مولانا و حکایات نبوی

    از ویکی‌نور
    مولانا و حکایات نبوی
    مولانا و حکایات نبوی
    پدیدآورانکاظم محمّدی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرحکایات نبوی
    ناشرانتشارات نجم کبری
    مکان نشرایران ـ کرج
    سال نشر1396 ش
    چاپدوّم
    شابک6-25-2905-964-978
    موضوعپیامبر اسلام. مولانا. شعر فارسی. ادبیات.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏ 77م35م/301 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مولانا و حکایات نبوی نوشته‌ی استاد کاظم محمّدی کتابی است که حکایات مربوط به پیامبر اسلام(ص) را از متن کتاب مثنوی معنوی استخراج و مرتّب کرده است تا خواننده از منظر مولانا] و مثنوی بتواند نگاهی به پیامبر اسلام(ص) داشته باشد. مسلّماً هر عارفی عاشق پیامبر است و به هر نوعی که شده ارادت خود را به آن حضرت نشان می‌دهد و در اینجا این مولانا است که علاقه و عشق و ارادت خود را در قالب حکایات وسیع به آن حضرت نشان می‌دهد. چنانکه از متن مثنوی بر می‌آید مولانا سیر و سلوک عرفانی را در همان مداری می‌بیند که انبیاء الهی به ویژه شخص پیامبر اسلام(ص) رفته است. این راه است که صراط مستقیم هدایت است و بیرون از این گمراهیِ آشکار است.

    تمام آثار مولانا سرشار از عرض ادب و ارادت به ساحت نورانی و مقدّس رسول خداست و دور نیست که بگوییم تمام فلسفه‌ی عرفانی مولانا حول همین محور می‌چرخد و بیرون از این را عرفان نمی‌داند. وفور حکایاتی که در کتاب مثنوی و احیاناً در دیوان کبیر در باره‌ی شخص پیامبر وجود دارد به قدری هست که بتوان فهمید تمام ذهن و ضمیر مولانا را پر کرده است. در اینجا نیز با کتابی مواجه هستیم که یک مولوی شناس شهیر آنچه از پیامبر در مثنوی وجود دارد را برای خواننده‌ی مشتاق استخراج و کتابی مستقل ساخته تا هم گرایندگان به مولانا بدانند که بدون ارادت به پیامبر راه را خطا رفته‌اند و هم برای مشتاقان آن ذات نورانی که حکایات منظوم حضرت را از زبان یک عارف بشنوند و بخوانند.


    ساختار

    کتاب مولانا و حکایات نبوی اثری است در یک جلد در 214 صفحه و در طرحی مناسب. فهرست بلندبالایی که تمام حکایات پیامبر را در شش دفتر مثنوی نشانه رفته است را در ابتدای کتاب می‌توانیم ببینیم که مجموعاً بدون زیرشاخه‌ها 44 مورد در این کتاب جمع شده است که با حواشی آن خیلی بیشتر خواهد بود. مقدّمه‌ی کتاب با این اشعار مشهور مولانا آغاز می‌‌شود و از همان ابتدا ارادت به رسول خدا را نشان می‌‌دهد:

    با محمّد بود عشق پاک جفتبهر عشق او خدا لولاک گفت
    منتهی در عشق چون او بود فردپس مر او را زانبیاء تخصیص کرد[۱]

    نخستین حکایت کتاب از دفتر اوّل مثنوی است با این عنوان «تعظیم نعت مصطفی علیه‌السّلام که مذکور بود در انجیل» که این حکایت اشارت و تأییدی قرآنی نیز دارد و در انجیل برنابا نیز قابل دیدن است. آخرین حکایت نیز که با شماره‌ی 44 مشخّص شده است گزارش مولانا از حادثه‌ی غدیر است و در واقع مولانا هم راوی غدیر است و هم در عبارتی هوشمندانه مخالفان ولایت امام علی(ع) را منافق می‌خواند. متن عنوان چنین است: «در تفسیر این خبر که مصطفی صلوات الله علیه فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» تا منافقان طعنه زدند که بس نبودش کی ما مطیعی و چاکری نمودیم او را چاکریِ کودکی خلم آلودمان هم می‌فرماید، الی آخره. که این روایت و حکایت نیز مربوط به اواخر دفتر ششم مثنوی است و بدین سان از آغاز مثنوی تا انتهای مثنوی این علاقه و عشق و ارادت حضوری فعّال دارد.

    آنچه که متن کتاب را تکمیل می‌کند توضیحات و شرحی است که در پاورقی هر صفحه وجود دارد. توضیح کلمات دشوار، معنی کردن کلمات و عبارات عربی، مشخّص کردن آیه و سوره، مشخّص نمودن روایت و آوردن متن روایت با سند مربوطه از نکاتی است که در این کتاب قابل توجّه است. نمایه‌ای هم در انتهای کتاب از متن حکایات وجود دارد که به یافتن مطلب خاص به خواننده کمک می‌کند.


