پرش به محتوا

خوانساری، سید محمدتقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محمد تقى' به 'محمدتقى'
جز (جایگزینی متن - 'رعليه‌السلام' به 'ر عليه‌السلام')
جز (جایگزینی متن - 'محمد تقى' به 'محمدتقى')
خط ۳۵: خط ۳۵:




در يكى از روزهاى ارديبهشت سال 1267ش كه بهار با ماه رمضان توأمان گشته بود و غنچه‌هاى ياد در آن مى شكفتند، در خوانسار شهرى كه جاى جايش چشمه‌اى سر به بيرون آورده و چون نگينى سبز و بلند با دستهايى گشوده سخاوت را به تمام معنا به رخ مى كشد، در خانه سيد اسدالله، عالم بزرگ شهر، نورسيده‌اى پاى در حيات نهاد كه نام او را محمد تقى گزاردند.
در يكى از روزهاى ارديبهشت سال 1267ش كه بهار با ماه رمضان توأمان گشته بود و غنچه‌هاى ياد در آن مى شكفتند، در خوانسار شهرى كه جاى جايش چشمه‌اى سر به بيرون آورده و چون نگينى سبز و بلند با دستهايى گشوده سخاوت را به تمام معنا به رخ مى كشد، در خانه سيد اسدالله، عالم بزرگ شهر، نورسيده‌اى پاى در حيات نهاد كه نام او را محمدتقى گزاردند.


'''سيد محمد تقى''' جوانه‌اى بود روييده بر شاخه‌سار تبارى كه در عرصه علم و زندگى درخت تناورى را شكل داده بودند و اين طليعه نيكويى براى او به شمار مى آمد. سلسله نسب او چنين بود سيد محمد تقى خوانسارى فرزند علامه سيد اسدالله و او فرزند دانشمند محقق سيد حسين و او فرزند عالم بزرگوار سيد ابوالقاسم، فرزند دانشمند گرانمايه علامه سيد حسين و او فرزند عالم فرزانه حاج ميرزا ابوالقاسم، فرزند دانشمند گرانمايه علامه سيد حسين و او فرزند عالم فرزانه حاج ميرزا ابوالقاسم....  
'''سيد محمدتقى''' جوانه‌اى بود روييده بر شاخه‌سار تبارى كه در عرصه علم و زندگى درخت تناورى را شكل داده بودند و اين طليعه نيكويى براى او به شمار مى آمد. سلسله نسب او چنين بود سيد محمدتقى خوانسارى فرزند علامه سيد اسدالله و او فرزند دانشمند محقق سيد حسين و او فرزند عالم بزرگوار سيد ابوالقاسم، فرزند دانشمند گرانمايه علامه سيد حسين و او فرزند عالم فرزانه حاج ميرزا ابوالقاسم، فرزند دانشمند گرانمايه علامه سيد حسين و او فرزند عالم فرزانه حاج ميرزا ابوالقاسم....  


و در پايان سلسله نيز سرچشمه دانش و عصمت امام موسى بن جعفر عليه‌السلام قرار دارد.
و در پايان سلسله نيز سرچشمه دانش و عصمت امام موسى بن جعفر عليه‌السلام قرار دارد.
خط ۴۴: خط ۴۴:
==نشأت==
==نشأت==


ايام مكتب آمد، سيد محمد تقى در تيزهوشى گوى سبقت از همگنان ربود. او در اين سنين كم هم جذبه‌هاى معنوى را در خود احساس مى كرد. او كه در مكتب خط را بخوبى آموخت و قرآنى را به خط خود نشوت و آن را وقف مسجد كرد.
ايام مكتب آمد، سيد محمدتقى در تيزهوشى گوى سبقت از همگنان ربود. او در اين سنين كم هم جذبه‌هاى معنوى را در خود احساس مى كرد. او كه در مكتب خط را بخوبى آموخت و قرآنى را به خط خود نشوت و آن را وقف مسجد كرد.


حوزه خوانسار كه در آن زمان به بركت پدران سيد محمد تقى و ديگر فرزانه‌هاى علمى‌اش رونقى داشت، دومين جايى بود كه سيد محمد تقى در دامنش استوارى يافت و قامت راست كرد. سرعت فراگيرى سيد محمد تقى چنان بود كه به هفده سالگى نرسيده، ادبيات عرب و ديگر پايه‌هاى مقدماتى علوم اسلامى را فراگرفت. او در همين مدت قسمتهايى هم از فقه و اصول دوره سطح را خواند.
حوزه خوانسار كه در آن زمان به بركت پدران سيد محمدتقى و ديگر فرزانه‌هاى علمى‌اش رونقى داشت، دومين جايى بود كه سيد محمدتقى در دامنش استوارى يافت و قامت راست كرد. سرعت فراگيرى سيد محمدتقى چنان بود كه به هفده سالگى نرسيده، ادبيات عرب و ديگر پايه‌هاى مقدماتى علوم اسلامى را فراگرفت. او در همين مدت قسمتهايى هم از فقه و اصول دوره سطح را خواند.




خط ۸۳: خط ۸۳:
يكى از حوادث مهم كه از آثار شهودى آقاى خوانسارى از نگاه دينى به شمار مى آمد، نماز بارانى است كه او آن را اقامه نمود تا تجلى دعا و نماز را در زندگى به گونه‌اى ملموس آشكار كند. در شهريور 1320 كه متفقين در ايران به طور انبوه حضور يافتند. در آن موقع موجى از قحطى و نابسامانى در كشور به راه افتاد. قسمتى از سپاه متفقين در منطقه خاكفرج قم استقرار يافت و بعد از مدتى كنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت كه زمينهاى مساعد و وسيع شهر قم - كه به صورت ديم كشت مى‌شد - با گذشت دو ماه بهارى از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز اين خشكسالى موقعيت غذايى مردم بحرانى شد. اهالى قم، چاره در خواندن نماز باران ديدند. آنان به جستجوى امامى برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفايش خواستن را معنى بخشد. مردم راهى خانه‌هاى آقايان صدر، حجت و خوانسارى شدند. آقايان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظيفه‌هاى شرعى خود را بجا آوريد، آسمان و زمين دستهايشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقاى خوانسارى نتوانست جواب نه بگويد و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همين علت اطلاعيه‌هايى در سطح شهر نصب گرديد كه آقاى خوانسارى در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهى ايشان را از پايان بد كار بيم دادند اما او گفت حالا كه چنين شده، خواندن اين نماز بر من تكليفى است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد. با نزديك شدن لحظه موعود بهائيان شهر، متفقين را به انگيزه‌هاى اين حركت بدبين نمودند تا جايى كه اين نيروها در پوششى دفاعى رفتند. در روز موعود، جمعيت از گوشه و كنار شهر روانه شدند تا به صحراى خاكفرج كه در نيم كيلومترى شهر قرار داشت و مصلاى آن محسوب مى شد بروند. آيت‌الله خوانسارى هم با طمأنينه و آرامش مخصوص و در حالى كه پاها را برهنه كرده و تحت الحنك انداخته بود با عده‌اى از همراهان به سمت آن نقطه حركت نمودند. جمعيت افزون بر بيست هزار نفر بود و دو سوم ساكنان شهر را در بر مى گرفت. با عبور آرام مردم از كنار پادگان، شائبه‌هاى ترديد زدوده شد و توطئه بهائيان بى اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد اما اثرى از اجابت ديده نشد. آيت‌الله خوانسارى كه بارها عطوفت و مهربانى پايان ناپذير خدا را با همه وجود خود درك كرده بود، بخوبى مى دانست كه خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آنكه اگر خواهش باشد اجابت حتمى است. او بعد از پايان درس و بحث از شاگردانش خواست كه تا همپاى او باز به كوى خواهش روند و نماز بارانى ديگر بخوانند. اين بار نماز در باغهاى پشت قبرستان نو بپاگشت. غروب يكشنبه فرا رسيد و آسمان بى تكه ابرى سرخ گونگى خورشيد را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربى كه در پادگان خاكفرج بودند گوياى اين بود كه بارشى روى نخواهد داد.
يكى از حوادث مهم كه از آثار شهودى آقاى خوانسارى از نگاه دينى به شمار مى آمد، نماز بارانى است كه او آن را اقامه نمود تا تجلى دعا و نماز را در زندگى به گونه‌اى ملموس آشكار كند. در شهريور 1320 كه متفقين در ايران به طور انبوه حضور يافتند. در آن موقع موجى از قحطى و نابسامانى در كشور به راه افتاد. قسمتى از سپاه متفقين در منطقه خاكفرج قم استقرار يافت و بعد از مدتى كنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت كه زمينهاى مساعد و وسيع شهر قم - كه به صورت ديم كشت مى‌شد - با گذشت دو ماه بهارى از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز اين خشكسالى موقعيت غذايى مردم بحرانى شد. اهالى قم، چاره در خواندن نماز باران ديدند. آنان به جستجوى امامى برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفايش خواستن را معنى بخشد. مردم راهى خانه‌هاى آقايان صدر، حجت و خوانسارى شدند. آقايان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظيفه‌هاى شرعى خود را بجا آوريد، آسمان و زمين دستهايشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقاى خوانسارى نتوانست جواب نه بگويد و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همين علت اطلاعيه‌هايى در سطح شهر نصب گرديد كه آقاى خوانسارى در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهى ايشان را از پايان بد كار بيم دادند اما او گفت حالا كه چنين شده، خواندن اين نماز بر من تكليفى است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد. با نزديك شدن لحظه موعود بهائيان شهر، متفقين را به انگيزه‌هاى اين حركت بدبين نمودند تا جايى كه اين نيروها در پوششى دفاعى رفتند. در روز موعود، جمعيت از گوشه و كنار شهر روانه شدند تا به صحراى خاكفرج كه در نيم كيلومترى شهر قرار داشت و مصلاى آن محسوب مى شد بروند. آيت‌الله خوانسارى هم با طمأنينه و آرامش مخصوص و در حالى كه پاها را برهنه كرده و تحت الحنك انداخته بود با عده‌اى از همراهان به سمت آن نقطه حركت نمودند. جمعيت افزون بر بيست هزار نفر بود و دو سوم ساكنان شهر را در بر مى گرفت. با عبور آرام مردم از كنار پادگان، شائبه‌هاى ترديد زدوده شد و توطئه بهائيان بى اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد اما اثرى از اجابت ديده نشد. آيت‌الله خوانسارى كه بارها عطوفت و مهربانى پايان ناپذير خدا را با همه وجود خود درك كرده بود، بخوبى مى دانست كه خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آنكه اگر خواهش باشد اجابت حتمى است. او بعد از پايان درس و بحث از شاگردانش خواست كه تا همپاى او باز به كوى خواهش روند و نماز بارانى ديگر بخوانند. اين بار نماز در باغهاى پشت قبرستان نو بپاگشت. غروب يكشنبه فرا رسيد و آسمان بى تكه ابرى سرخ گونگى خورشيد را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربى كه در پادگان خاكفرج بودند گوياى اين بود كه بارشى روى نخواهد داد.


