پرش به محتوا

التمييز (ابن معن): تفاوت میان نسخه‌ها

(لینک درون متنی)
خط ۵۶: خط ۵۶:
در ادامه به چند نمونه از صفات و خصلت‌هايى پسنديده‌اى كه در ابواب كتاب به آنها پرداخته شده اشاره مى‌شود:
در ادامه به چند نمونه از صفات و خصلت‌هايى پسنديده‌اى كه در ابواب كتاب به آنها پرداخته شده اشاره مى‌شود:


1- عقل: نويسنده معتقد است اگر انسان از عقل كمى برخوردار باشد، زيادى علم، نفعى براى وى نخواهد داشت، اما اگر از عقلى زياد برخوردار باشد و علمى كم، زيادى عقل، كم بودن علم وى را جبران خواهد نمود.
#عقل: نويسنده معتقد است اگر انسان از عقل كمى برخوردار باشد، زيادى علم، نفعى براى وى نخواهد داشت، اما اگر از عقلى زياد برخوردار باشد و علمى كم، زيادى عقل، كم بودن علم وى را جبران خواهد نمود.
 
#:وى عقل را غير از علم دانسته و معتقد است كه عقل، طريق وصول به علم مى‌باشد، اما علم، افضل از آن است؛ زيرا علم، از صفات بارى‌تعالى بوده و ثمره آن، عمل و طاعت است و كسى كه عاقل نباشد، عالم ناميده نمى‌شود.
وى عقل را غير از علم دانسته و معتقد است كه عقل، طريق وصول به علم مى‌باشد، اما علم، افضل از آن است؛ زيرا علم، از صفات بارى‌تعالى بوده و ثمره آن، عمل و طاعت است و كسى كه عاقل نباشد، عالم ناميده نمى‌شود.
#:در اين باب، سخنانى حكمت‌آميز از بزرگان و مشاهيرى همچون [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، [[امام سجاد(ع)]]، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] حضرت موسى(ع)، حسن بصرى، اسكندر مقدونى، سفيان سورى و محمد بن ادريس شافعى در ستايش عقل آورده شده است.
 
#علم: در ابتداى اين باب، تفسيرى از حسن بصرى پيرامون آيه شريفه ''' «هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون» ''' بدين مضمون آورده شده است كه مراد از اين آيه، نفى استوا به تنهايى نيست؛ زيرا اين امر بدون هيچ شبهه‌اى پذيرفته شده است؛ بلكه مراد از اين آيه، تذكر به تفاوت عظيم ميان عالم و جاهل مى‌باشد.
در اين باب، سخنانى حكمت‌آميز از بزرگان و مشاهيرى همچون [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، [[امام سجاد(ع)]]، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] حضرت موسى(ع)، حسن بصرى، اسكندر مقدونى، سفيان سورى و محمد بن ادريس شافعى در ستايش عقل آورده شده است.
#:نويسنده در ذيل كلمه‌اى حكيمانه از لقمان: «ثمره علم انصاف و زهد و نتيجه آن عفاف مى‌باشد و چيزى جز پيروى از هواى نفس مردم را هلاك نمى‌كند»، به بيان فرق ميان هواى نفس و شهوت پرداخته است. وى معتقد است كه هواى نفس، مختص به آراء و اعتقادات مى‌باشد درحالى‌كه شهوت، ميل به لذات بوده و از نتايج پيروى از هواى نفس است؛ بنابراين، هواى نفس اخص بوده و شهوت، اعم مى‌باشد.
 
#:به باور وى، عقل باعث عصمت ملوك و امرا و محدود كننده سلاطين و وزرا بوده و ايشان را از ظلم و اذيت مردم بازمى‌دارد و لذا بر آنان، شناخت حق و فضيلت آن واجب است.
2- علم: در ابتداى اين باب، تفسيرى از حسن بصرى پيرامون آيه شريفه ''' «هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون» ''' بدين مضمون آورده شده است كه مراد از اين آيه، نفى استوا به تنهايى نيست؛ زيرا اين امر بدون هيچ شبهه‌اى پذيرفته شده است؛ بلكه مراد از اين آيه، تذكر به تفاوت عظيم ميان عالم و جاهل مى‌باشد.
#:پيامبر اكرم(ص)، لقمان حكيم، محمد بن ابراهيم رندى، جنيد بن جنيد بغدادى، ابودرداء، ابن مبارك، عبادة بن صامت، قاضى محمد بن عبدالله بن محمد معافذى اشبيلى و ابن مسعود، از جمله كسانى هستند كه سخنانى از ايشان در ستايش علم آورده شده است.
 
#حلم: ملكه‌اى است كه از طمأنينه و آرامش در قبال تحركات غضبى و عدم هيجان نشأت مى‌گيرد و نويسنده معتقد است كه افضل از كظم غيظ مى‌باشد؛ زيرا صبر پس از هيجان بوده و محتاج مجاهدت فراوان است درحالى‌كه حلم، عدم هيجان مى‌باشد.
نويسنده در ذيل كلمه‌اى حكيمانه از لقمان: «ثمره علم انصاف و زهد و نتيجه آن عفاف مى‌باشد و چيزى جز پيروى از هواى نفس مردم را هلاك نمى‌كند»، به بيان فرق ميان هواى نفس و شهوت پرداخته است. وى معتقد است كه هواى نفس، مختص به آراء و اعتقادات مى‌باشد درحالى‌كه شهوت، ميل به لذات بوده و از نتايج پيروى از هواى نفس است؛ بنابراين، هواى نفس اخص بوده و شهوت، اعم مى‌باشد.
#:در روايتى از امام حسن(ع) درباره اين صفت پسنديده در اين باب، چنين آمده است كه محبوب‌ترين امور نزد خداوند، بخشش در قدرت و حلم هنگام غضب بوده و مبالغه قدرتمند در عقوبت، او را به غضب الهى نزديك و از انتساب به كرم، دور مى‌كند.
 
#حيا: عبارت است از انحصار و بازداشتن نفس به خاطر ترس از ارتكاب به قبايح و زشتى‌ها و هنگامى كه عبدمتصف به حيا گرديد، تمام آنچه را كه مايه ناخوشنودى خداوند است، ترك مى‌كند.
به باور وى، عقل باعث عصمت ملوك و امرا و محدود كننده سلاطين و وزرا بوده و ايشان را از ظلم و اذيت مردم بازمى‌دارد و لذا بر آنان، شناخت حق و فضيلت آن واجب است.
#:ابراهيم بن ابواسحق بن احمد بن اسماعيل و يوسف بن عبدالله نمرى قرطبى از جمله كسانى هستند كه سخنى از ايشان در باب حيا ذكر شده است.
 
#:صبر، مشورت، شجاعت، ادب، سكوت، قناعت، صدقه، عزلت و گوشه‌نشينى، هديه، جود و سخا، بخل، تجارت، تزويج، سفر و غربت، جوانى و حق آن، حق پيرى، مرض، ناخوشى و مرگ از ديگر امورى هستند كه نكات و مطالب ارزنده‌اى پيرامون آن‌ها بيان شده است.
پيامبر اكرم(ص)، لقمان حكيم، محمد بن ابراهيم رندى، جنيد بن جنيد بغدادى، ابودرداء، ابن مبارك، عبادة بن صامت، قاضى محمد بن عبدالله بن محمد معافذى اشبيلى و ابن مسعود، از جمله كسانى هستند كه سخنانى از ايشان در ستايش علم آورده شده است.
 
3- حلم: ملكه‌اى است كه از طمأنينه و آرامش در قبال تحركات غضبى و عدم هيجان نشأت مى‌گيرد و نويسنده معتقد است كه افضل از كظم غيظ مى‌باشد؛ زيرا صبر پس از هيجان بوده و محتاج مجاهدت فراوان است درحالى‌كه حلم، عدم هيجان مى‌باشد.
 
در روايتى از امام حسن(ع) درباره اين صفت پسنديده در اين باب، چنين آمده است كه محبوب‌ترين امور نزد خداوند، بخشش در قدرت و حلم هنگام غضب بوده و مبالغه قدرتمند در عقوبت، او را به غضب الهى نزديك و از انتساب به كرم، دور مى‌كند.
 
4- حيا: عبارت است از انحصار و بازداشتن نفس به خاطر ترس از ارتكاب به قبايح و زشتى‌ها و هنگامى كه عبدمتصف به حيا گرديد، تمام آنچه را كه مايه ناخوشنودى خداوند است، ترك مى‌كند.
 
ابراهيم بن ابواسحق بن احمد بن اسماعيل و يوسف بن عبدالله نمرى قرطبى از جمله كسانى هستند كه سخنى از ايشان در باب حيا ذكر شده است.
 
صبر، مشورت، شجاعت، ادب، سكوت، قناعت، صدقه، عزلت و گوشه‌نشينى، هديه، جود و سخا، بخل، تجارت، تزويج، سفر و غربت، جوانى و حق آن، حق پيرى، مرض، ناخوشى و مرگ از ديگر امورى هستند كه نكات و مطالب ارزنده‌اى پيرامون آن‌ها بيان شده است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش