نهاية الدراية في شرح الكفاية (ط. بیروت)

    از ویکی‌نور
    نهایة الدرایة في شرح الکفایة
    نهاية الدراية في شرح الكفاية (ط. بیروت)
    پدیدآورانمؤسسة آل‌ البيت عليهم‌السلام لاحياء التراث (محقق)

    آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین (نویسنده)

    اصفهانی، محمدحسین (شارح)
    عنوان‌های دیگرکفایه الاصول. شرح
    ناشرمؤسسة آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1429 ق یا 2008 م
    چاپ2
    موضوعآخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، 1255 - 1329ق. کفایه الاصول - نقد و تفسیر اصول فقه شیعه - قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد6
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏3‎‏ ‎‏ک‎‏7022
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نهاية الدراية فى شرح الكفاية، تأليف، آیت‌الله شيخ محمدحسین اصفهانى غروى، مشهور به كمپانى(1296 - 1361ق)، است.

    تأليف كتاب، در دوازدهم شعبان 1332ق، به پايان رسيده است و در سال 1343ق؛ يعنى چند سال بعد از وفات آخوند خراسانى(1329ق)، چاپ شده است.

    قسمتى از متن كتاب، در زمان حيات مرحوم آخوند خراسانى نوشته شده، زيرا در عبارت‌هاى مؤلف پس از نام آخوند، عبارات «أدام اللّه أيامه» و «مد ظلّه» و... آمده است. اين عبارات، در تمام جلد اوّل ديده مى‌شود، امّا از آن به بعد، عبارت «قدس‌سره»، پس از نام آخوند وجود دارد.

    ساختار

    كتاب، در سه جلد انتشار يافته است. جلد اول، شامل مباحث موضوع علم اصول تا مجمل و مبين است.

    جلد دوم، شامل مباحث حجيت قطع، برائت، اشتغال و قاعده لا ضرر است.

    جلد سوم، مباحث استصحاب، تعادل و تراجيح، اجتهاد و تقليد، قاعده فراغ و تجاوز، أصالة الصحة و قاعده يد را در بر دارد.

    گزارش محتوا

    جلد اول كتاب، مسوّده(چرك نويس) شارح بوده است، نه پاک‌نويس و شايد به همين دليل است كه بعدها حواشى به آن اضافه شده و غلطهاى آن تصحيح شده است.

    ضمنا بايد توجه داشت كه بسيارى از حواشى كتاب از متن دقيق‌تر است و شايد به دليل همين دقت متن و حواشى است كه معدود افرادى به تدريس آن اهتمام مى‌ورزند و يا در كتاب‌هاى خود كمتر به نظريات ايشان متعرض شده‌اند.

    مؤلف كتاب، به دليل آشنايى با فلسفه اسلامى و تدريس آن، در اصول نيز مبانى فلسفى را به پيروى از استادش گسترش داده است. بنابراین، كتاب، داراى متنى سنگين و فشرده است و مملو از نظريات بزرگان فلسفه اسلامى نظير صدر المتألهين، شيخ الرئيس ابوعلى سينا و محقق سبزوارى مى‌باشد.

    مباحث عقلى كتاب، نظير موضوع علم اصول، طلب و اراده، بحث ضد، بحث وضع، معنى حروف، تبديل امتثال، حسن و قبح عقلى و به‌خصوص مبحث مشتق، آميخته‌اى از اصول و فلسفه است.

    از طرفى بحث حجيت ظن داراى مباحث كلامى وسيعى است. مؤلف، در ابتداى ورود، اين‌طور مى‌فرمايد: «لا بأس بعطف عنان الكلام إلى بيان حقيقة الأحكام العقلية المتداولة فى الكتب الكلامية و الأصولية».

    در ادامه نيز، نظريات شيخ الرئيس، مرحوم لاهيجى، علامه قطب‌الدين و ديگر بزرگان را در حدود يازده صفحه از كتاب مطرح مى‌فرمايد و در انتها مى‌فرمايد: من به ادنى مناسبت وارد اين بحث شدم.

    اين نحوه مطرح كردن بحث‌هاى فلسفى، نشان از ذوق فلسفى و كلامى مصنف براى بررسى مباحث اصولى دارد.

