ابن میثم، میثم بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'عز الدين' به 'عزالدين')
    جز (جایگزینی متن - 'كمال‌ الدين' به 'كمال‌الدين')
    خط ۴۰: خط ۴۰:




    '''ابن ميثم، كمال‌ الدين ميثم بن على بن ميثم بحرانى'''، محدث، فقيه و متكلم مشهور شيعى سدۀ 7ق13/م. برخى لقب او را مفيدالدين آورده‌اند. از زندگى او آگاهى اندكى در دست است. همين قدر گفته‌اند كه در 636ق1239/م، زاده شد.
    '''ابن ميثم، كمال‌الدين ميثم بن على بن ميثم بحرانى'''، محدث، فقيه و متكلم مشهور شيعى سدۀ 7ق13/م. برخى لقب او را مفيدالدين آورده‌اند. از زندگى او آگاهى اندكى در دست است. همين قدر گفته‌اند كه در 636ق1239/م، زاده شد.


    ==کسب علم و دانش==
    ==کسب علم و دانش==


    وی نزد ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانى و كمال‌ الدين على بن سليمان بحرانى دانش آموخت. اگرچه در منابع اشارتى به محل تحصيلات او نشده، ولى محتملاً در عراق و در مراكز تجمع شيعيان مانند حله به تحصيل علم پرداخت. اما ظاهراً پس از آن به بحرين بازگشت و گوشۀ عزلت برگزيد تا آنكه دانشمندان عراق، خاصه اهل حله كه او را مردى دانشمند مى شمردند، از او خواستند كه به تربيت شاگردان و تأليف و تصنيف بپردازد. ابن ميثم در آغاز از سفر تن زد، اما سپس به عراق رفت و به احتمال قوى در حله اقامت گزيد. كسانى كه از او روايت كرده‌اند مانند سيد عبدالكريم بن طاووس حلى و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] اهل حله هستند. وى با [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] معاصر بود و گفته‌اند كه خواجه نزد او فقه مى خواند و ابن ميثم در كلام شاگرد خواجه بوده‌است. در واقع شهرت عمدۀ ابن ميثم در كلام است و حتى در شرحى كه بر نهج‌البلاغة نوشته، روش كلامى و فلسفى در پيش گرفته‌است.  
    وی نزد ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانى و كمال‌الدين على بن سليمان بحرانى دانش آموخت. اگرچه در منابع اشارتى به محل تحصيلات او نشده، ولى محتملاً در عراق و در مراكز تجمع شيعيان مانند حله به تحصيل علم پرداخت. اما ظاهراً پس از آن به بحرين بازگشت و گوشۀ عزلت برگزيد تا آنكه دانشمندان عراق، خاصه اهل حله كه او را مردى دانشمند مى شمردند، از او خواستند كه به تربيت شاگردان و تأليف و تصنيف بپردازد. ابن ميثم در آغاز از سفر تن زد، اما سپس به عراق رفت و به احتمال قوى در حله اقامت گزيد. كسانى كه از او روايت كرده‌اند مانند سيد عبدالكريم بن طاووس حلى و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] اهل حله هستند. وى با [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] معاصر بود و گفته‌اند كه خواجه نزد او فقه مى خواند و ابن ميثم در كلام شاگرد خواجه بوده‌است. در واقع شهرت عمدۀ ابن ميثم در كلام است و حتى در شرحى كه بر نهج‌البلاغة نوشته، روش كلامى و فلسفى در پيش گرفته‌است.  


    وى در طرح مسائل و سبك استدلال به روش خواجه نصيرالدين در تجريد الاعتقاد نظر داشته و مستند استدلالهاى او، برخلاف [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]، بيشتر عقل است نه نقل: اگرچه از نظر چيرگى بر همۀ آراء و عقايد گونه‌گون متكلمان از [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] ضعيف تر مى نمايد.  
    وى در طرح مسائل و سبك استدلال به روش خواجه نصيرالدين در تجريد الاعتقاد نظر داشته و مستند استدلالهاى او، برخلاف [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]]، بيشتر عقل است نه نقل: اگرچه از نظر چيرگى بر همۀ آراء و عقايد گونه‌گون متكلمان از [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] ضعيف تر مى نمايد.  
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    ابن ميثم، معرفت و شناخت خدا را عقلاً واجب دانسته و بر آن است كه اين معرفت از روى تقليد و به موجب نقل قابل حصول نيست. وى ظاهراً در باب اثبات صانع، نظر معتزله را بر اشاعره برترى داده‌است. وى در باب نبوت، سبك دقيق فلسفى در پيش گرفته و آن را به مطالب «ما، هل، لِمَ، كيف و من» تطبيق داده و بيان كرده‌است. دربارۀ حشر و معاد نظر ابوالحسن بصرى را پذيرفته و بر آن است كه اجزاء اصليۀ انسان كه تحول و تغيير نمى يابد، محشور مى شود.  
    ابن ميثم، معرفت و شناخت خدا را عقلاً واجب دانسته و بر آن است كه اين معرفت از روى تقليد و به موجب نقل قابل حصول نيست. وى ظاهراً در باب اثبات صانع، نظر معتزله را بر اشاعره برترى داده‌است. وى در باب نبوت، سبك دقيق فلسفى در پيش گرفته و آن را به مطالب «ما، هل، لِمَ، كيف و من» تطبيق داده و بيان كرده‌است. دربارۀ حشر و معاد نظر ابوالحسن بصرى را پذيرفته و بر آن است كه اجزاء اصليۀ انسان كه تحول و تغيير نمى يابد، محشور مى شود.  


    به هر حال ابن ميثم در روزگار خود چندان شهرت داشته كه او را با صفاتى چون فيلسوف، محقق و زبدۀ فقها و محدثان و متكلم ماهر و صف كرده و [[طریحی، فخرالدین بن محمد|طريحى]] او را در فقه، چون خواجه نصيرالدين در كلام دانسته‌است. همچنين سليمان ماحوزى بحرانى به درخواست شاگردان و دوستان، رساله‌اى در شرح حال او به نام السلافة البهية في الترجمة الميثمية پرداخته‌است. به گفتۀ همو فقيهان و محدثان و متكلمان و اديبان به آراء و روايات ابن ميثم، به تصريح يا به اشاره استناد جسته‌اند. از جمله گفته‌اند مراد [[جرجانی، علی بن محمد|ميرسيد شريف جرجانى]] از «بعض الافاضل» در حاشيۀ مطول [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] به تصريح فاضل چلبى شارح ديگر مطول، كمال‌ الدين ابن ميثم بحرانى است.  
    به هر حال ابن ميثم در روزگار خود چندان شهرت داشته كه او را با صفاتى چون فيلسوف، محقق و زبدۀ فقها و محدثان و متكلم ماهر و صف كرده و [[طریحی، فخرالدین بن محمد|طريحى]] او را در فقه، چون خواجه نصيرالدين در كلام دانسته‌است. همچنين سليمان ماحوزى بحرانى به درخواست شاگردان و دوستان، رساله‌اى در شرح حال او به نام السلافة البهية في الترجمة الميثمية پرداخته‌است. به گفتۀ همو فقيهان و محدثان و متكلمان و اديبان به آراء و روايات ابن ميثم، به تصريح يا به اشاره استناد جسته‌اند. از جمله گفته‌اند مراد [[جرجانی، علی بن محمد|ميرسيد شريف جرجانى]] از «بعض الافاضل» در حاشيۀ مطول [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] به تصريح فاضل چلبى شارح ديگر مطول، كمال‌الدين ابن ميثم بحرانى است.  




    خط ۷۲: خط ۷۲:
    دربارۀ تاريخ درگذشت ابن ميثم اگرچه بيشتر منابع679ق/ 1280م را ذكر كرده‌اند، ولى با توجه به اين نكته كه وى در 681ق تأليف الشرح الصغير لنهج‌البلاغة را به پايان رساند، مى بايست پس از آن تاريخ درگذشته باشد؛ كنتورى نيز در يك جا 699ق1300/م را تاريخ درگذشت او دانسته‌است(. قبر او را در دو جا: الدونج يا هلتا در ماحوز بحرين دانسته‌اند.  
    دربارۀ تاريخ درگذشت ابن ميثم اگرچه بيشتر منابع679ق/ 1280م را ذكر كرده‌اند، ولى با توجه به اين نكته كه وى در 681ق تأليف الشرح الصغير لنهج‌البلاغة را به پايان رساند، مى بايست پس از آن تاريخ درگذشته باشد؛ كنتورى نيز در يك جا 699ق1300/م را تاريخ درگذشت او دانسته‌است(. قبر او را در دو جا: الدونج يا هلتا در ماحوز بحرين دانسته‌اند.  


    نورى يادآور شده كه براساس قراين و شواهد قبر او مى بايست در هلتا باشد، ولى برخى اشاره كرده‌اند كه قبر واقع در الدونج، از آنِ نياى او ميثم بن معلى است نه كمال‌ الدين ابن ميثم.
    نورى يادآور شده كه براساس قراين و شواهد قبر او مى بايست در هلتا باشد، ولى برخى اشاره كرده‌اند كه قبر واقع در الدونج، از آنِ نياى او ميثم بن معلى است نه كمال‌الدين ابن ميثم.





    نسخهٔ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۳۹

    ابن‌میثم، میثم بن علی
    نام ابن‌میثم، میثم بن علی
    نام‌های دیگر بحرانی، میثم بن علی

    کمال‌الدین میثم بن علی

    میثم البحرانی

    نام پدر
    متولد 1239 م
    محل تولد
    رحلت 679 هـ.ق یا 1280 م
    اساتید
    برخی آثار اختیار مصباح السالکین

    النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الإمامة

    قواعد المرام في علم الكلام

    کد مؤلف AUTHORCODE404AUTHORCODE


    ابن ميثم، كمال‌الدين ميثم بن على بن ميثم بحرانى، محدث، فقيه و متكلم مشهور شيعى سدۀ 7ق13/م. برخى لقب او را مفيدالدين آورده‌اند. از زندگى او آگاهى اندكى در دست است. همين قدر گفته‌اند كه در 636ق1239/م، زاده شد.

    کسب علم و دانش

    وی نزد ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر بن اسعد اصفهانى و كمال‌الدين على بن سليمان بحرانى دانش آموخت. اگرچه در منابع اشارتى به محل تحصيلات او نشده، ولى محتملاً در عراق و در مراكز تجمع شيعيان مانند حله به تحصيل علم پرداخت. اما ظاهراً پس از آن به بحرين بازگشت و گوشۀ عزلت برگزيد تا آنكه دانشمندان عراق، خاصه اهل حله كه او را مردى دانشمند مى شمردند، از او خواستند كه به تربيت شاگردان و تأليف و تصنيف بپردازد. ابن ميثم در آغاز از سفر تن زد، اما سپس به عراق رفت و به احتمال قوى در حله اقامت گزيد. كسانى كه از او روايت كرده‌اند مانند سيد عبدالكريم بن طاووس حلى و علامۀ حلى اهل حله هستند. وى با خواجه نصيرالدين طوسى معاصر بود و گفته‌اند كه خواجه نزد او فقه مى خواند و ابن ميثم در كلام شاگرد خواجه بوده‌است. در واقع شهرت عمدۀ ابن ميثم در كلام است و حتى در شرحى كه بر نهج‌البلاغة نوشته، روش كلامى و فلسفى در پيش گرفته‌است.

    وى در طرح مسائل و سبك استدلال به روش خواجه نصيرالدين در تجريد الاعتقاد نظر داشته و مستند استدلالهاى او، برخلاف علامۀ حلى، بيشتر عقل است نه نقل: اگرچه از نظر چيرگى بر همۀ آراء و عقايد گونه‌گون متكلمان از علامۀ حلى ضعيف تر مى نمايد.

    ابن ميثم، معرفت و شناخت خدا را عقلاً واجب دانسته و بر آن است كه اين معرفت از روى تقليد و به موجب نقل قابل حصول نيست. وى ظاهراً در باب اثبات صانع، نظر معتزله را بر اشاعره برترى داده‌است. وى در باب نبوت، سبك دقيق فلسفى در پيش گرفته و آن را به مطالب «ما، هل، لِمَ، كيف و من» تطبيق داده و بيان كرده‌است. دربارۀ حشر و معاد نظر ابوالحسن بصرى را پذيرفته و بر آن است كه اجزاء اصليۀ انسان كه تحول و تغيير نمى يابد، محشور مى شود.

    به هر حال ابن ميثم در روزگار خود چندان شهرت داشته كه او را با صفاتى چون فيلسوف، محقق و زبدۀ فقها و محدثان و متكلم ماهر و صف كرده و طريحى او را در فقه، چون خواجه نصيرالدين در كلام دانسته‌است. همچنين سليمان ماحوزى بحرانى به درخواست شاگردان و دوستان، رساله‌اى در شرح حال او به نام السلافة البهية في الترجمة الميثمية پرداخته‌است. به گفتۀ همو فقيهان و محدثان و متكلمان و اديبان به آراء و روايات ابن ميثم، به تصريح يا به اشاره استناد جسته‌اند. از جمله گفته‌اند مراد ميرسيد شريف جرجانى از «بعض الافاضل» در حاشيۀ مطول تفتازانى به تصريح فاضل چلبى شارح ديگر مطول، كمال‌الدين ابن ميثم بحرانى است.


    آثار

    حدود 30 اثر به ابن ميثم نسبت داده شده است:

    الف- چاپى

    اختيار مصباح السالكين، خلاصۀ شرح بزرگ نهج‌البلاغة وى است كه آن را به اشاره عطاملك جوينى براى دو فرزند او نظام‌الدين محمد و مظفر‌ الدين على تأليف كرد. اين کتاب به ويرايش محمد هادى امينى به چاپ رسيده‌است؛ شرح المائة كلمة لنهج‌البلاغة كه كنتورى نام اصلى آن را منهاج العارفين ذكر كرده و آقابزرگ از نسخه‌هاى آن در کتابهاى اهدايى مشكوة و کتابخانۀ كاشف الغطا ياد كرده. اين کتاب در 1390ق به كوشش محدث ارموى در قم چاپ و منتشر شده‌است؛ قواعد المرام في علم الكلام، كه آن را به اشارۀ عزالدين ابوالمظفر عبدالعزيز بن جعفر نيشابورى نوشت. اين کتاب به كوشش سيد احمد حسينى در قم(1398ق) چاپ شده‌است. نام ديگر آن القواعد الالهية في الكلام و الحكمة است(همان، 179/17)؛ مصباح السالكين يا شرح بزرگ نهج‌البلاغة كه در 1276ق به اهتمام آخوند ملامحمدباقردر تهران چاپ سنگى شد و بار ديگر در 1404ق در تهران به كوشش جمعى از محققان به نام شرح نهج‌البلاغة به چاپ رسيد. ابن ميثم خود در مقدمه آورده كه اين شرح را به تشويق و براى عطاملك جوينى نوشته‌است(شرح نهج‌البلاغة، 4/1).

    ب- خطى و آثار يافت نشده

    رسالة في آداب البحث؛ الاستغاثة في بدع الثلاثة كه آقابزرگ آن را از تصنيفات شريف ابوالقاسم على بن احمد كوفى (د 352ق) دانسته و كنتورى پس از تأييد اين مطلب، نام اصلى آن را البدع المحدثة ذكر كرده‌است؛ استقصاء النظر في امامة ائمة الاثنی‌عشر كه افندى اصفهانى در صحت انتساب آن به ابن ميثم ترديد كرده‌است؛ اصول البلاغة، كه آن را براى نظام‌الدين منصور پسر عطاملك جوينى نوشت. اين کتاب به تجريد البلاغة نيز نامبردار است و دو نسخه از آن يكى در کتابخانۀ سپهسالار و ديگرى در کتابخانۀ مجلس شوراى اسلامى شمارۀ 2 موجود است. به نظر مى رسد كه کتاب تجريد الاصول في علم البلاغة كه به ابن ميثم منسوب است و نسخه‌اى از آن در جامع كبير صنعا وجود دارد. همين اصول البلاغة باشد؛ رسالة في الامامة؛ بحرالخضم در الهيات؛ جواب رسالۀ نصيرالدين، كه نسخه‌اى از آن در کتابخانۀ حكيم در نجف موجود است؛ شرح الاشارات في الحكمة النظرية، شرحى است بر اثر استادش على بن سليمان بحرانى در كلام و حكمت؛ شرح حديث«الناس نيام»، كه نسخه اى از آن در نجف هست؛ شرح رسالۀ العلم اثر شيخ طوسى، كه محتملاً همان کتابى است كه به نام رسالۀ في العلم به او نسبت داده شده‌است و نسخه‌اى از آن در دانشگاه استانبول نگهدارى مى شود؛ شرح صغير نهج‌البلاغة، كه به گفتۀ آقابزرگ احتمالاً همان شرح المائة كلمة لنهج‌البلاغة است؛ غاية النظر در علم كلام؛ القواعد في اصول‌ الدين؛ المراسلة، نامه‌هايى است كه به خواجه نصيرالدين طوسى نوشته‌است؛ المعراج السماوى؛ مقاصد الكلام، كه گويا همان قواعد المرام اوست؛ النجاة في القيامة في تحقيق امرالامامة، كه نسخه‌اى از آن در آستان قدس هست؛ رسالة في الوحى و الالهام، يا الوحى و الالهام و الفرق بينهما و الاشراق.

    براى ديگر نسخ خطى او مى توان به بروكلمان مراجعه كرد. (GAL,S,I/705)


    وفات

    دربارۀ تاريخ درگذشت ابن ميثم اگرچه بيشتر منابع679ق/ 1280م را ذكر كرده‌اند، ولى با توجه به اين نكته كه وى در 681ق تأليف الشرح الصغير لنهج‌البلاغة را به پايان رساند، مى بايست پس از آن تاريخ درگذشته باشد؛ كنتورى نيز در يك جا 699ق1300/م را تاريخ درگذشت او دانسته‌است(. قبر او را در دو جا: الدونج يا هلتا در ماحوز بحرين دانسته‌اند.

    نورى يادآور شده كه براساس قراين و شواهد قبر او مى بايست در هلتا باشد، ولى برخى اشاره كرده‌اند كه قبر واقع در الدونج، از آنِ نياى او ميثم بن معلى است نه كمال‌الدين ابن ميثم.


    مآخذ

    آستان قدس، فهرست؛ آقابزرگ، الذريعة؛ همو، طبقات أعلام الشيعة، قرن7، به كوشش على نقى منزوى، بيروت1972م؛ ابن ميثم، ميثم، شرح نهج‌البلاغة، تهران، 1404ق؛ همو، قواعد المرام في علم الكلام، به كوشش احمد حسينى، قم، 1398ق؛ استرآبادى، ميرزا محمد، منهج المقال، تهران، 1306ق؛ افندى اصفهانى، عبدالله، رياض العلماء، به كوشش محمود مرعشى و احمد حسينى، قم، 1401ق؛ بحرانى يوسف، كشكول، بيروت، 1406ق؛ تنكابنى، محمد، قصص العلماء، تهران، 1364ش؛ حرعاملى، محمد، امل الامل، به كوشش احمد حسينى، بغداد، نكتبۀ الاندلس؛ خوانسارى، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، 1382ق1962/م؛ دانش پژوه، محمدتقى و بهاء‌ الدين علمى انوارى، فهرست کتابهاى خطى مجلس شوراى اسلامى شم 2، تهران؛ شريف لاهيجى، محمد، محبوب القلوب، نسخۀ عكسى موجود در کتابخانۀ مركز؛ ششن، رمضان، نوادر مخطوطات العربية في مكاتبات تركيا، بيروت، 1400ق؛ شوشترى، قاضى نورالله، مجالس المؤمنين، تهران، 1365ش؛ طريحى، فخرالدين، مجمع البحرين، به كوشش احمد حسينى، تهران، مكتبۀ المرتضوية؛ عيسوى، احمد محمد و محمد سعيد مليح، فهرست مخطوطات المكتبة الغربية بالجامع الكبير بصنعاء، اسكندريه، منشأة المعارف؛ فهرست مخطوطات خزانة الروضة الحيدرية، به كوشش احمد حسينى، نجف، 1391ق؛ كنتورى، اعجاز حسين، كشف الحجب و الاستار عن اسماء الكتب و الاسفار، به كوشش م. هدايت حسين، كلكته، 1935م؛ ماحوزى بحرانى، سليمان، «السلافة البهية في الترجمة الميثمية»، كشكول(نك: بحرانى در همين مآخذ)؛ همو، فهرست آل بابويه و علماء البحرين، به كوشش احمد حسينى و محمد مرعشى، قم، 1404ق؛ نامۀ دانشوران، قم، دارالفكر؛ نجف، محمد مهدى، فهرست مخطوطات مكتبۀ آیت‌الله حكيم العامة، نجف، 1381ق؛ نورى، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل، تهران، 1318-1321ق.

    وابسته‌ها

    اختیار مصباح السالکین

    شرح بر صد کلمه امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام

    شرح نهج البلاغه (ابن میثم، ترجمه فارسی)

    شرح علی المائة كلمة لأميرالمومنين علی بن أبی‌طالب علیه‌السلام (ابن میثم - عبدالوهاب -وطواط)

    شرح نهج البلاغة (ابن میثم)

    النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الإمامة

    قواعد المرام في علم الکلام

    رستگاری در پرتو امامت

    النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الإمامة

    أصول البلاغة

    قواعد المرام في علم الكلام