دين ناباوران زبان تمسخر گشودند. استاد رسولى در خاطره خود مى گويد: «آن روز گذشت و ما مطابق معمول به نماز جماعت آيت‌الله خوانسارى در مدرسه فيضيه رفتيم. اكنون يادم نيست كه به چه مناسبتى شبها در مدرسه فيضيه بعد از نماز جلسه روضه خوانى و سخنرانى بود. مرحوم حاج محمد تقى اشرافى به منبر رفت و هنوز اوايل سخنرانى ايشان بود كه باران شروع شد... آن شب باران مفصلى آمد.»
دين ناباوران زبان تمسخر گشودند. استاد رسولى در خاطره خود مى گويد: «آن روز گذشت و ما مطابق معمول به نماز جماعت آيت‌الله خوانسارى در مدرسه فيضيه رفتيم. اكنون يادم نيست كه به چه مناسبتى شبها در مدرسه فيضيه بعد از نماز جلسه روضه خوانى و سخنرانى بود. مرحوم حاج محمدتقى اشرافى به منبر رفت و هنوز اوايل سخنرانى ايشان بود كه باران شروع شد... آن شب باران مفصلى آمد.»


اين باران چنان گسترده و بى امان بود كه تا آن وقت چنين بارشى را كسى سراغ نداشت. بى سيم‌هاى پادگان خاكفرج به كار افتاد و خبر اين حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتى كوتاه پس از تأييد آن از طرف مقامهاى رسمى لندن و آمريكا، از طريق راديو انعكاس جهانى يافت.
اين باران چنان گسترده و بى امان بود كه تا آن وقت چنين بارشى را كسى سراغ نداشت. بى سيم‌هاى پادگان خاكفرج به كار افتاد و خبر اين حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتى كوتاه پس از تأييد آن از طرف مقامهاى رسمى لندن و آمريكا، از طريق راديو انعكاس جهانى يافت.
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
- حاشيه بر مناسك حج [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]  
- حاشيه بر مناسك حج [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]  


- حاشيه بر ذخيرة العباد ليوم المعاد [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|ميرزا محمد تقى شيرازى]]  
- حاشيه بر ذخيرة العباد ليوم المعاد [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|ميرزا محمدتقى شيرازى]]  


==شاگردان ==
==شاگردان ==
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
سال 1331‌ش علما و مردم شهر همدان كه از حال نامساعد آيت‌الله خوانسارى با خبر بودند، از او خواستند تابستان را در هواى ييلاقى همدان سپرى كند. با قبول اين درخواست، آيت‌الله خوانسارى با همراهانش آيت‌الله اراكى، آيت‌الله آخوند ملاعلى همدانى، [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] و فرزند بزرگشان سيد محمد باقر، مؤلف محترم آقاى [[عراقی، مجتبی|مجتبى عراقى]] راهى آنجا گرديد.
سال 1331‌ش علما و مردم شهر همدان كه از حال نامساعد آيت‌الله خوانسارى با خبر بودند، از او خواستند تابستان را در هواى ييلاقى همدان سپرى كند. با قبول اين درخواست، آيت‌الله خوانسارى با همراهانش آيت‌الله اراكى، آيت‌الله آخوند ملاعلى همدانى، [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]] و فرزند بزرگشان سيد محمد باقر، مؤلف محترم آقاى [[عراقی، مجتبی|مجتبى عراقى]] راهى آنجا گرديد.


آيت‌الله خوانسارى در استقبالى پرشور وارد شهر شد. در پى اغتنام از انفاس قدسى او مردم شهر از وى تقاضاى اقامه جماعت در مسجد جامع كردند. در يكى از آن روزها كه او براى برپايى نماز به مسجد مى رفت، در بين راه دچار حمله قلبى گشت و سرانجام نزدیکیهاى ظهر هفتم ذيحجه 1371ق به احرام جانان در آمد و لبيك گويان به سراى او شتافت. و چنين شد كه رؤياى [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] نيز تعبير گشت. او در شب فوت آن مرحوم در عالم رؤيا مى‌بيند كه سيد بزرگوار سيد مرتضى علم الهدى از دنيا رفته است و جنازه او را به قم حمل مى‌كنند. وى‌از مشاهده اين رؤيا بسيار متاسف و اندوهناك مى‌گردد و با اضطراب و وحشت از خواب بيدار مى‌شود و انتظار وقوع حادثه‌اى را مى‌كشد كه ناگاه تلفنى به بيت او اطلاع مى‌دهند كه مرحوم آيت‌الله سيد محمد تقى خوانسارى در همدان به رحمت ايزدى پيوسته است و جنازه او را به قم حمل مى‌كنند. مرحوم [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] عموم‌علماى اعلام و محصلين و طلاب حوزه علميه قم را براى استقبال و تشييع جنازه آن مرحوم آماده و به استقبال اعزام مى‌دهند و خود نيز به استقبال و تشييع مى‌شتابد و با عظمت و احترام خاصى در بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام نازل مى‌نمايند ودفنش مى‌كنند.
آيت‌الله خوانسارى در استقبالى پرشور وارد شهر شد. در پى اغتنام از انفاس قدسى او مردم شهر از وى تقاضاى اقامه جماعت در مسجد جامع كردند. در يكى از آن روزها كه او براى برپايى نماز به مسجد مى رفت، در بين راه دچار حمله قلبى گشت و سرانجام نزدیکیهاى ظهر هفتم ذيحجه 1371ق به احرام جانان در آمد و لبيك گويان به سراى او شتافت. و چنين شد كه رؤياى [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] نيز تعبير گشت. او در شب فوت آن مرحوم در عالم رؤيا مى‌بيند كه سيد بزرگوار سيد مرتضى علم الهدى از دنيا رفته است و جنازه او را به قم حمل مى‌كنند. وى‌از مشاهده اين رؤيا بسيار متاسف و اندوهناك مى‌گردد و با اضطراب و وحشت از خواب بيدار مى‌شود و انتظار وقوع حادثه‌اى را مى‌كشد كه ناگاه تلفنى به بيت او اطلاع مى‌دهند كه مرحوم آيت‌الله سيد محمدتقى خوانسارى در همدان به رحمت ايزدى پيوسته است و جنازه او را به قم حمل مى‌كنند. مرحوم [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] عموم‌علماى اعلام و محصلين و طلاب حوزه علميه قم را براى استقبال و تشييع جنازه آن مرحوم آماده و به استقبال اعزام مى‌دهند و خود نيز به استقبال و تشييع مى‌شتابد و با عظمت و احترام خاصى در بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام نازل مى‌نمايند ودفنش مى‌كنند.


==منابع ==
==منابع ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش