نیر اعظم در شناخت نبض و انواع آن

    از ویکی‌نور
    نیر أعظم در شناخت نبض و انواع آن
    نیر اعظم در شناخت نبض و انواع آن
    پدیدآورانناظم جهان، محمد اعظم (نویسنده) ناظم، اسماعیل (محقق)
    ناشرالمعی
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1389 ش
    چاپ1
    شابک978-964-7553-40-7
    موضوعپزشکی سنتی - متون قدیمی تا قرن 14 نبض - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏R‎‏ ‎‏135‎‏ ‎‏/‎‏ط‎‏4‎‏32
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نير اعظم كه در مبحث شناخت نبض و انواع آن، به زبان فارسى نگاشته شده، تأليف حكيم محمداعظم ناظم جهان، از مشاهير و اكابر اطباى هندوستان است.

    مبحث نبض از مهم‌ترين و در عين حال مشكل‌ترين مباحث در طب سنتى است. كتاب «نير اعظم» از سلسله كتاب‌هاى پزشکى حكيم محمداعظم است كه به اين مبحث اختصاص دارد و مؤلف با بيانى شيوا و روان، مهم‌ترين مسائل مربوط به نبض را به رشته تحرير درآورده است.

    انگیزه تألیف

    مؤلف، در مقدمه كتاب انگيزه‌اش را از نگارش اين اثر چنين بازگو مى‌كند: «معترف به قصور فهم و وجدان، مفتقر به غفران رب رحمان، محمداعظم‌خان، ولد سلطان الاطباء، ملك الحكماء، حكيم شاه اعظم‌خان - غفر الله لهما - مى‌گويد كه چون نبض از دلائل كليه احوال بدن است و در معرفت او فوائد بسيار و منافع بى‌شمار متيقن، لهذا خواستم كه در آن، رساله‌اى متضمن فوائدى كه از آن اكثر كتب طبيه خالى است و سيما از اقسام مركبات غير مشهوره نبض و اسباب او كه احدى از متقدمين سلف و متأخرين خلف مفصلاً به ذكر آن نپرداخته، بنويسم تا سائر اعزه از مطالعه آن انتفاع كثير حاصل نمايند و راقم آثم را به دعاى حسن خاتمت ياد فرمايند و اگر در محلى سهو و نسيان كه از لوازم انسان است دريابند به قلم عفو اصلاح دهند و اين رساله را از جهت اشتمال او بر كثرت افادت و هم به مناسبت اسم خود، موسوم به نير اعظم ساختم و بنايش به يك مقدمه و دو تعليم و خاتمه نهادم و طرفه‌تر آنكه تاريخ اختتام او نيز از اين اسم برمى‌آيد[۱]

    تكه آخر اين عبارت، اشاره به تاريخ تأليف اين رساله دارد؛ يعنى مجموع ابجدى حروف نير اعظم، مطابق سال تأليف آن است كه مجموع اين حروف، سال 1271ق را به‌عنوان سال تأليف نشان مى‌دهد.

    ساختار

    كتاب، داراى يك مقدمه، دو بخش و يا به تعبير مؤلف، دو تعليم و خاتمه است.

    مقدمه، خود، داراى چند بخش به‌عنوان فائده است و در آن به بعضى از مسائل كلى و پيش درآمد مباحث نبض پرداخته مى‌شود.

    گزارش محتوا

    تعليم اول، در بيان اجناس ده‌گانه ادله نبض و اسباب آنهاست. مؤلف در اين قسمت، هر جنس از اجناس ده‌گانه را به‌صورت جداگانه معرفى كرده و توضيح مى‌دهد.

    تعليم دوم، به بيان اقسام نبض مركب اختصاص دارد. اين بخش خود به دو قسم تحت عنوان مقاله تقسيم مى‌شود.

    مقاله اول، در بيان اقسام نبض مركب به اعتبار عظم و صغر و ضعف و بطؤ و تواتر و سرعت و تفاوت و صلابت و لين و امتلاء و خلأ حسب تركيب ثنايى و ثلاثى و رباعى و خماسى و سداسى است.

    اين مقاله، خود، مشتمل بر پنج فصل است و در هر فصل، اقسامى از نبض مركب بيان مى‌شود.

    مقاله دوم، در بيان اقسام نبض مركب مختلف است. در اين مقاله، چهارده قسم نبض مورد بررسى قرار مى‌گيرد.

    خاتمه، مشتمل بر بيان تفاوت ديدگاه مؤلف با ابوعلى سينا و مؤلف «كامل الصناعة» در پرداختن به اقسام نبض امزجه و فصول و بلدان و سحنه و... است.

    در اين بخش، مؤلف، با تنظيم جداولى جايگاه اين اقسام از نبض را در كتاب مشخص كرده است.

    چنان‌كه در ابتدا گفتيم و مؤلف نيز در خطبه آغازين تصريح كرده، مبحث نبض از مهم‌ترين مباحث شناخت بيمارى‌ها است.

    از سويى، گوناگونى مباحث و وجود اصطلاحات و تعابير فراوان در اين مبحث، باعث شده كه نبض، از جمله مشكل‌ترين مباحث طب سنتى تلقى گردد، چنان‌كه ابوعلى سينا نيز به اين مطلب تصريح نموده است.

    با اين حال، كتاب «نير اعظم»، بسيارى از اين سختى‌ها را هموار نموده است. حكيم محمداعظم‌خان، از سويى كوشيده كه مهم‌ترين مباحث نبض را مطرح كند و چيزى را از قلم فروگذار ننمايد و از سويى با ترتيب منطقى، هر مبحث را در محل خودش مطرح كرده و اين باعث شده كسى كه به اين اثر مراجعه مى‌كند دچار سردرگمى نشود. ويژگى ديگراين اثر، خلاصه بودن آن است. اين اثر، بر خلاف ديگر آثار حكيم محمداعظم‌خان، خالى از نقل اقوال ديگر و مناقشه با پزشکان ديگر است و اين كار، حجم كتاب را كمتر و يادگيرى مطالب آن را آسان‌تر نموده است، البته مؤلف، هر از گاهى، به نقل قولى پرداخته[۲]، ولى اين موارد بسيار كم است.

    وضعيت كتاب

    اين اثر، در سال 1382ش، توسط انتشارات طلوع انديشه (قم)، در 88 صفحه، چاپ و منتشر شده است.

    البته اين چاپ، افستى از چاپ اول اين كتاب است كه در هندوستان صورت گرفته است.


    پانويس

    1. نير اعظم، ص 2 و 3
    2. نير اعظم، ص 17