هفت کشور و سفرهای ابن تراب

    از ویکی‌نور
    هفت کشور و سفرهای ابن تراب
    هفت کشور و سفرهای ابن تراب
    پدیدآورانمؤلف ناشناخته (قرن 10ق) (نويسنده)

    افشار، ایرج (گردآورنده)

    افشاری، مهران (گردآورنده)
    ناشرنشر چشمه
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ1
    شابک978-964-362-367-8
    موضوعاخلاق و سیاست - داستان کشور داری - داستان
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏4234‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏3‎‏الف‎‏7‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    هفت كشور و سفرهاى ابن تراب داستان واژه اخلاق و سياست بر روش نقل حكايات و قصص به نثرى اديبانه و منشى گرايانه است.

    نام اصلى كتاب معلوم نيست، زيرا كه نسخه‌اى از آن در دست نيست كه از آغاز و انجام افتادگى نداشته باشد و به مضامين آن هم در منابع ادبى و داستانى اشارتى نرفته است كه از آن بتوان نام مؤلف و كتاب را دانست.

    هفت كشور و سفرهاى ابن تراب كتاب داستانى است به روش حكايت در حكايت كه به احتمال در قرن يازدهم يا دوازدهم به نگارش در آمده است.

    ساختار

    با مقدمه‌اى از ايراج افشار در سال 1386ش آغاز مى‌گردد. سپس طى ليستى به معرفى قهرمانان و شخصيت‌هاى كتاب مى‌پردازد. در ادامه طى هفت بخش، كتاب دنبال مى‌شود كه بخش هفتم از نسخه افتاده است. در پايان نيز صفحه اول و آخر نسخه خطى به تصوير كشيده شده است.

    گزارش محتوا

    در بردارنده حكايت‌هاى گوناگون خواندنى است و مباحث اخلاقى و عرفانى و سياست مدن را در قالب مناظره عرضه مى‌دارد.

    نثر اديبانه آن ساده و عارى از تكلف و پيچيدگى است. طرح اصلى داستان بديع است و نسبت به متنهاى داستانى ديگر تازگى دارد و گذشته از اين وصف‌هاى نازك انديشانه نويسنده كتاب و واژگان و تركيبات آن براى پژوهندگان متون ادبى دل انگيز و سودمند تواند بود.

    نگارنده خواسته خواننده را از راه آشنا ساختن با تعدادى داستان و حكايت و روايت كه جنبه اساطيرى و تاريخى دارد و مباحثات و مناظراتى كه ساخته و پرداخته ذهن و قلم شخص اوست، با مباحث اساسى اخلاق و سياست آشنا كند.

    وى قالب كار و روش بيان خود را سفرنامه گونه‌اى قرار داده است كه دو همراه يكى جوان جوياى نام و ديگرى خردمند روزگار، در هفت كشور سفر مى‌كنند. در سفر هفت كشور، شش مسافت مطرح است. به اين معنى كه ميان هر يك از دو كشور فاصله‌اى هست، بيابان مانند كه آن را يك مسافت دانسته و در هر يك از مسافت‌ها ميان دو همراه صحبت‌هايى به ميان مى‌آيد.

    با آن مقدار كه از آغاز نامه متن باقى است، در مى‌يابيم كه از همسر شدن خواجه رغام نامى با زلال، دختر ملك دريابار، پسرى زاده مى‌شود كه ابن تراب نام مى‌گيرد و اين فرزند چون به مرتبه رشد مى‌رسد، هوس سفر هفت كشور به دلش چنگ مى‌زند. خواجه رغام به اين سفر رضايت نمى‌دهد و بخشى عظيم از متن موجود به مباحثه و مجادله ابن تراب و پدرش اختصاص دارد تا سرانجام خواجه رغام به سفر راضى مى‌شود و سلطان عادلشاه، پادشاه كل هفت كشور، وسايل سفر ابن تراب را فراهم مى‌كند و خواجه عقيل‌الدين را كه از حكما زمانه خود بود همراه وى مى‌سازد.

    پيش از رسيدن به كشور اول، عقيل‌الدين براى اين تراب تعريف مى‌كند كه هفت منزل را بايد گذرانيد. به نخستين منزل كه مى‌رسند، عقيل‌الدين در پاسخ ابن‌تراب مى‌گويد، نام آنجا منزل وجود است، زيرا اولين منزلگاه از راه كاروانى ملك عدم است و نام منازل ديگر را بى‌خودى، لعب، شتاب، صلاح، فنا، بقا آورده است، در حقيقت خواسته است حالات آدمى را در دوران حيات به ابن تراب يادآور شود.

    پس از آن در پاسخ ابن تراب كه پرسيده بود، انسان كامل كيست، به نقل قولى از عزيز نسفى بر مبناى مبدا و معاد او مى‌پردازد كه عبارت است از: آن كه به شريعت گفت پيغمبر و طريقت كردار او و حقيقت كه حال پيامبر است، رفتار كند.

    چو ابن‌تراب مى‌پرسيد، اين سعادت به كه روى مى‌آورد، عقيل‌الدين مى‌گويد آن كه داراى هفت صفت باشد: خدمت، ادب، تواضع، حلم، صلاح، قول راست، افعال حميده. به هر حال مجموع همين مراحل و صفات است كه مى‌توان گفت جنبه عرفانى دارد.

    اين تراب محور اصلى و شخص اساسى داستان است. او به هر كشورى كه مى‌رسد با پادشاه آن جا هم‌نشين و هم‌سخن مى‌شود و به تناسب موارد با افراد مختلفى كه اغلب داراى نام‌هاى غير متعارف بوده‌اند، به مباحثه و مناظره مى‌پردازد و به هر مناسبت حكايت يا حكاياتى در ميان سخن ذكر مى‌شود و مضامينى كه جنبه اخلاقى يا اجرايى دارد، بيان مى‌گردد.

    داستان هفت كشور به روش حكايت در حكايت پرداخته شده است. در حقيقت كشورها، منزل‌ها، و مسافت‌ها در اين كتاب عنوان‌هايى هستند جانشين اصطلاحاتى؛ مانند جزو و باب و فصل و....

    پس از مقدارى افتادگى از اواخر منزل ششم و بخشى از آن چه مرتبط به كشور اول است، سخنانى آغاز مى‌شود كه ابن‌تراب از كيوان بخت، پادشاه كشور اول، درباره اصناف اطرافيان او، رعايا، دزدان، گوكنان، قماربازان، گلخنيان، ملاحان، غلامان، دليران كارزار، مى‌پرسد و دلائل خود را درباره هر يك از آن رسته‌ها جدا جدا بر گفته است. باز در اين قسمت هر جا حكايتى آورده مى‌شود، مناسب مقام به قلم در آمده است.

    كشور دوم، از آغاز افتادگى دارد. نام شهرهاى اين كشور چنين ذكر شده: سوس الاقصى، نجد، مكه، طايف، گجرات، سومنات، معموره و مغفوريه، و دربخش مسافت ميان كشورهاى دوم و سوم عقيل‌الدين صفات حسن اعتقاد، همت، حق نمك، را براى رسيدن شخص به اوج دولت بر مى‌شمارد.

    كشور سيم، به مباحث مربوط به سياست پادشاه و خطبه خواندن ملوك و حقوق پادشاه و رعيت اختصاص دارد. در مسافت سوم، پيدا شدن آسمان و زمين و بهشت و دوزخ و عجائب و غرائب عالم مورد صحبت است.

    كشور چهارم كه نگاه داشتن خاطره‌ها عنوان دارد و منظور نويسنده بيان استمالت مردم است، براى آن نام شهرهاى حلب، تبريز، همدان، مازندران، نيشابور، طوس، هرات و بدخشان را مى‌آورد و در مسافت چهارم، موضوع صحبت بين آنها فراست زنان است، زيرا شنيده‌اند كه پادشاه كشور پنجم زنى است به نام زهره. در اين بخش به قصر دختر ملك ضيزن قضاعى پادشاه مملكت حضر مى‌پردازد كه دل به شاپور ساسانى داده و ذكر اين واقعه در متون تاريخى؛ مانند مجمل التواريخ و القصص و جز آن مندرج است و ابن تراب از نقل آن واقعه به اين نتيجه مى‌رسد كه زنان ناقص عقل‌اند و سرير سلطنت را كه باز بسته به عقل و خرد است، نشايند. ولى عقيل‌الدين مى‌گويد همه زنان به يك طريق نيستند و نيك و بد در ميان همه طايفه‌اى مى‌باشند.

    كشور پنجم كه در باب قضا و قدر عنوان دارد، نام شهرهایش اخلاط، دربند، شيروان، باكو، خوارزم، بخارا، سمرقند، و خجند است. مسافت پنجم، به آوردن صفت منشيان و مباشران عمال و حكايات مرتبط به آن موضوع تخصيص يافته است.

    كشور ششم، در صفت وزرا و حكما و قلمزنان و نقاشان و شعرا عنوان دارد و نام شهرهاى آن قسطنطنيه، سراى، صبران، كاشغر، الماليغ است و جاى نشست پادشاه آن جا پروين آباد نام گذاشته شده است. در اين كشور، ابن تراب از پادشاهش دليل آن كه چرا هر يك از اصناف را بر سر كار خويش گذارده است، مى‌پرسد آن پادشاه يك به يك پاسخ مى‌دهد.

    طبعا به دنبال صحبت‌هاى مربوط به كشور ششم، مسافت ششك آغاز مى‌شود تا به كشور هفتم برسند؛ ولى بيش از ده سطر از مطالب آن بر جاى نمانده است و از عنوان و مباحث كشور هفتم خبرى نيست، زيرا نسخه بى سرانجام مانده و اوراقش گم شده است.

    حاكمان و پادشاهان هفت كشور خياليند: كيوان بخت، برجيس، بهرام، سلطان بيضا، زهره بانو، سهم خوى. مراد نويسنده آن بوده كه به مباحث اصلى مربوط به اداره امور ممالك و آداب اخلاقى در جام مباحثه و مناظره و لابه لاى قصص و داستان‌هاى تاريخى يا ساختگى جلوه‌اى خاص بدهد.

    اسلوب زبانى نگارش هفت كشور به تأليفات دوران صفوى نزديك است و مى‌توان مقايسه كرد با داستان محبوب‌القلوب كه از همان عهد است، شايد بتوان قرينه‌اى باشد از اين كه مؤلف در آن عصر مى‌زيسته است.

    از ديگر خصوصيات اين متن، استفاده از درون مايه‌هاى قصه‌هاى عيارى و اصطلاحات و نام‌هاى عياران است.

    يكى از ظرائف ادبى و ذوقى مؤلف، تناسب در نام‌گذارى اشخاص با مقام و صفتى است كه داشته‌اند. به طور مثال نام كسى را كه خردمند مى‌داند، دور انديش گذاشته و كسى را كه كارش كماندارى است، قوس نهاده است. آن را كه خوانندگى مى‌كند، خوش الحان، مى‌نامد و پدرش را هزاردستان، و مادرش را عندليب. براى نام كسى كه غمازى مى‌كند، زاغ وش را مناسب دانسته و به همين ترتيب به نام‌هاى آتش پاره، آشوب و.... كه بنگريد، ملاحظه خواهيد نمود كه مناسبت لفظى يا معنوى رعايت شده است.

    اشعار زيادى در هر حكايت و هر مبحث مندرج است كه تعداد كمى از آنها شناخته شده است؛ مانند نظامى و سعدى و غالب ديگر بايد سروده مؤلف باشد.

    زمينه جغرافيايى كتاب ممزوج است، از نام‌هاى حقيقى و ساختگى. براى هر كشور نام شهرهاى معروفش را چنانكه واقعى و مندرج در تقسيمات هفت اقليم است، مى‌آورد.

    وضعیت کتاب

    داراى 10 فهرست به عناوين زير مى‌باشد:

    1- نام اشخاص و تيره‌ها.

    2- نام اشخاص برساخته.

    3- نام‌هاى جغرافيايى برساخته.

    4- نام جاهاى جغرافيايى.

    5- لغات و تركيبات.

    6- كتاب‌هاى مذكور در متن.

    7- اسامى منازل سفر عرفانى.

    8- اشعار به ترتيب الفبائى كلمه مطلع.

    9- اشعار به ترتيب قوافى.

    10- مندرجات.

    پاورقى‌ها و تحقيق كتاب توسط ايرج افشار و مهران افشارى انجام گرفته است.

    منابع مقاله

    متن و مقدمه كتاب.