أصول التفسير عند ابن عباس رضی‌الله‌عنهما في ضوء الدرس اللغوي القديم و الحديث

    از ویکی‌نور
    أصول التفسير عند ابن عباس رضی‌الله‌عنهما في ضوء الدرس اللغوي القديم و الحديث‏
    أصول التفسير عند ابن عباس رضی‌الله‌عنهما في ضوء الدرس اللغوي القديم و الحديث
    پدیدآورانغزاله، ناديه محمد (نويسنده) راجحی، عبده (مقدمه‌‎نويس)
    ناشرمکتبة الآداب
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشرمجلد1: 2010م , 1431ق,
    شابک978-977-468-172-4
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    أصول التفسير عند ابن عباس رضی‌الله‌عنهما في ضوء الدرس اللغوي القديم و الحديث، اثر نادیه محمد بسیونی غزاله، با مقدمه عبده الراجحی، کتابی است به زبان عربی.

    ابن عباس (در پاسخ‌هایش به مسائل ابن ازرق) از اولین کسانی است که متصدی تفسیر معانی الفاظ در قرآن شده است. او ارزش متن لغوی در توضیح الفاظ غریب قرآن را به‌خوبی می‌دانست و تلاش‌هایش در این زمینه، ستودنی است. دکتر نادیه محمد بسیونی در این اثر با پیروی از شیوه علمای لغت قدیم و جدید، خواهان نشان دادن روشمند شیوه ابن عباس در تفسیرش است. هدف ابن عباس در تفسیرش، به‌طور عام پرداختن به یک تفسیر کلی، و به‌طور خاص (در پاسخ به مسائل ابن ازرق) توضیح الفاظ غریب قرآن است.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه دکتر عبده الراجحی، مقدمه مؤلف، محتوای مطالب در شش فصل و خاتمه است. نویسنده، منابع کتاب را در دو بخش منابع عربی و خارجی ارائه کرده است. در بخش منابع عربی هم هرکدام از رساله‌های دانشگاهی، دیوان‌های شاعران، دایرة‌المعارف‌ها و مجلات علمی و کتاب‌ها به‌صورت مجزا ارائه شده است. از جمله منابع عربی کتاب در بخش کتاب‌ها پس از قرآن کریم می‌توان به الأصوات اللغوية ابراهیم انیس، فجرالإسلام احمد امین، صحیح بخاری، دقايق التفسير ابن تیمیه، الخصائص ابوالفتح عثمان بن جنی، المحتسب في تبيين وجوه القراءات و الإيضاح عنها و...، در بخش مجلات علمی و دایرة‌المعارف‌ها به مجلات التراث العربي، عالم الفكر، فصول، الفيصل، الفكر التونسية و...، در بخش دیوان‌های شاعران به اشعار الهذليين ابوسعید حسن بن حسین سکری، و دیوان‌های أعشی، امیة بن ابی صلت، جریر، حسان بن ثابت، زهیر بن ابوسلمی، امرؤ القیس، نابغه ذبیانی، کعب بن زهیر و...، و در رساله‌های دانشگاهی به الاسرائیلیات في تفسير الطبری امال محمد عبدالرحمن ربیع، المعايير اللغویة في كتب غريب القرآن احمد عبدالفتاح عزیزی، مجاز القرآن ابوعبیده عفت ناجی، تفسير ابن عباس –رضی‌الله‌عنهما- (دراسة و توثیق) عادل حسن علی فرج و... اشاره کرد. در منابع انگلیسی از دوازده منبع از یازده نویسنده استفاده شده است.[۱]

    گزارش محتوا

    ابن عباس (در اثری که از او با عنوان پاسخ‌های ابن عباس به مسائل ابن ازرق شناخته شده) از اولین کسانی است که متصدی تفسیر معانی الفاظ در قرآن شده است. او ارزش متن لغوی در توضیح الفاظ غریب قرآن کریم را به‌خوبی می‌دانست و تلاش‌هایش در این زمینه، ستودنی است. دکتر نادیه محمد بسیونی در این اثر با پیروی از شیوه علمای لغت قدیم و جدید، خواهان نشان دادن روشمند شیوه ابن عباس در تفسیرش است.[۲]

    نویسنده در این اثر که درباره شیوه ابن عباس در قرآن کریم در خلال مسائل نافع بن ازرق بحث کرده است، می‌پرسد آیا اتهام برخی صحابه و ابن ازرق بر ابن عباس مبنی بر تحجرش بر کتاب الله بر او وارد است یا این که این نسبتی است غلط و خدای متعال حکمت و علم تأویل به او عطا کرده و همان‌طور که پیامبر خدا در حق ابن عباس دعا کرد، او را متفقه در دین قرار داده است؟

    ابن عباس بر سیاق لغوی مفردات قرآن توجه خاصی داشت. او بر ادراکش از معانی لغوی در شکل تطبیقیش نه در حالت تنظیری، برهان آورده و پاسخ‌هایش به مسائل ابن ازرق از جوانه‌های اولیه تألیف معجمی بر اساس نظریه سیاق لغوی جدید است. البته ابن عباس، تنها بر سیاق لغوی توجه نمی‌کرد بلکه بحث او با تمسک به ادوات لغوی و غیر لغوی برای مددجویی فهم دلالت حقیقی لفظ قرآنی غریب بود؛ و این خود، یکی از پایه‌های علم دلالت است که نظریه سیاق جدید، بر آن استوار است.[۳]

    از لابه‌لای مسائل ابن ازرق و پاسخ‌های ابن عباس به آن‌ها و تحلیل برخی از این مسائل بر مبنای تحقیقات علمی، امکان توفیق میان دو نظریه قائلان به ترادف و منکرانش در زبان عربی، به‌ویژه قرآن، روشن می‌شود؛ یعنی منکران ترادف به جهات مختلف میان دو لفظ قائل به ترادفند درحالی‌که پذیرندگان آن به جنبه‌های مشترک میان آن‌ها دقت دارند.[۴] ترجمان قرآن از نظر ابن عباس در این کتاب، بیشترین حد ممکن از تشابه دلالی میان دو لفظ تفسیرگر و تفسیر شده را مراعات می‌کند و همین قدر مشترک دلالی میان این دو لفظ این اجازه را به آن‌ها می‌دهد که در تعدد سیاق، بتوان هرکدام را جای دیگری گذاشت. بر این مبنا می‌توان گفت که ترادف، یک واقعیت لغوی است که بدون آن، امر تفسیر (خاصه در غرائب قرآنی) ممکن نمی‌گردد.[۵] درباره الفاظ و لغات می‌توان گفت علاقات میان دلالت‌های لفظی در لغت عربی متداخل و متشابهند؛ و این خاصیت دلالت لغوی است. هرچند گاهی عناصری غیر لغوی در تحدید این دلالات و عناصر دخالت می‌کنند. این عناصر غیر لغوی هرچند در پاسخ‌های ابن عباس خیلی نمود ندارند و جلی نیستند ولی روشن است که تحدید دلالت به خودش باعث ابتلا به دور خواهد بود ازاین‌رو ابن عباس نیز معتقد به این عناصر غیر لغوی است (هرچند این اعتقادش به‌صراحت بیان نشده باشد).

    چون برخی از لغات برخی دیگر را تفسیر می‌کنند و سیاقات کلام متداخل است، ابن عباس در پاسخ به ابن ازرق از مواریث شعر عربی هم در تفسیر غرایب قرآن بهره برده است.[۶]

    ابن عباس در شیوه تفسیری‌اش در پاسخ به مسائل ابن ازرق، تمام عناصر نظری سیاقی‌ای را که محدثان بدان معتقدند را جمع کرده؛ او در استنباط و تصور دقیق عناصر اثبات شده کلامی به مثابه کل بر هر دو جنبه لغوی و اجتماعی سیاق، اعتماد کرده است؛ و در این شیوه، به لحاظ ذاتی و جوهری، با نظریه جدید سیاق هم‌رأی است.[۷]

    گویا هدف کلی ابن عباس از نوشتن این تفسیر، تفسیر کل قرآن و هدف خاصش در پاسخگویی به مسائل ابن ازرق، تفسیر غرائب قرآن کریم باشد.[۸] اما گاهی در پاسخ به مسائل ابن ازرق هم به مواردی برمی‌خوریم که ابن عباس توضیح بیشتری نسبت به میزان سؤال ابن ازرق در آیه داده است به‌نحوی‌که گویی درصدد تفسیر یک آیه کامل بوده است، که البته به نظر می‌رسد او به علت رعایت اتصال بین معانی در قرآن کریم این کار را انجام داده باشد.[۹]

    ابن عباس، در تفسیرش میان معقول و منقول جمع کرده است و در مقام مفسر، ناقل، تأویل‌گر و مستنبط، از وسایل معینی برای کمک گرفتن میان جمع بین معقول و منقول استفاده می‌کند.[۱۰]

    وضعیت کتاب

    فهارس فنی منابع و محتوای مطالب در انتهای اثر ذکر شده است.

    برخی از وضاعین قدیم و مستشرقین جدید در انتساب این اثر به ابن عباس و همچنین انتساب سؤالات به ابن ازرق تشکیک کرده‌اند که البته سؤالات ابن ازرق در منابع دیگر هم روایت شده است و این امر جنبه تشکیک را در آن تضعیف می‌کند.[۱۱]

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها