پرش به محتوا

التمييز (ابن معن): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۶: خط ۶:
[[مؤسسة التراث الدرزي]] (گردآورنده)
[[مؤسسة التراث الدرزي]] (گردآورنده)


[[ابن معن، حسین بن فخرالدین]] (نويسنده)
[[ابن معن، حسین بن فخرالدین]] (نویسنده)


[[سواریه، نوفان حمود]] (محقق)
[[سواریه، نوفان حمود]] (محقق)
خط ۴۰: خط ۴۰:
در ادامه به چند نمونه از صفات و خصلت‌هايى پسنديده‌اى كه در ابواب كتاب به آنها پرداخته شده اشاره مى‌شود:
در ادامه به چند نمونه از صفات و خصلت‌هايى پسنديده‌اى كه در ابواب كتاب به آنها پرداخته شده اشاره مى‌شود:


#عقل: نويسنده معتقد است اگر انسان از عقل كمى برخوردار باشد، زيادى علم، نفعى براى وى نخواهد داشت، اما اگر از عقلى زياد برخوردار باشد و علمى كم، زيادى عقل، كم بودن علم وى را جبران خواهد نمود.
#عقل: نویسنده معتقد است اگر انسان از عقل كمى برخوردار باشد، زيادى علم، نفعى براى وى نخواهد داشت، اما اگر از عقلى زياد برخوردار باشد و علمى كم، زيادى عقل، كم بودن علم وى را جبران خواهد نمود.
#:وى عقل را غير از علم دانسته و معتقد است كه عقل، طريق وصول به علم مى‌باشد، اما علم، افضل از آن است؛ زيرا علم، از صفات بارى‌تعالى بوده و ثمره آن، عمل و طاعت است و كسى كه عاقل نباشد، عالم ناميده نمى‌شود.
#:وى عقل را غير از علم دانسته و معتقد است كه عقل، طريق وصول به علم مى‌باشد، اما علم، افضل از آن است؛ زيرا علم، از صفات بارى‌تعالى بوده و ثمره آن، عمل و طاعت است و كسى كه عاقل نباشد، عالم ناميده نمى‌شود.
#:در اين باب، سخنانى حكمت‌آميز از بزرگان و مشاهيرى همچون [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، [[امام سجاد(ع)]]، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] حضرت موسى(ع)، حسن بصرى، اسكندر مقدونى، سفيان سورى و محمد بن ادريس شافعى در ستايش عقل آورده شده است.
#:در اين باب، سخنانى حكمت‌آميز از بزرگان و مشاهيرى همچون [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، [[امام سجاد(ع)]]، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] حضرت موسى(ع)، حسن بصرى، اسكندر مقدونى، سفيان سورى و محمد بن ادريس شافعى در ستايش عقل آورده شده است.
#علم: در ابتداى اين باب، تفسيرى از حسن بصرى پيرامون آيه شريفه ''' «هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون» ''' بدين مضمون آورده شده است كه مراد از اين آيه، نفى استوا به تنهايى نيست؛ زيرا اين امر بدون هيچ شبهه‌اى پذيرفته شده است؛ بلكه مراد از اين آيه، تذكر به تفاوت عظيم ميان عالم و جاهل مى‌باشد.
#علم: در ابتداى اين باب، تفسيرى از حسن بصرى پيرامون آيه شريفه ''' «هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون» ''' بدين مضمون آورده شده است كه مراد از اين آيه، نفى استوا به تنهايى نيست؛ زيرا اين امر بدون هيچ شبهه‌اى پذيرفته شده است؛ بلكه مراد از اين آيه، تذكر به تفاوت عظيم ميان عالم و جاهل مى‌باشد.
#:نويسنده در ذيل كلمه‌اى حكيمانه از لقمان: «ثمره علم انصاف و زهد و نتيجه آن عفاف مى‌باشد و چيزى جز پيروى از هواى نفس مردم را هلاك نمى‌كند»، به بيان فرق ميان هواى نفس و شهوت پرداخته است. وى معتقد است كه هواى نفس، مختص به آراء و اعتقادات مى‌باشد درحالى‌كه شهوت، ميل به لذات بوده و از نتايج پيروى از هواى نفس است؛ بنابراین، هواى نفس اخص بوده و شهوت، اعم مى‌باشد.
#:نویسنده در ذيل كلمه‌اى حكيمانه از لقمان: «ثمره علم انصاف و زهد و نتيجه آن عفاف مى‌باشد و چيزى جز پيروى از هواى نفس مردم را هلاك نمى‌كند»، به بيان فرق ميان هواى نفس و شهوت پرداخته است. وى معتقد است كه هواى نفس، مختص به آراء و اعتقادات مى‌باشد درحالى‌كه شهوت، ميل به لذات بوده و از نتايج پيروى از هواى نفس است؛ بنابراین، هواى نفس اخص بوده و شهوت، اعم مى‌باشد.
#:به باور وى، عقل باعث عصمت ملوك و امرا و محدود كننده سلاطين و وزرا بوده و ايشان را از ظلم و اذيت مردم بازمى‌دارد و لذا بر آنان، شناخت حق و فضيلت آن واجب است.
#:به باور وى، عقل باعث عصمت ملوك و امرا و محدود كننده سلاطين و وزرا بوده و ايشان را از ظلم و اذيت مردم بازمى‌دارد و لذا بر آنان، شناخت حق و فضيلت آن واجب است.
#:پيامبر اكرم(ص)، لقمان حكيم، محمد بن ابراهيم رندى، جنيد بن جنيد بغدادى، ابودرداء، ابن مبارک، عبادة بن صامت، قاضى محمد بن عبدالله بن محمد معافذى اشبيلى و ابن مسعود، از جمله كسانى هستند كه سخنانى از ايشان در ستايش علم آورده شده است.
#:پيامبر اكرم(ص)، لقمان حكيم، محمد بن ابراهيم رندى، جنيد بن جنيد بغدادى، ابودرداء، ابن مبارک، عبادة بن صامت، قاضى محمد بن عبدالله بن محمد معافذى اشبيلى و ابن مسعود، از جمله كسانى هستند كه سخنانى از ايشان در ستايش علم آورده شده است.
#حلم: ملكه‌اى است كه از طمأنينه و آرامش در قبال تحركات غضبى و عدم هيجان نشأت مى‌گيرد و نويسنده معتقد است كه افضل از كظم غيظ مى‌باشد؛ زيرا صبر پس از هيجان بوده و محتاج مجاهدت فراوان است درحالى‌كه حلم، عدم هيجان مى‌باشد.
#حلم: ملكه‌اى است كه از طمأنينه و آرامش در قبال تحركات غضبى و عدم هيجان نشأت مى‌گيرد و نویسنده معتقد است كه افضل از كظم غيظ مى‌باشد؛ زيرا صبر پس از هيجان بوده و محتاج مجاهدت فراوان است درحالى‌كه حلم، عدم هيجان مى‌باشد.
#:در روايتى از امام حسن(ع) درباره اين صفت پسنديده در اين باب، چنين آمده است كه محبوب‌ترين امور نزد خداوند، بخشش در قدرت و حلم هنگام غضب بوده و مبالغه قدرتمند در عقوبت، او را به غضب الهى نزدیک و از انتساب به كرم، دور مى‌كند.
#:در روايتى از امام حسن(ع) درباره اين صفت پسنديده در اين باب، چنين آمده است كه محبوب‌ترين امور نزد خداوند، بخشش در قدرت و حلم هنگام غضب بوده و مبالغه قدرتمند در عقوبت، او را به غضب الهى نزدیک و از انتساب به كرم، دور مى‌كند.
#حيا: عبارت است از انحصار و بازداشتن نفس به خاطر ترس از ارتكاب به قبايح و زشتى‌ها و هنگامى كه عبدمتصف به حيا گرديد، تمام آنچه را كه مايه ناخوشنودى خداوند است، ترك مى‌كند.
#حيا: عبارت است از انحصار و بازداشتن نفس به خاطر ترس از ارتكاب به قبايح و زشتى‌ها و هنگامى كه عبدمتصف به حيا گرديد، تمام آنچه را كه مايه ناخوشنودى خداوند است، ترك مى‌كند.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش