نهاد آموزش اسلامى

    از ویکی‌نور
    نهاد آموزش اسلامى
    نهاد آموزش اسلامى
    پدیدآورانمنیرالدین احمد (نویسنده) ساکت، محمدحسین (مترجم)
    ناشرانتشارات آستان قدس رضوی
    مکان نشرمشهد
    سال نشر1368ش
    چاپیکم
    موضوعتعلیم و تربیت
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره

    نهاد آموزش اسلامی، تألیف منیرالدین احمد و ترجمه محمدحسین ساکت، اثری است در موضوع تربیت اسلامی برگرفته از کتاب تاریخ بغداد تألیف خطیب بغدادی(392-462 ق/ 1002-1067م).

    این نوشته، ترجمۀ پایان‌نامۀ دورۀ دکترای نگارنده در دانشگاه‌هامبورک است که دانشگاه زوریخ در 1968 آن را منتشر کرد. نگارنده با کاوش در کتاب چهارده جلدی تاریخ بغداد اثر خطیب بغدادی(392-1002/462-1067)، خواسته است گوشه‌‌‌هایی از آموزش و پرورش اسلامی و پایگاه اجتماعی دانشمندان مسلمان را تا نیمۀ سدۀ پنجم هجری واشکافد. کتاب از پیشگفتار و سه بخش برآمده است.

    بخش یکم. دیباچه: در این بخش، به کتاب تاریخ بغداد می‌پردازد. ویژگیها و جهات اهمیت آن را یاد می‌کند و می‌آورد که بغدادی از نام و حال همه دانشمندان روزگار خود یاد نکرده است، بل تنها به دانشورانی که در بغداد می‌زیسته‌اند یا بدانجا سفری کرده‌اند و یا چندی در آنجا درس گفته‌اند پرداخته است، آنگاه به زندگی‌نامه‌نویسی در جهان اسلام اشارت می‌کند و از نفوذ دانش حدیث بر ادبیات زندگی‌نامه‌نویسی می‌گوید، بازتاب تاریخ آموزش اسلامی را در زندگی‌نامه‌‌‌هایی چون تاریخ بغداد گوشزد می‌کند و با اشاره به جایگاه زندگی‌نامه‌نویسی در تاریخ‌نگاری اسلامی و نمود‌های فرهنگی آن، به زندگی خطیب بغدادی و منزلت علمی او می‌پردازد.

    بخش دوم. آموزش: این بخش با نگرش بسیار کوتاه به اوضاع و احوال عربستان پیش از اسلام سر می‌گیرد. از ارزش آموزش در اسلام و لزوم یادگیری آموزش‌های اسلامی یاد می‌شود. به رویکرد جهان اسلام به دانش‌های بیگانه اشارت می‌رود و مواد درسی در آموزش‌های اسلامی برشمارده می‌شود. آنگاه از شیوه‌‌های آموزشی مسلمانان سخن می‌رود و از رهگذر آن در آموزش ابتدایی و آموزش عالی کاوش می‌شود.

    در بحث آموزش ابتدایی از نکات زیر یاد می‌آید، کتّاب و مکتب(مکتب‌خانه)، کار رفت کتّاب و مکتب برای مراکز آموزش ابتدایی، نخستین مکتب‌خانه در اسلام، اولین کاررفت واژۀ کتّاب در اسلام، عنوان آموزگاران آموزش ابتدایی(معلّم، مکتّب و مؤدّب)، بحثی در سن آغاز آموزش ابتدایی مکتبی، مکتب‌خانه در بغداد، مربیان خصوصی، وضع آموزگاران در جامعه و دلیل کم‌توجهی خطیب بغدادی به آنها و مقایسه منزلت اجتماعی بسیار ناچیز آموزگاران مکتب‌خانه با منزلت اجتماعی مربیان، توجه خلفای عباسی به آموزش کودکان خود، دست‌مزد آموزگاران و برشماردن نام مربیان و کودکان پرورش‌یافتۀ آنان.

    در گفتگو از تحصیلات عالی، نخست از سازمان آموزش عالی سخن می‌رود و در شرح آن، مفهوم حلقۀ درس و انواع آن می‌آید. مجلس و کاربرد‌های آموزشی و گونه‌‌های آن؛ یعنی، مجلس حدیث، مجلس تدریس، مجلس مناظره، مجلس مذاکره(مباحثه)، مجلس شاعران، مجلس ادب و مجلس فتوا و نظر شماره می‌شود. به آزادی شرکت در درسها برای همگان حتی زنان اشاره می‌رود. زمان برگذاری درسها و آزادی‌های استاد و شاگرد و چگونگی پیوستگی هر کلاس درس می‌آید. به اهمیت زبان عربی که ابزار آموزشی بوده پرداخته می‌شود و از توجه جدی آموزگاران به آموزش زبان عربی که درس پیش‌نیاز طلاب بوده است، یاد می‌شود، از مقررات و آداب کلاس‌های درس گفته می‌شود و روش‌های تدریس؛ یعنی، سماع، املا، اجازه، وجاده، و سفر علمی(رحله) شرح می‌شود.

    سپس به جا‌های تدریس پرداخته می‌شود و از مسجدها، خانه‌‌های دانشمندان و دکان‌های آنها یاد می‌رود و هریک شرح می‌شود. آنگاه نوبت گفتگو از شاگردان و استادان می‌رسد و فراگیران به غیررسمی و رسمی تقسیم و هریک شرح می‌شوند. سن آغاز تحصیل بررسی می‌شود و به زمان لازم برای پایان بردن تحصیلات اشارت می‌رود. شمار استادانی که هر دانشجوی معمولی از آنها درس می‌گرفته و برنامه درسی روزانه فراگیران عادی می‌آید. پیوند فراگیران و کمک‌های درسی و مالی آنها به یکدیگر یاد می‌شود و احترام قلبی فراگیران به استادان و توجه استادان به شرایط‍‌ روانی و درسی و مالی شاگردان می‌آید و برخی رفتار‌های غیراخلاقی شاگردان نسبت به استادان بیان می‌شود.

    از برخورد پدران و مادران با تحصیل فرزندانشان گفته می‌شود. هدفها و آرمان‌های دانشجویان می‌آید. به آموزش زنان و بردگان و نامسلمانان اشاره می‌شود. از وضع مالی دانشجویان و هزینۀ تحصیلی آنان و کار همراه با تحصیل برای گذران زندگی یاد می‌شود.

    پس از این به استاد و جایگاه والای او در فرهنگ اسلامی پرداخته می‌شود. از زمان و شرایط‍‌ آغاز تدریس و طول آن گفته می‌شود و با اشاره به روش‌های آزمودن اندازۀ دانش استادان این بخش به انجام می‌رسد.

    بخش سوم. پایگاه اجتماعی دانشمندان: در این بخش به نکات زیر اشاره می‌شود: 1-طبقه اجتماعی دانشمندان در نگاه کسانی چون یحیی برمکی، خواجه نظام الملک طوسی و ابن مدبّر؛ 2-پیوند دانشمندان با تودۀ مردم و نقش آن در افزایش محبوبیت دانشمندان نزد توده؛ 3-دانشمندان با یکدیگر پیوندها داشتند؛ اما گاه کشمکشها و دشمنیها می‌کردند که انگیزه‌‌‌هایی چون: اختلاف مذهبی، در پی شغل‌های دولتی بودن برخی و مخالفت سرسختانه دیگران با آنها، خودخواهی برخی دانشمندان، ناسازی نژادی دانشمندان عرب با غیرعربها و اختلاف‌های شخصی داشته است. با این همه دانشمندان یکدیگر را سخت بزرگ می‌داشتند. در درس‌های یکدیگر شرکت می‌جستند و در حکم یک خانواده بودند و به یکدیگر کمک علمی و مالی می‌کردند و از خانواده یکدیگر مراقبت می‌کردند و در رویارویی با ستمکاران همدست بودند؛ 4-پیوند‌های دانشمندان با دولت، از خلفای راشدین و عمر بن عبد العزیز که بگذریم دانشمندان، دیگر خلیفه‌ها را ظلمه(ستمکار)می‌دانستند. آنان با خلافت مخالف نبودند، بل بیشتر چگونگی خلافت خلیفگان را نمی‌پسندیدند و تا می‌توانستند از منصب‌های دولتی تن می‌زدند و دانشمندانی را که به شغل‌های دولتی تن می‌دادند سرزنش می‌کردند و از خود می‌راندند. از پذیرش کمک‌های مالی دولت‌مردان می‌پرداختند و در نشست‌های علمی به خلیفگان توجه نمی‌کردند و حاضر نمی‌شدند برای آموزش خلیفگان و فرزندانشان به دربار آنها بروند. از سویی خلیفگان هماره بر آن بودند که دانشمندان را به سوی خود جلب کنند این است که به آنان کمک مالی می‌کردند و آنها را با خود به سفر می‌بردند. با این حال شغل‌‌هایی که به دانشمندان پیشنهاد می‌شد بسیار اندک بود و در میان این اندک، شغل‌های مهم بسیار کم بود و کمتر دانشمند دینی بود که از ندیمان خلیفگان شود. امامان جمعه و جماعات مهم با احتیاط‍‌ تعیین می‌شدند تا مبادا منافع حکومت در خطر افتد و در همین راستا دانشمندان گاه از سخنرانی‌های همگانی منع می‌شدند، برخی خلیفگان عباسی حتی دستگاه تفتیش عقاید برای محک دانشمندان برپا کرده بودند. گفتنی است که اینها هیچ‌یک به معنای مخالفت با دولتها و قیام برای براندازی آنها نبوده و چه‌بسا که برخی دانشمندان به دربار رفت و آمدها داشتند و با خلیفه دیدارها می‌کردند.

    بیشتر دانشمندان مسلمان تا سده پنجم، تدریس و تألیف را شغل خود نمی‌دانستند و در کنار آن شغلی چون پیشه‌وری و تجارت داشتند و از این راه زندگی می‌کردند.

    پایان‌بخش کتاب-که افزودۀ مترجم است-نگاهی است به مناظره کسائی و سیبویه[۱].

    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص377-381

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بین‌المللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش

    وابسته‌ها