    گزارش محتوا

    خداوندا در این افلاک گردونوز اوج عرش تا این عرصه‌ی دون
    ندیدم نغمه‌ای خوشتر ز لولاکوزان پس نغمه‌ای چون ماعرفناک[۲]

    مولانا و حکایات نبوی، کتابی است که صرفاً به حکایات پیامبر اسلام از منظر مولانا در کتاب مثنوی می‌پردازد. استخراج و تنظیم دقیق آن در این موضوعِ خاص کاری ارزشمند است که به این شکل و با استقلال کامل بدون سابقه بوده و ابتکاری است که توجّه را به نویسنده جلب می‌کند، خاصّه با توضیحات و اشاراتی که در پاورقی هر صفحه وجود دارد نشان از آن است که کتاب تنها یک روایت و یا گزارش و استخراج ساده نیست، بلکه کاری علمی‌و تخصّصی است که قهراً از هر کسی بر نمی‌آمده، زیرا برای این کار اشرافی بر متن مثنوی لازم است تا چنین امری حاصل شود و نویسنده که خود از مولوی شناسان مسلّم و مثنوی پژوهان شهیر این روزگاراست که تصحیح نوینی از مثنوی معنوی (مصحح محمدی) نیز از او در دست است بانضمام کار درخشان و ماندگاری که در احادیث مثنوی تحت عنوان پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی از خود بجا گذاشته نشان می‌دهد که کتاب مولانا و حکایات نبوی نیز اثری است عالمانه و دقیق که با پشتوانه‌ای عالی و معرفت شناسانه حاصل شده است. ضمن این که دو کار ارزشمند دیگر نویسنده که این اثر را کامل می‌کند نیز نباید مورد غفلت قرار بگیرد، یکی آیات مثنوی معنوی و یکی هم مصحف خاموشان که هر دو تسلّط این استاد مولوی شناس را هم به آثار مولانا نشان می‌دهد و هم به قرآن کریم. و از آنجا که حکایات نبوی برخی در قرآن است و برخی در دل احادیث و تاریخ، کسی که به جمع و تدوین چنین کاری اهتمام می‌کند بدون تجربه و تخصّص در ادبیات، قرآن شناسی، علم الحدیث، تاریخ اسلام و پیامبر، و نیز آشنایی کامل با مولوی و کتاب مثنوی ممکن و میسّر نیست. این است که این کتاب را در عین سادگی بسیار علمی‌و کارشناسانه نشان می‌دهد.

    از آدرس ذیل ابیات که حکایات نبوی است چنین بر می‌آید که تمام شش دفتر مثنوی مورد توجّه بوده و گزینشی در کار نبوده است. تتبّعی کامل در تمام داستانهای پیامبر از آغاز دفتر نخست تا انتهای دفتر ششم در دستور کار قرار گرفته است، این است که چیزی از این بابت فراموش نشده و جای خالی ندارد. تمام حکایات به ترتیب دفترهای ششگانه استخراج و آنچه که باید تقریر شده است. در واقع این کتاب بخش مستقلی از مثنوی است که هیچ حاشیه‌ای ندارد و منحصراً به شخص پیامبر اختصاص دارد و حکایات او را بازگو می‌کند. آنچه که مسلّم است مولانا و نویسنده هر دو اعتقادات خود را در این کار به نمایش گذاشته‌اند، مولانا به نوعی و نویسنده نیز به نوعی دیگر. در این زمان که اغلب از مولانا رقص و سماع و عشقی نفسانی را جستجو می‌کنند استاد کاظم محمّدی شاید تنها کسی است که با دیانت و تدیّن مولانا کار دارد، از این است که مولانا را با وفور آیاتی که در ذهن و ضمیر دارد و نشانه‌های آن را در مثنوی و دیوان کبیر قرار داده و یا علاقه‌ای که به اخبار و احادیث و سنّت نبوی دارد که مثنوی و دیوان کبیر را از آن سرشار کرده است مورد شناسائی قرار می‌دهد و همین گونه نیز او را به دیگران می‌شناساند و چنین بیان می‌کند که اگر مولانا را از قرآن و سنّت نبوی و پیامبر خدا جدا کنیم او می‌تواند هر کسی باشد غیر از مولانای واقعی.

    نویسنده در مقدّمه می‌نویسد: رسول خاتم، برترِ اولاد آدم، نور زمین و سماء، آخرین فرستاده‌ی خدا، حبیب و محبوب خدا، حضرت محمّد مصطفی(ص) در نظر حکیمان و عارفان و دیگر ارباب معرفت، انسانی ویژه و خاص است که در جهان خلقت کسی همتا و همپای او نبوده، نیست و نخواهد بود. بر طبق قاعده‌ی اهل معرفت، جهان هستی محض خاطر ارزشمند او پدیدار گشته و هستی در واقع طفیل وجود اوست. سعادت هر فرد نیز در گرو ارادت اوست. حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک» نیز نشانه‌ای از این اعتقاد ژرف و عمیق عارفانه است.

    و نیز مقدّمه‌ی کتاب با تمام اختصار بسیار پربار و معنوی است و به بهترین وجه ممکن از پیامبر از منظر عارفان سخن گفته است. از قول مناقب العارفین آورده است که مولانا چون آواز اذان مؤذّن به گوش مبارکش رسیدی به عظمتی تمام بر سر زانوها قیام نمودی و گفتی: «نامت بمانا تا ابد ای جان ما روشن به تو»[۳]. این ارادت و عشق به نام پیامبر و وجود او چیزی است که تمام فکر و اثر مولانا را پر کرده است. در نظر او در همین مقدّمه با آمدن ظهور و بعثت پیامبر اسلام دیگر کسی نباید برای اخبار الهی رو به آسمان کند که آسمان با تمام عظمتش برترین نماینده‌ی خود را در زمین مقرّر داشته است، تفسیر او از رجم شیاطین در خصوص استراق سمع از این بابت است چنان که بیان داشته است:

    نک شیاطین سوی گردون می‌شدندگوش بر اسرار بالا می‌زدند
    می‌ربودند اندکی زآن رازهاتا شهب می‌راندشان زود از سما
    که روید آنجا رسولی آمده ستهر چه می‌خواهید از او آید به دست
    گر همی ‌جویید درّ بی بهاادخلوا الابیات من ابوابها
    می‌زن آن حلقه در و بر باب بیستاز سوی بام فلکتان راه نیست
    نیست حاجتتان بدین راه درازخاکی ای را داده ایم اسرار راز
    پیش او آیید اگر خائن نه ایدنیشکر گردید از او گرچه نی اید[۴]

    در جای دیگر تمام عالم را چونان مس در نظر می‌گیرد و وجود پیامبر را کیمیا قلمداد می‌کند که برای طلا و ارزنده شدن بدون او عملاً امری محال است، این است که او برای هر کمالی لازم است و برای سعادت نیز جز از طریق او راهی نیست.

    در کتاب مولانا و حکایات نبوی تقریباً تمام زندگی پیامبر روایت شده است. از دوران شیرخوارگی و کودکی تا رحلت جانسوز وی که عالم را در سوگ نشاند. نام او در زمین و آسمان، در قرآن و دیگر کتب سماوی، رشد و بالندگی او، اخلاق و رفتار او، رسالت او، منش و شخصیّت او، تعاملات او، تبلیغات او، وحی و الهامات او، قرآن او، یاران او، دوستان و دشمنان او، معجزات او و هر چیز دیگری که در قرآن یا در احادیث و تاریخ نقل شده در این حکایات جمع شده است و لذا اثری است ارزنده و اثربخش و برای خواننده‌ای که به مولانا ربط پیدا می‌کند نیز راهی است برای بهتر شناختن او، چه راه مولانا همان راهی است که پیامبران الهی رفته‌اند و ارادت تام او به شخص شخیص پیامبر است و چنانچه کسی با باورهای مولانا راه خود را بخواهد بپیماید باید ارادت تام او را به رسول خدا ببیند و خود نیز به آن جان جانان ارادت و عشق بورزد که هم راه کمال را یافته باشد و هم به مولانا احترام گذاشته باشد.


    ویژگیها

    کتاب مولانا و حکایات نبوی به مانند دیگر آثاری‌که از کاظم محمّدی در مجموعه مثنوی پژوهی و مولوی شناسی به انتشار رسیده در راستای معرّفی درست اندیشه‌های مولانا است. در این کتاب هم نکات مهمی‌وجود دارد که به آن اشاره می‌شود:

    1. نو بودن موضوع در مثنوی.
    2. پاورقی‌های مفید و راهگشا برای فهم بهتر متن.
    3. مقدّمه‌ای مفید و آگاهی بخش.
    4. انگشت گذاشتن روی باور مولانا
    5. بکر بودن و بی سابقه بودن بحث در مثنوی.
    6. معرّفی بهتر مولانا در باورمندی به قرآن و سنّت نبوی.


    وضعیت کتاب

    مولانا و حکایات نبوی، تألیف کاظم محمّدی

    کتاب در یک جلد با مقدّمه‌ای مختصر به زبان فارسی است و دارای 214 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست کامل مطالب درج شده و در انتهای اثر هم نمایه‌ی کتاب وجود دارد.

    پانویس

    1. مثنوی معنوی، د5، ابیات 2738-2737
    2. مقدّمه، ص 11
    3. مناقف العارفین، ج1، ص 197
    4. مقدّمه، صص 16-15

    منابع مقاله

    مقدّمه و متن کتاب، مثنوی و مناقب العارفن.

    وابسته‌ها