پرش به محتوا

رسولی، سید هاشم: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آيۀ‌اللّه' به 'آيت‌اللّه')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
| data-type="authorTeachers" |[[بروجردی، حسین|آيت‌اللّه بروجردى(ره)]]
 
[[طباطبایی، محمدحسین|علّامه طباطبائى]]
 
[[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]]
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۳۸: خط ۴۲:
او در  ۲۸ رمضان‌ ۱۳۴۸ق/ ۱۳۰۹ ش‌ در شهرستان‌ محلات‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. پدر وی‌ سید محمد رسولی‌، روحانی‌ وارسته‌ از اهالی‌ روستای‌ قزلق‌ منطقه‌ی‌ راوند کاشان‌ بود که‌ در محلات‌ رحل‌ اقامت‌ افکنده‌ بود. وی‌ از شاگردان‌ برجسته‌ی‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌ یزدی‌، معروف‌ به‌ «آیت‌الله‌ مؤسس‌» و از مدرسین‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ بود که‌ دوستی‌ نزدیکی‌ با حضرت‌ امام‌ داشت‌. مادر سیدهاشم‌ هم‌ حاجیه‌ خانم‌ رباب‌ محمدی‌ بود که‌ به‌ علت‌ ورع‌ و تقوای‌ زیاد به‌ «ستاره‌ی‌ فامیل‌» معروف‌ بود. 
او در  ۲۸ رمضان‌ ۱۳۴۸ق/ ۱۳۰۹ ش‌ در شهرستان‌ محلات‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. پدر وی‌ سید محمد رسولی‌، روحانی‌ وارسته‌ از اهالی‌ روستای‌ قزلق‌ منطقه‌ی‌ راوند کاشان‌ بود که‌ در محلات‌ رحل‌ اقامت‌ افکنده‌ بود. وی‌ از شاگردان‌ برجسته‌ی‌ آیت‌الله‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌ یزدی‌، معروف‌ به‌ «آیت‌الله‌ مؤسس‌» و از مدرسین‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ بود که‌ دوستی‌ نزدیکی‌ با حضرت‌ امام‌ داشت‌. مادر سیدهاشم‌ هم‌ حاجیه‌ خانم‌ رباب‌ محمدی‌ بود که‌ به‌ علت‌ ورع‌ و تقوای‌ زیاد به‌ «ستاره‌ی‌ فامیل‌» معروف‌ بود. 


«در رمضان سال در محلات متولد شدم. دوران كودكى تا دوازده سالگى را در محلّات سپرى كردم و تحصيلات ابتدايى را در آن جا نزد برادران مجد كه هر دو معلّم بودند، فرا گرفتم. پس از آن به همراه مرحوم پدرم كه از عالمان محلّات و از شاگردان حاج شيخ [[حائری یزدی، عبدالکریم|عبدالكريم حائرى]](ره) بود، به قم آمدم و تا كلاس ششم ابتدايى در مدرسه باقريّه كه در جنوب مدرسه فيضيّه قرار داشت و تحت نظر مرحوم برقعى اداره مى‌شد، تحصيل كردم.
== تحصیلات ==
دوران كودكى تا دوازده سالگى را در محلّات سپرى كرد و تحصيلات ابتدايى را در آن جا نزد برادران مجد كه هر دو معلّم بودند، فرا گرفت. پس از آن به همراه پدر به قم آمد و تا كلاس ششم ابتدايى در مدرسه باقريّه كه در جنوب مدرسه فيضيّه قرار داشت و تحت نظر مرحوم برقعى اداره مى‌شد، تحصيل كرد.
 
سپس در اثر تشويق پدرش به تحصيل علوم اسلامى پرداخت. قسمت‌هاى زيادى از دو جلد شرح لمعه را نزد حضرات آيت‌اللّه شهيد صدوقى و حجّت‌الاسلام شيخ اسداللّه نوراللّهى اصفهانى خواند. قسمت عمده معالم‌الاصول را نيز نزد پدر خواند و بخشى از مطوّل را نزد آيةاللّه [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهّرى]] فرا گرفت و نيز قسمت‌هايى از قوانين را از آيت‌اللّه شيخ عبدالجواد اصفهانى و قسمتى از كفايۀ‌الاصول را از آيت‌اللّه مجاهدى تبريزى و قسمت ديگر آن را نزد حضرت آيت‌اللّه سيّد محمدباقرطباطبائى بروجردى بهره برد. سپس در درس خارج فقه و اصول [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]](ره) حاضر شد و بيش‌ترين استفاده درس خارج را، از ايشان برد؛ به طورى كه اغلب درس‌هاى ايشان را مى‌نوشت و نسخه‌هاى دست‌نويس آن‌ها موجود است.


سپس در اثر تشويق مرحوم پدرش به تحصيل علوم اسلامى پرداختم. قسمت‌هاى زيادى از دو جلد شرح لمعه را نزد حضرات آيةاللّه شهيد صدوقى و حجّة الاسلام شيخ اسداللّه نوراللّهى اصفهانى خواندم. قسمت عمده معالم‌الاصول را نيز نزد پدرم خواندم و بخشى از مطوّل را نزد آيةاللّه [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهّرى]] فرا گرفتم و نيز قسمت‌هايى از قوانين را از آيةاللّه شيخ عبدالجواد اصفهانى و قسمتى از كفايۀ‌الاصول را از آيةاللّه مجاهدى تبريزى و قسمت ديگر آن را نزد حضرت آيةاللّه سيّد محمدباقرطباطبائى بروجردى بهره بردم. سپس در درس خارج فقه و اصول [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]](ره) حاضر شدم و بيش‌ترين استفاده درس خارج من، از ايشان بود؛ به طورى كه اغلب درس‌هاى ايشان را مى‌نوشتم كه الآن نسخه‌هاى دست‌نويس آن‌ها موجود است.
هم‌چنين حدود هفت سال در درس خارج [[بروجردی، حسین|آيت‌اللّه بروجردى(ره)]] حاضر شد. در اين بين مدّتى در درس تفسير مرحوم استاد [[طباطبایی، محمدحسین|علّامه طباطبائى]] هم حاضر شد و به كمک جمعى از دوستان در استنساخ [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] نيز شركت داشت.  


هم‌چنين حدود هفت سال در درس خارج آيت‌اللّه بروجردى(ره) حاضر شدم. در اين بين مدّتى در درس تفسير مرحوم استاد علّامه طباطبائى هم حاضر شدم و به كمك جمعى از دوستان در استنساخ [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] نيز شركت داشتم. همين مسئله سبب شد تا گاه‌گاهى برخى از مسائل پيچيده و غامض تفسيرى را در جلسات خصوصى از ايشان پرسيده، استفاده‌هايى ببرم. تا سالى كه امام(ره) به تركيه تبعيد شد، در جلسات درس فقه و اصول ايشان حضور مى‌يافتم و از آن پس در سال 1344ش و پس از تبعيد [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] به تركيه، ناچار به تهران هجرت كردم و در محلّه درخونگاه تهران اقامت گزيدم و در مسجد امام صادق(ع) كه تازه بنا شده بود، به اقامه نماز جماعت و بيان احكام الهى و تشكيل كلاس‌هاى درس براى برادران و خواهران و دانش‌جويان پرداختم. متأسّفانه اين برنامه‌ها با اين‌كه بسيار سودمند و مورد علاقه اهالى محلّ بود، بيش از حدود چهار ماه ادامه نداشت و با فوت پدرم پايان يافت. در اين سال‌ها، سفرهاى مكرّرى هم به كشور عراق داشتم و چند ماهى هم در نجف اشرف از درس‌هاى خارج آيةاللّه حكيم و آيةاللّه سيّد محمود شاهرودى و اساتيد ديگر استفاده كردم.
همين مسئله سبب شد تا گاه‌گاهى برخى از مسائل پيچيده و غامض تفسيرى را در جلسات خصوصى از ايشان پرسيده، استفاده‌هايى ببرد. تا سالى كه [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام(ره)]] به تركيه تبعيد شد، در جلسات درس فقه و اصول ايشان حضور مى‌يافت و از آن پس در سال 1344ش و پس از تبعيد [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] به تركيه، ناچار به تهران هجرت كرد و در محلّه درخونگاه تهران اقامت گزيد و در مسجد امام صادق(ع) كه تازه بنا شده بود، به اقامه نماز جماعت و بيان احكام الهى و تشكيل كلاس‌هاى درس براى برادران و خواهران و دانش‌جويان پرداخت. متأسّفانه اين برنامه‌ها با اين‌كه بسيار سودمند و مورد علاقه اهالى محلّ بود، بيش از حدود چهار ماه ادامه نداشت و با فوت پدرش پايان يافت.  


پدرم سال‌ها در محلّات و قم سكونت داشت. او ايّام تحصيل را در قم و ايّام تعطيل را در محلّات به ارشاد و تبليغ مى‌پرداخت.
در اين سال‌ها، سفرهاى مكرّرى هم به كشور عراق داشت و چند ماهى هم در نجف اشرف از درس‌هاى خارج [[حکیم، محسن|آيت‌اللّه حكيم]] و [[هاشمی شاهرودی، سید محمود|آيت‌اللّه سيّد محمود شاهرودى]] و اساتيد ديگر استفاده كردم.


حدود سال‌هاى 1330ش بود كه جمعى از اهالى امام‌زاده قاسم شميران خدمت [[بروجردی، حسین|آيةاللّه بروجردى]] آمده، درخواست اعزام عالمى به امام‌زاده شميران كردند و اتّفاقاً پدرم نيز همان روز براى انجام كارى خدمت وى رفته بود و اين تقارن موجب شد كه مهاجرت به امام‌زاده قاسم شميران به ايشان پيشنهاد شود كه با اصرار [[بروجردی، حسین|آيةاللّه بروجردى]] و پس از استخاره، مرحوم پدرم موافقت كرد و سرانجام به تهران مهاجرت كرد و در امام‌زاده قاسم سكونت يافت. من نيز تا زمانى كه در قم بودم، در ايّام تعطيل و به‌خصوص در تابستان به جاى مرحوم پدرم به محلّات مى‌رفتم؛ امّا وقتى كه [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]](ره) را به تركيه تبعيد كردند، بنده نيز به سبب گرفتارى‌هاى داخلى و محدوديّتى كه از سوى ساواک برایم فراهم شده بود، نتوانستم در قم بمانم و ناچار به تهران هجرت كردم و در مسجد امام صادق(ع) - واقع در محلّه درخونگاه - به اقامه نماز و نشر احكام مشغول شدم. هنوز برنامه‌هاى تبليغى‌ام سر و سامانى نيافته بود كه متأسّفانه فوت پدرم پيش آمد و اين برنامه ناتمام ماند.
پدرش سال‌ها در محلّات و قم سكونت داشت. او ايّام تحصيل را در قم و ايّام تعطيل را در محلّات به ارشاد و تبليغ مى‌پرداخت.


پس از فوت وى، اهالى امام‌زاده قاسم نزد آيةاللّه سيّد احمد خوانسارى(ره) رفتند و از ايشان خواستند كه مرا به جاى پدرم به آن جا بفرستد. من نيز به سبب سرپرستى مادر و خواهرانم ناچار به پذيرش اين پيشنهاد شدم و به همان برنامه‌هايى كه داشتم، ادامه دادم. قبل از پيروزى انقلاب، توفيق بسيارى در تأليف، ترجمه و ساير امور علمى داشتم؛ زيرا اين جا محيطى آرام و بى‌سر و صدا است و براى تحقيقات علمى، مطالعه، تأليف و ترجمه جاى بسيار مناسبى است.
حدود سال‌هاى 1330ش بود كه جمعى از اهالى امام‌زاده قاسم شميران خدمت [[بروجردی، حسین|آيت‌اللّه بروجردى]] آمده، درخواست اعزام عالمى به امام‌زاده شميران كردند و اتّفاقاً پدرش نيز همان روز براى انجام كارى خدمت وى رفته بود و اين تقارن موجب شد كه مهاجرت به امام‌زاده قاسم شميران به ايشان پيشنهاد شود كه با اصرار [[بروجردی، حسین|آيت‌اللّه بروجردى]] و پس از استخاره، مرحوم پدر موافقت كرد و سرانجام به تهران مهاجرت كرد و در امام‌زاده قاسم سكونت يافت.  


از همان سال‌هاى نخست تحصيل، علاقه وافرى به مطالعه حديث، تفسير و تاريخ داشتم و پيوسته در كنار درس‌هاى صرف، نحو، فقه، اصول و ساير درس‌ها و نيز در اوقات فراغت، از مطالعه كتاب‌هاى تاريخى، تفاسير شيعه و سنّى و احاديث اهل‌بيت(ع) غافل نبودم و به همين دليل، پيوسته در صدد تهيّه كتاب‌هايى در اين زمينه‌ها بودم؛ ولى متأسّفانه همواره با اين مشكلات مواجه بودم:
ایشان هم نيز تا زمانى كه در قم بود، در ايّام تعطيل و به‌خصوص در تابستان به جاى مرحوم پدرش به محلّات مى‌رفت؛ امّا وقتى كه [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]](ره) را به تركيه تبعيد كردند، ایشان نيز به سبب گرفتارى‌هاى داخلى و محدوديّتى كه از سوى ساواک برایشان فراهم شده بود، نتوانست در قم بماند و ناچار به تهران هجرت كرد و در مسجد امام صادق(ع) - واقع در محلّه درخونگاه - به اقامه نماز و نشر احكام مشغول شد. هنوز برنامه‌هاى تبليغى‌ ایشان سر و سامانى نيافته بود كه متأسّفانه فوت پدر ایشان پيش آمد و اين برنامه ناتمام ماند.
 
پس از فوت وى، اهالى امام‌زاده قاسم نزد [[موسوی خوانساری، احمد|آيت‌اللّه سيّد احمد خوانسارى(ره)]] رفتند و از ايشان خواستند كه آیت‌الله سید هاشم محلاتی  به جاى پدر ایشان به آن جا بفرستد. ایشان نيز به سبب سرپرستى مادر و خواهرانش ناچار به پذيرش اين پيشنهاد شدند و به همان برنامه‌هايى كه داشت، ادامه داد.
 
قبل از پيروزى انقلاب، توفيق بسيارى در تأليف، ترجمه و ساير امور علمى داشت؛ زيرا اين جا محيطى آرام و بى‌سر و صدا است و براى تحقيقات علمى، مطالعه، تأليف و ترجمه جاى بسيار مناسبى است.
 
از همان سال‌هاى نخست تحصيل، علاقه وافرى به مطالعه حديث، تفسير و تاريخ داشت و پيوسته در كنار درس‌هاى صرف، نحو، فقه، اصول و ساير درس‌ها و نيز در اوقات فراغت، از مطالعه كتاب‌هاى تاريخى، تفاسير شيعه و سنّى و احاديث اهل‌بيت(ع) غافل نبود و به همين دليل، پيوسته در صدد تهيّه كتاب‌هايى در اين زمينه‌ها بود؛ ولى متأسّفانه همواره با اين مشكلات مواجه بود:


#نداشتن بودجه كافى براى تهيّه كتاب
#نداشتن بودجه كافى براى تهيّه كتاب
خط ۵۶: خط ۶۹:
#وجود اغلاط فراوان و نامناسب بودن چاپ‌هاى سنگى كتاب‌هاى مورد نظر
#وجود اغلاط فراوان و نامناسب بودن چاپ‌هاى سنگى كتاب‌هاى مورد نظر


به هر صورت، در اثر مراجعه به كتاب فروشى‌ها و كتاب‌خانه‌هاى عمومى با برخى از كتاب شناسان و اساتيد فنّ تصحيح و طبع كتاب آشنا شده و از كمك‌هاى فكرى آنان در راه رفع نياز خود استفاده كردم».
به هر صورت، در اثر مراجعه به كتاب فروشى‌ها و كتاب‌خانه‌هاى عمومى با برخى از كتاب شناسان و اساتيد فنّ تصحيح و طبع كتاب آشنا شده و از كمك‌هاى فكرى آنان در راه رفع نياز خود استفاده كرد.
 
وى در ادامه سخنان خود، به چگونگى شكل‌گيرى چاپخانه و شركتى جهت چاپ كتب مذهبى اشاره كرده است كه ذكر آن در اين مقال ضرورتى ندارد.


== وفات ==
== وفات ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش