندوخته عقل اكتفا كردند، مانند: صابيان اول كه به عاذيمون و هرمس كه همان شيث و ادريس‌اند، اعتقاد دارند و ساير انبياء را قبول ندارند.

    آنگاه مؤلف به بيان تقسيمى كه ضابط فرق ميان اهل اهواء و نحل مى‌تواند، باشد، مى‌پردازد و مى‌نويسد:

    گروهى از مردم به محسوس و معقول قايل نيستند و ايشان را سوفسطاييان خوانند.

    گروه دوم فقط به محسوس قائلند كه طبیعیون نام دارند.

    گروه سوم به محسوس و معقول هر دو قايلند بى‌آنكه به حدود و احكامى قائل باشند و به آنان فلاسفه دهرى مى‌گويند.

    گروه چهارم به محسوس و معقول و حدود و احكام قايلند، ليكن به شريعت و اسلام قائل نمى‌باشند و ايشان صابيان هستند.

    گروه پنجم كسانى هستند كه به محسوس و معقول و حدود و احكام و مطلق شريعت و اسلام قائلند؛ ولى قايل به شريعت محمد(ص) نيستند، مانند يهود و نصارى.

    و گروه ششم طايفه‌اى هستند كه قائل به محسوس و معقول و حدود واحكام و شريعت اسلام و پيامبرى محمد بن عبدالله(ص) مى‌باشند و ايشان مسلمانان هستند.

    شهرستانى پس از بيان مطالب فوق وارد مقصد كلام خود در بخش دوم كتاب مى‌شود و نخست به ذكر اقوال طايفه صابيان و اصحاب روحانیات، و مناظرات ميان صابيان و حنفاء مى‌پردازد و پس از آن شرحى در باب اصحاب هياكل و اشخاص و مناظرات ابراهیم خليل مى‌نويسد و سپس درباره طايفه حرنانيه (حرّانيه) كه جماعتى از صائبه بودند و نيز بيان مقالات و عقيده ايشان مطالبى چند بيان مى‌كند و بدين ترتيب جزء اول از بخش دوم كتاب به پايان مى‌رسد.

    جزء دوم، بخش اهل اهواء و نحل به تراجم احوال و آراء مذاهب فلاسفه يونان و روم، و حكماى عرب در ايام جاهليت كه اغلب حكم آن‌ها فلتات طبع و خطرات فكر است و حكماى هند و فلاسفه اسلام اختصاص دارد.

    در مورد مترجمان و حكماى اسلام فقط از يعقوب بن اسحاق كندى و حنين بن اسحاق و يحيى نحوى و ابوالفرج مفسر و ابوسليمان سجزى و چند تن ديگر نام برده و مى‌گويد: همه اينان در جميع اقوال از ارسطو پيروى مى‌كنند، مگر در اندكى از مسائل كه به افلاطون تأسى مى‌جويند.

    سپس از آنجا كه به گفته خودش طريقه ابن سينا را نزد جماعت علما و حكما دقيق‌تر دانسته، به نحو مختصر به بيان آن مى‌پردازد و از نقل اقوال بقيه حكما خوددارى مى‌كند.

    شهرستانى نخستين حكيمى است كه گفتار بوعلى را در منطق و الهيات و طبیعیات از كتب او استخراج نموده و تلخيص و نقل كرده است.

    ويژگى‌ها

    اين كتاب در حقيقت دايرةالمعارفى مختصر اديان و مذاهب و فرق است و مجموعه‌اى از عقايد و آراء فلسفى متعلق به ماوراءالطبيعه شناخته شده تا عصر مؤلف را دربردارد.

    مطالب شهرستانى در اين كتاب جبهيرى متعصّبانه كمتر داشته و بيشتر، تبيين عقايد و آراء او را وجهه همّت خويش ساخته است. گزارش وى از آغاز اختلاف‌ها از ديدگاه شيعه داراى نكات مثبتى است.مانند ياد كرد ماجراى يوم الخميس، حسبنا كتاب اللّه و...

    وضعيت كتاب

    خواجه افضل‌الدين صدر تُركه اصفهانى در سال 843ق. به دستور محمد شاه حاكم اصفهان كتاب ملل و نحل را به فارسی ترجمه كرده، آن را «تنقيح الادله و العلل في ترجمه كتاب الملل و النحل» ناميد.

    ترجمه ملل و نحل با عنوان توضيح الملل، از مصطفى خالقداد هاشمى و به تصحيح و تحقيق آقاى سيد‌ ‎محمدرضا جلالى نائينى، در دو مجلد منتشر شده است.

    همچنين نسخه‌اى از اين كتاب با تحقيق اميرعلى مهنا و على‌حسن فاعور منتشر شده است.

    نسخه حاضر در برنامه مشتمل بر پاورقى‌هایى به قلم محقق و فهرست‌هاى ذيل مى‌باشد:

    أعلام، آيات، احاديث نبوى، ملل و نحل، مهم‌ترين منابع و مصادر.

    فهرست مطالب هر جلد نيز در انتهاى آن آمده است.

    منابع مقاله

    1. جعفریان، رسول، گزيده كتاب‌شناسى توصيفى فرق اسلامى، آينه پژوهش، مرداد و شهريور 1369 - شماره 2، ص110 101.
    2. خالقداد هاشمى، مصطفى، توضيح الملل(ترجمه ملل و نحل)، ص59-68.
    3. متن كتاب.

    وابسته‌ها