پرش به محتوا

كتاب الانصاف: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «'
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس')
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «')
خط ۵۶: خط ۵۶:




اولين مطلبى كه قبل از مباحث فصول سه‌گانه، بدان پرداخته شده است، توضيحاتى است راجع به جوهر و اين بدان جهت است كه ارسطاطاليس در اصل مقالة اللام از كتاب ما بعد الطبيعه خود، ابتدا، اصناف جوهر را بررسى كرده، سپس به تشريح آنها پرداخته است؛ شارح نيز تبعاً للماتن، همين مسير را دنبال نموده و ابتدا جمله«ان كانت الجوهر فاسدة فالكل فاسد» را كه ارسطاطاليس در آغاز بحث از جوهر بيان كرده، مورد بررسى قرار داده است، بعد راجع به زمان و اتصال آن سخن گفته و ارتباط آن را با حق اول و همين‌طور چگونگى مبدئيت حق اول را نسبت به حركات و افعال، بيان نموده است.
اولين مطلبى كه قبل از مباحث فصول سه‌گانه، بدان پرداخته شده است، توضيحاتى است راجع به جوهر و اين بدان جهت است كه ارسطاطاليس در اصل مقالة اللام از كتاب ما بعد الطبيعه خود، ابتدا، اصناف جوهر را بررسى كرده، سپس به تشريح آنها پرداخته است؛ شارح نيز تبعاً للماتن، همين مسير را دنبال نموده و ابتدا جمله «ان كانت الجوهر فاسدة فالكل فاسد» را كه ارسطاطاليس در آغاز بحث از جوهر بيان كرده، مورد بررسى قرار داده است، بعد راجع به زمان و اتصال آن سخن گفته و ارتباط آن را با حق اول و همين‌طور چگونگى مبدئيت حق اول را نسبت به حركات و افعال، بيان نموده است.


از جمله مسائل مطرح شده در اين رساله، موضوع قبليّت قوه نسبت به فعل است؛ بو على، مى‌گويد: اگر چنين باشد، لازم مى‌آيد كه هويات همگى در زمانى معدوم بوده باشند و آنچه كه مطلقاً بالقوه است معدوم باشد و همواره معدوم بماند...
از جمله مسائل مطرح شده در اين رساله، موضوع قبليّت قوه نسبت به فعل است؛ بو على، مى‌گويد: اگر چنين باشد، لازم مى‌آيد كه هويات همگى در زمانى معدوم بوده باشند و آنچه كه مطلقاً بالقوه است معدوم باشد و همواره معدوم بماند...
خط ۶۲: خط ۶۲:
وى، در مورد افعال واحد من حيث الواحد، بر مبناى قاعده الواحد، مطالبى را بيان نموده است. هم‌چنين در مورد حركت افلاك و ضرورى بودنش؛ به معناى ابتدا و انتها نداشتن، با توجه به فى نفسه بودن وجود جسم و اينكه هر وقت ايجاد شود، واجب است كه در حال حركت باشد و اگر حركتى برايش نباشد، ذاتش باطل خواهد بود و... توضيحات مفصلى داده است.
وى، در مورد افعال واحد من حيث الواحد، بر مبناى قاعده الواحد، مطالبى را بيان نموده است. هم‌چنين در مورد حركت افلاك و ضرورى بودنش؛ به معناى ابتدا و انتها نداشتن، با توجه به فى نفسه بودن وجود جسم و اينكه هر وقت ايجاد شود، واجب است كه در حال حركت باشد و اگر حركتى برايش نباشد، ذاتش باطل خواهد بود و... توضيحات مفصلى داده است.


[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ثامسطيوس نقل مى‌كند كه«مبدأ اول، نخست، ذات خود را تعقل مى‌كند، سپس از ذاتش، اشياى ديگر را تعقل مى‌نمايد، پس او عالم عقلى را يك دفعه و بدون نياز به انتقال و تردد از معقول به معقول، تعقل مى‌كند؛ تعقل مبدأ اول اشيا را، از قبيل تعقل امور خارجى نيست، مانند حال ما نسبت به موجودات، بلكه تعقل او اشيا را، فى ذاته مى‌باشد.
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ثامسطيوس نقل مى‌كند كه «مبدأ اول، نخست، ذات خود را تعقل مى‌كند، سپس از ذاتش، اشياى ديگر را تعقل مى‌نمايد، پس او عالم عقلى را يك دفعه و بدون نياز به انتقال و تردد از معقول به معقول، تعقل مى‌كند؛ تعقل مبدأ اول اشيا را، از قبيل تعقل امور خارجى نيست، مانند حال ما نسبت به موجودات، بلكه تعقل او اشيا را، فى ذاته مى‌باشد.


مؤلف، در فصلى ديگر اين بحث را مطرح مى‌كند كه آيا محرك مفارقى كه جسم نيست واحد است يا بيش از واحد؟ بعد، در جواب مى‌گويد: اگر حركات، زياد باشند و محرك واحد، متحرك واحد باشد، پس واجب خواهد بود عدد محركات مفارقه زياد باشد به حسب عدد محركات ازليه... نتيجه‌اى كه از اين كلام به دست مى‌آيد، اين است كه جواهر مفارقه كثيرند.
مؤلف، در فصلى ديگر اين بحث را مطرح مى‌كند كه آيا محرك مفارقى كه جسم نيست واحد است يا بيش از واحد؟ بعد، در جواب مى‌گويد: اگر حركات، زياد باشند و محرك واحد، متحرك واحد باشد، پس واجب خواهد بود عدد محركات مفارقه زياد باشد به حسب عدد محركات ازليه... نتيجه‌اى كه از اين كلام به دست مى‌آيد، اين است كه جواهر مفارقه كثيرند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش