آداب الملوك

    از ویکی‌نور
    ‏آداب الملوك
    آداب الملوك
    پدیدآورانثعالبی، عبدالملک بن محمد (نويسنده) عطيه، جليل (محقق)
    ناشردار الغرب الإسلامي
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 2005م,
    موضوعپادشاهي - متون قدیمی تا قرن 14 کشور داري - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏JC‎‏ ‎‏49‎‏ ‎‏/‎‏ث‎‏6‎‏آ‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    آداب الملوك، تألیف ابومنصور عبدالملک بن محمد ثعالبی نیشابوری (متوفی 429ق)، شاعر، کاتب و تاریخ‎نگار ایرانی است. این کتاب با هدف تقدیم به مأمون بن مأمون خوارزمشاه (407ق) به زبان عربی نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و نه باب است. ابواب کتاب به‎صورت فصل‎فصل بر مبنای اقوال، حکایات و وقایع تاریخی، اخبار و آراء شکل گرفته است.

    گزارش محتوا

    از قرن دوم هجری بخشی از اندیشه سیاسی در زمینه حکمت عملی متأثر از متون ایرانیان‎ پیش از اسلام در زمینه آداب ملوک و آیین کشورداری شکل گرفت و کتاب‎هایی با عنوان‎ سير الملوك یا سیاست‎نامه در تداوم اندرزنامه‎های دوره ساسانی تألیف شد. حکمت عملی‎ مطرح در سیاست‎نامه‎ها، مجموعه‎ای از میراث علمی و الگوهای عملی و تجارب تاریخی‎ گذشتگان است که سیاست‎نامه‎نویسان - که اغلب از کارگزاران دیوانی و درباری بودند - در تبیین آن به آیات و احادیث اسلامی استناد کرده‎اند. هدف از نگارش سیاست‎نامه‎ها، اصلاح عملکرد پادشاهان و در نهایت اصلاح و بهبود اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه‎ بود[۱]‎.

    در این‎گونه منابع، به‎ویژه به شایست و نشایست‎های رفتار سلطان با رعیت و نیز وظایف رعیت در قبال سلطان پرداخته شده است. مهم‎ترین توصیه به سلطان در حق رعیت، رعایت عدالت و انصاف است. نویسندگان این دست آثار رعایت عدالت، آباد ساختن ملک، حفظ ملک از آسیب دشمنان و جلوگیری از تعدی اقویا بر ضعفا را از ارکان حکومت و ملک‎داری برای سلطان دانسته‎‎اند؛ زیرا سلطان مالک رعیت و بقای این دو به هم وابسته بود[۲]‎.

    عنوان «آداب الملوك» برای انطباق با محتوای کتاب انتخاب شده است. این کتاب در مقدمه کتاب تحفة الوزراء با عنوان «الملوكي» ذکر شده است. صفدی، ابن شاکر کتبی و ابن قاضی شهبه در ذکر شرح حال ثعالبی از آن با عنوان «الخوارزم‎شاهي» یا «الخوارزميات» یاد کرده‎اند[۳]‎.

    باب اول کتاب در موضوع اطاعت از پادشاهان نوشته شده است. این باب با مقدمه مختصری که در آن به‎طور خاص به آیات قرآن کریم و به‎طور عام به میراث دینی استناد شده، آغاز گردیده است. در این باب به برخی فرق غلات مانند حلولیه و راوندیه نیز اشاره شده است. یکی از فصول به ترغیب ملوک به رعایت آداب و فنون و علوم اختصاص داده شده است. نویسنده در این باب و دیگر ابواب به تعدادی از احادیث نبوی استشهاد کرده و البته غالب این روایات موثق نیستند. باب دوم نیز به ضرب‎المثل‎ها و تشبیهات ملوک و سلاطین اختصاص یافته است. بیشتر آنها از کتب و رسائل پراکنده‎ای است که ثعالبی با اسلوب و شیوه خاص با برخی تعدیلات و تغییرات اندک نقل کرده است[۴]‎.

    در باب سوم نکاتی از سلاطین و وصایای آنها با ذکر مقدمه مختصری مطرح شده است. فصلی از این باب به حاکمان عباسی و فصل دیگری به حکمرانان ایرانی اختصاص یافته است. همچنین کلمات ملوک در عصرهای مختلف در فصل دیگری گرد آمده و در یکی از فصول به خود خوارزم‎شاه پرداخته شده است[۵]‎.

    باب چهارم به سیاست اختصاص یافته و تفاوتی با دیگر ابواب ندارد و نقل‎های مختلف را در ضمن چند فصل مطرح کرده است. ثعالبی در این باب دیدگاه خود در رابطه با سیاست را از کتاب معروفش «المبهج» نقل کرده است: کسی که رفتار خود و اهل بیتش را اصلاح کند صلاحیت سیاست و حکومت بر مردم را دارد[۶]‎.

    باب پنجم نیز به اخلاق و عادات سلاطین اختصاص یافته است. بخش‎های زیادی از مطالب این باب از کتاب المبهج نقل شده و همه در ترغیب حاکمان بر عدل و امانت و نکوهش ظلم و ظالمان است. ثعالبی مشاوره را از ارزشمندترین کارها و دارای مرتبه والایی دانسته و حاکمان سامانی را به جهت اهتمام به آن ستوده است. در فصل عفو، شمس‎المعالی را نکوهش کرده؛ چراکه اهل عفو نبود و بدون گذشت همواره به قتل می‎رساند. در فصل دیگر نیز جود و بخشش را مدح کرده و از حاکمان می‎خواهد که در بخشش و اعطا میانه‎رو باشند[۷]‎.

    در باب ششم کتاب نیز اخبار و حکایات پادشاهان و وزراء ذکر شده است. ثعالبی در این باب برخلاف سیاق و شیوه کتاب با وزارت و اخبار آن آغاز کرده است. صاحب «تحفة الوزراء» تعدادی از فصل‎های این باب را برگزیده تا کتابش را طبق آن بنویسد. نویسنده در فصل مربوط به اخبار ملوک نیز فقراتی از کتاب المبهج را ذکر کرده است[۸]‎.

    در باب هفتم، آفات و بیماری‎هایی که حاکمان به آن گرفتارند ذکر شده است. در ابتدای باب، در ضمن مقدمه مختصری اسباب و دلائل این آفات بررسی شده و حاکمان را از افراط در خوردن و نوشیدن و روابط جنسی برحذر داشته است. سپس نمونه‎هایی از ملوک و خلفا که بدین سبب مرده‎اند را متذکر شده است. در فصل دیگری از این باب نیز آفات دیگری که برای بعضی حاکمان پیش آمده را برشمرده و به فریب خوردن آنها توسط بعضی از دعوت‎کنندگان به هوای نفس و بدعت‎ها، مانند باطنیه و قرامطه و اسماعیلیه اشاره کرده است. در فصل آخر نیز بر این نکته تأکید کرده که سپاهیان تجهیزات و امکانات حاکمان هستند و تکیه‎گاه او در حکومت هستند و به هنگام جنگ حاکم چاره‎ای ندارد جز اینکه به شکل کامل به آنها اعتنا کند[۹]‎.

    در باب هشتم کتاب آنچه که حاکمان باید در سیاست رعایت کنند را مطرح کرده است. در این باب مطالب بسیاری از افلاطون و فلاسفه پیشین یونان ذکر شده است. در فصل ویژه‎ای نیز ثعالبی نوشیدن مسکرات و سماع (رقص و پایکوبی) را برای سلطان جایز دانسته است؛ البته رعایت میانه‎روی را به او توصیه کرده است. همچنین پادشاه را به تربیت ویژه فرزندانش توصیه کرده است[۱۰]‎.

    باب نهم که آخرین باب کتاب است به خدمتکاران پادشاهان اختصاص یافته و حکایات و مطالب تاریخی متناسب با آن و بخش‎هایی از کتاب آداب (أدب الكبير و أدب الصغير) ابن مقفع ذکر شده است. نویسنده کتابش را به شیوه و سنت قدیمی به فصل کوچکی در موضوع هدایا ختم کرده است. لازم به ذکر است که محقق اثر در مقدمه کتاب تعداد ابواب را ده باب دانسته است[۱۱]‎. ابواب هشتم و نهم به اشتباه نهم و دهم ذکر شده است[۱۲]‎.

    ثعالبی در تألیف این کتاب از مصادر زیادی استفاده کرده که شمارش آنها دشوار است؛ البته خودش به نام برخی تصریح کرده و محقق اثر در مقدمه، به نام و صفحه ذکر آنها در کتاب اشاره کرده است؛ از آن جمله‎اند: أخبار الوزراء ابن عبدوس جهشیاری، الفصول ابن معتز و آداب الملوك محمد بن سیمجور. بدون شک این مصادر جزء ناچیزی از مصادری است که ثعالبی به آن مراجعه و از آن استفاده کرده است و می‎توان از تعدادی از نوشته‎های جاحظ، ابن قتیبه، ابن مقفع و صولی نیز به‎عنوان منابع وی نام برد. علاوه بر این منابع کتبی، از روایات و نقل‎های شفاهی نیز استفاده کرده است؛ از جمله مهم‎ترین راویانی که ثعالبی در کتابش از آنها مطالبی نقل کرده ابوفتح بستی است[۱۳]‎.

    وضعیت کتاب

    منابع مطالب، معرفی اعلام، معانی الفاظ و اختلاف نسخ در پاورقی‎های کتاب ذکر شده است. محقق در مواردی که نثر یا شعری را در منبع مورد اشاره نویسنده نیافته و یا بخشی از عبارت در متن اصلی متفاوت یا غیر واضح بوده، در پاورقی تذکر داده است.

    فهارس آیات، احادیث و آثار، اشعار، اعلام، اماکن، مصادر و محتویات کتاب در انتهای آن ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. ترکمنی آذر، پروین، «تأملی بر آداب ملوک و قاعده ملک‎داری در نگاه افضل‎الدین کرمان (مقایسه تطبیقی کتاب عقد العلی للموقف الأعلی با سیر الملوک‎های پیشین)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ، پاییز 1388، شماره 71، صفحه 15 تا 52.
    3. ذیلابی، نگار، «تطور اصطلاح رعیت و قشربندی رعایا در تشکیلات اسلامی»، بهار و تابستان 1393، شماره 19، صفحه 87 تا 104.


    وابسته‌ها