    كتاب، تا قبل از حواشى جزء اوّل - كه در جلد سوم، به چاپ رسيده است - شرح«كفاية الأصول» مرحوم آخوند است، اما از اين قسمت به بعد و همين‌طور مباحث قاعده فراغ و تجاوز، أصالة الصحة و قاعده يد، نظريات مؤلف است.

    در اين قسمت‌ها مؤلف علاوه بر مآخذ قبل، از نظريات مرحوم نايينى و مرحوم آقا رضا همدانى صاحب «تعليقه بر رسائل» نيز استفاده كرده كه نشان از تحقيقات جديد مؤلف دارد.

    محققین، در بسيارى موارد، از تعليقات مؤلف، به دليل احاطه‌اى كه بر حواشى و تعليقات استادش، آخوند خراسانى بر رسائل داشته، براى تبيين مطالب «كفايه» استفاده مى‌كنند و حتى گاهى ايشان متن تعليقه را با كتاب تصحيح مى‌فرمايد.

    از طرفى با توجه به دقت ايشان، گاهى با خواندن متن «نهاية الدراية»، مطالب «كفايه»، به‌گونه‌اى ديگر درك مى‌شود كه يكى از اين نمونه‌ها بحث تمايز بين علوم مى‌باشد.

    احاطه مؤلف صرفا بر نظريات استادش نبوده، بلكه بر نظريات شيخ اعظم انصارى نيز احاطه كامل داشته و گاهى عبارت‌های «فرائد الأصول» شيخ را تصحيح كرده و نظر اصلى ايشان را بيان مى‌فرمايد، مانند آنچه در صفحه 49 از جلد دوم سطر 11 آمده است.

    در جلد اول، مؤلف، مكررا نظريات ميرزا حبيب الله رشتى، صاحب «بدائع الأفكار»، را مطرح كرده و بررسى مى‌نمايد و با توجه به دشوارى متن «بدائع الأفكار» و نظريات مطرح شده در آن، اين جلد از كتاب نيز داراى متن علمى‌تر و پيچيده‌ترى است.

    در اين جلد، علاوه بر نظريات ميرزاى رشتى، از نظريات صاحب «فصول»، شيخ محمدتقى اصفهانى، صاحب «هداية المسترشدين»، (به تعبير مؤلف، صاحب حاشيه بر معالم)، شيخ على نهاوندى صاحب «تشريح الأصول»، سيد يزدى صاحب «حاشيه مكاسب»، شيخ هادى تهرانى صاحب «محجة العلماء» و ديگر بزرگان مطرح و بررسى مى‌شود، اما در جلد دوم و سوم، جز در بحث اقل و اكثر ارتباطى، متأسفانه نظريات اين بزرگان به ندرت مطرح شده و فقط به نظريات شيخ اعظم و مرحوم آخوند خراسانى بسنده شده است.

    از ديگر نكاتى كه در جلد اول، رعايت شده، آن است كه عموم منابعى كه اسامى آنها به كنايه در متن ذكر شده، به وسيله حواشى مشخص شده‌اند، اما در جلد دوم و به‌خصوص قسمت برائت، نام صاحبان مآخذ مشخص نشده و به‌صورت كنايه ذكر شده‌اند.

    از نكات مهم در متن كتاب، برخورد محترمانه مرحوم كمپانى با نظريات استادش آخوند صاحب «كفايه» است. چه بسا ايشان به نظريات استادش اشكال داشته و آن را رد كرده است، امّا در ابتدا به نظر نمى‌رسد كه اين، اشكال بر مرحوم آخوند باشد و تصور مى‌شود كه توضيح و شرح نظريه اوست، زيرا مؤلف از عبارت «يرد عليه» و نظاير آن استفاده نكرده و از الفاظ محترمانه استفاده شده است و اين، از نكات مهم اخلاقى و تربيتى براى طلاب و محصلين علوم دينى و غير دينى است.

    مرحوم كمپانى، علاوه بر نظريات استادش آخوند خراسانى، و شيخ انصارى، به نظريات بزرگان ديگرى از علماى اصول و فلسفه، همچون شيخ الرئيس بو على سينا، شيخ طوسى، علامه حلى، علامه قطب‌الدين محمد رازى و... متعرض شده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها