كتاب الحوادث

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از کتاب الحوادث)
    کتاب الحوادث
    كتاب الحوادث
    پدیدآورانرووف، عماد عبدالسلام (محقق)

    ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد (نویسنده)

    معروف، بشار عواد (محقق)
    عنوان‌های دیگرکتاب الحوادث
    ناشررشيد
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1426 ق
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كتاب الحوادث كتابى است تاريخى كه وقايع قرن هفتم هجرى در عراق را بيان كرده است. تا سال‌هاى اخير، عده‌اى بر اين باور بودند كه اين همان كتاب «الحوادث الجامعة و التجارب النافعة» نوشته ابن الفوطى است، لكن با بررسى‌هاى عده‌اى ديگر از علماى تاريخ و تراجم، باطل بودن اين نظر با تطبيق اين كتاب با كتاب مذكور ثابت گرديد. نتيجه اين شد كه هيچ اطلاع دقيقى از نام و نشان مؤلف اين كتاب در دست نمى‌باشد و همه احتمالات مطرح شده بدون دليل مى‌باشند، تنها نتيجه‌اى كه مى‌توان قبول نمود، اين است كه كتاب را مورخى از عراق كه در قرن هشتم هجرى زندگى مى‌كرده، تألیف كرده است.

    در مورد نام اين كتاب نيز همانند نام مؤلفش بى‌اطلاعيم، لكن به خاطر شهرت اين كتاب به كتاب الحوادث و تطبيق اين اسم با محتويات آن، همين اسم انتخاب گرديده است. ايام مورد اشاره در كتاب (يعنى قرن هفتم هجرى) سال‌هاى بعد از حمله مغول به عراق مى‌باشد.

    ساختار

    كتاب با مقدمه محققان در توضيح روش تحقيق آغاز شده است.

    آن مقدارى كه از كتاب به دست آمده، با افتادگى قسمتى از اوائل كتاب همراه است و از اواسط وقايع سال ششصد و بيست و شش شروع شده است. بعد با عنوان‌بندى هر سال از اين سده تا آخرين سال يعنى سال هفتصد هجرى، ادامه پيدا كرده است. دو كتاب «التاريخ الوسيع» ابن ساعى و «روضة الاريب فى التاريخ» على بن محمد كازرونى اصلى ترين منابع مؤلف در اين كتابند.

    گزارش محتوا

    شروع كتاب طبق آنچه بيان شد، از اواسط وقايع سال ششصد و بيست و شش مى‌باشد و نویسنده از حضور يكى از خدمه خليفه در بيمارستان عضدى مى‌گويد. لفط مارستان در اين متن، براى بيمارستان به كار برده شده كه دقيقا برگرفته از لغت فارسى است. اين مطلب، حاكى از تاثرى دارد كه اعراب آن روزگار از علوم و فرهنگ ايرانيان داشته‌اند؛ البته بعدها لفظ مستشفى براى بيمارستان اطلاق گرديد.

    دستور خليفه عباسى، المستنصر بالله در اول رجب همين سال به عمارت مسجد ذى المناره بغداد كه جماعتى از صوفيه به سركردگى اباصالح نصر بن عبدالرزاق بن عبدالقادر در اين مسجد بودند و خواست شهاب‌الدين محمود بن احمد زنجانى براى برقرارى كرسى درس در اين مسجد، از اتفاقات ماه رجب سال ششصد و بيست و شش هستند.

    در ماه شعبان، بناء مسجد مستجد در قسمت غربى رود دجله، مقابل پل بسطامى تكميل گرديده و فرش‌ها و زيور آلاتى از طلا و نقره و شمع‌هاى قيمتى بدان‌جا منتقل گرديد. اين مسجد در ماه رمضان افتتاح گرديد و شيخ عبدالصمد بن احمد بن ابى الجيش امام جماعت آن مسجد شد. اين مسجد برنامه روزانه قرائت قرآن براى كودكان و بيان احاديث براى عموم و همين‌طور يك كتابخانه مفصل نيز داشته است.

    در ماه ذى‌القعده هم كه زمان تشرف حجاج به مكه مى‌باشد، خبرى راجع به كاروان حج و گرفتار شدن‌شان به دست راهزنانى از عرب‌هاى بطنين و باج دادن دوازده هزار دينار توسط كاروانيان ثبت گرديده است. عوض شدن خزانه‌دار حكومت و وفات شاعر و اديب معروف آن دوران يعقوب بن صابر الحرانى الاصل البغدادى المولد المنجنيقى از ديگر وقايع اين سال است. مؤلف به مناسبت چندين بيت از اشعار اين شاعر را آورده است.

    سال ششصد و بيست و هفت، دومين سالى است كه به ذكر وقايع آن پرداخت شده است. وقايع اين سال، از ابتداى محرم آغاز شده و ماه به ماه، اتفاقات و حوادث تلخ و شيرين مورد بررسى قرار گرفته است. تكميل يكى از كاخ‌هاى خليفه در باب بصره كه مشرف به نهر قديمى صرّاة بوده، سرپرستى امير شمس‌الدين اصلان تكين ناصرى به حجاج، مرگ چندين نفر از جمله عضدالدين ابونصر المارك بن الضحاك و امير نورالدين ككسنقر التركى المعروف بالحلقى، بازگشت امير مجيرالدين جعفر بن ابى فراس الحلى از مصر به بغداد و اظهار رضايت خليفه المستنصر بالله از او، از ديگر وقايع اين سال مى‌باشند.

    در سال ششصد و بيست و هشت، رسيدن مظفرالدين ابوسعيد كوكبرى ابن زين‌الدين على كوجك صاحب إربل به بغداد، رسيدنش به خدمت خليفه، مسلمان شدن يك يهودى و ازدواجش با يك مسلمان، مرگ چند نفر از اشخاص سرشناس، از جمله وقايع گزارش شده مى‌باشد.

    در سال بعدش، خبر رسيدن لشكر مغول به منطقه آذربايجان، عزل وزير مويدالدين قمى، ولايت نصيرالدين ابى الازهرا احمد بن الناقد، مرگ على بن خطاب فقيه شافعى و چند نفر ديگر واقع گرديده است. در سال ششصد وسى هم اتفاقاتى نظير سپردن امور اوقاف مدارس حنفيه، پل‌ها و جامع السطلان به فخرالدين ابى‌طالب احمد بن دامغانى، افطارى عمومى خليفه در ماه رمضان، فتح اربل، وفات ابومحمد عبدالله ابن شيخ ابى النجيب سهروردى از متصوفه و... واقع شده است.

    تكميل مدرسه مستنصريه وافتتاح آن كه ساختش به دستور خليفه و در مدت پنج سال انجام شده بود، مرگ ابوعبدالله العباس پسر خليفه الظاهر بالله، تقلبى كه طلاسازان و زرگران انجام داده و مس را به جاى طلا به مردم فروخته بودند نيز در سال ششصد و سى و يك اتفاق افتاده است.

    در سال بعدش هم عزل امير شمس‌الدين على بن سنقر الطويل از امارت، ختم قرآن توسط امير ابواحمد عبدالله فرزند خليفه المستنصر بالله در مكتب خانه ابى المظفر، وفات شيخ شهاب‌الدين سهروردى صوفى واعظ و مرگ چند نفر از فقهاء شافعى و حنفى و افتتاح مدرسه شرفيّه در واسط اتفاق افتاده است.

    در سال ششصد و سى و سه هم مسائلى از قبيل ورود امير ركن‌الدين اسماعيل بن بدرالدين لؤلؤ والى موصل به بغداد، مرگ افرادى مانند ابومنصور معلّى ابن الدباهى الفخرى، عزالدين ابن الأثير الجرزى صاحب كتاب الكامل فى التاريخ واقع گرديده است.

    وقايع ديگرى كه در سال‌هاى بعدى اتفاق افتاده، به همين ترتيب بيان شده است.

    وضعيت كتاب

    تحقيق كتاب توسط بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف صورت گرفته است.

    فهرست افرادى كه ترجمه‌شان در متن آمده، اعلام، كتب، امكنه و بقاع مذكور در متن، در پايان كتاب آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها