ابن نفیس، علی بن ابی‌حزم

    از ویکی‌نور
    نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
    ابن نفیس، علی بن ابی‌حزم
    نام ابن نفیس، علی بن ابی‌حزم
    نام‌های دیگر اب‍ن‌‍‌اب‍ی‌ال‍ح‍زم‌

    اب‍ن‌ال‍ن‍ف‍ی‍س‌، اب‍وال‍ح‍س‍ن ع‍لاءال‍دی‍ن ع‍ل‍ی ب‍ن اب‍ی‌ال‍ح‍زم‌

    اب‍ن‌ال‍ن‍ف‍ی‍س‌، ع‍ل‍ی ب‍ن اب‍ی‌ال‍ح‍زم‌

    ق‍رش‍ی‌، ع‍ل‍ی ب‍ن اب‍ی‌ال‍ح‍زم‌

    ن‍ف‍ی‍س‍ی‌، ع‍ل‍ی ب‍ن اب‍ی‌ال‍ح‍زم‌

    علاءالدین ابن‌ ابی‌الحزم قرشی

    نام پدر ابی‌حزم
    متولد 607ق
    محل تولد دمشق
    رحلت 687 ‌‎ق
    اساتید ابن نحاس

    عمران اسرائيلى

    مهذب‌الدين دخوار

    برخی آثار الصیدلیة المجربة (الموجز في الطب)

    الشامل في الصناعة الطبیة

    شرح الوريقات في المنطق

    کد مؤلف AUTHORCODE02999AUTHORCODE

    ابن نفيس، ابوالحسن (ابوالعلاء) علاء‌الدين على بن ابى‌الحزم (607-687ق)، ابن نفيس قرشى، پزشک مشهور دمشقى و كاشف گردش ريوى خون است كه در ادب، منطق، فلسفه و علوم دينى نيز دستى قوى داشت.

    ولادت

    در منابع، به تاريخ تولد ابن نفيس اشاره نشده است، اما با توجه به تاريخ درگذشت او در سال 687ق، مى‌توان گفت در حدود سال 607ق، زاده شده باشد.

    اساتید

    ابن نفيس در دمشق رشد يافت و نزد كسانى چون ابن نحاس به تحصيل نحو و در بيمارستان نورى نزد عمران اسرائيلى به تحصيل طب پرداخت، اما برجسته‌ترين استاد او در طب مهذب‌الدين دخوار است كه ابن ابى‌اصيبعه نيز خود نزد وى شاگردى كرده است. با توجه به تاريخ تولد و درگذشت ابن ابى‌اصيبعه كه هم‌عصرى و تقريباً همسالى او را با ابن نفيس نشان مى‌دهد، دور نيست كه وى با ابن نفيس در مجلس این استاد مشهور همدرس بوده باشد.

    تدریس

    ابن نفيس پس از تحصيل طب در دمشق، به قاهره رفت و به گفته اسنوى در بيمارستان منصورى به تدريس پرداخت. غليونجى حدس زده كه او احتمالاً در فاصله سال‌هاى 633 و 636ق، همراه با ابن ابى‌اصيبعه به مصر رفته است، اما اگر این همراهى درست باشد، با توجه به آنكه ابن ابى‌اصيبعه در ربيع‌الاول 634، به صرخد رفته و در آنجا مقام گزيده است، مى‌بايست آن دو پيش از آن تاريخ، به مصر رفته باشند. از سوى ديگر، از آنجا كه بيمارستان منصورى قاهره در 684ق، به دست المنصور سيف‌الدين قلاوون تأسيس شد، برخلاف آنچه از روايت اسنوى مستفاد مى‌شود، وقتى ابن نفيس بدانجا رسيد، هنوز بيمارستان مذكور ساخته نشده بود كه وى در آنجا مقام گزيند. در آن روزگار، سلطان بيبرس بند قدارى بر مصر فرمان مى‌راند و ابن نفيس مى‌بايست در بيمارستان ناصرى به تدريس پرداخته باشد.

    ابن نفيس همچنين در مدرسه مسروريه قاهره به تدريس فقه پرداخت. گفته‌اند كه وى چندان به تدريس علاقه داشت كه شب و روز نمى‌شناخت و افزون بر مدرسه و بيمارستان، در خانه نيز مجالس درس تشكيل مى‌داد و برخى از علماى عصر به محضرش مى‌شتافتند. از جمله شاگردان او بايد از صفى ابوالفتح مسيحى، سديد دمیاطى، ابوالفرج اسكندرى، ابوالفرج ابن قف و ابن ابى‌حليقه رئيس الاطباء نام برد.

    ابن نفيس، سرانجام به دنبال چند روز بيمارى در قاهره درگذشت و شاگردش صفى ابوالفتح مسيحى در رثايش شعر سرود. وى اموال بسيارى بر جاى گذارد و چون زن و فرزندى نداشت، املاك و کتابخانه خود را وقف بيمارستان منصورى كرد.

    ابن نفيس یکى از برجسته‌ترين دانشمندانى است كه با پديد آوردن آثارى نام خود را در تاريخ پزشکى فرهنگ اسلامى بلندآوازه ساخت. افزون بر آن در فقه و اصول، حديث، منطق و ادب نيز فضلى تمام داشت. ابن نحاس، دانش او را در نحو ستوده؛ چنان‌كه در این فن، رواياتى از او بر جاى مانده است. ابن فضل‌الله كه او را علامه روزگار و پدر همه علوم خوانده، يادآور شده است كه ابن نفيس در منطق به شيوه متقدمان تمايل داشت و در طب با جالینوس مخالفت مى‌ورزيد.

    با آنكه او را پيشواى پزشکان خوانده‌اند و از آثار او برمى‌آيد كه در فنون پزشکى و جراحى چيره‌دست و صاحب سبک بوده است، گفته‌اند كه در مداواى بيماران مهارت نداشت و به تجویز غذا بيش از دارو و از داروها به مفردات بيشتر مى‌پرداخت. سبکی و ابن قاضى شهبه، او را در زمره فقيهان شافعى ياد كرده و به‌گونه‌اى مبالغه‌آمیز، در علاج بيماران از ابن سينا ماهرترش دانسته‌اند.

    آنچه در سده اخير، موجب شهرت ابن نفيس و توجه دانشمندان به وى شده، آگاهى او از گردش ريوى يا گردش كوچك خون است كه نشان مى‌دهد بايد در انتساب این كشف به میگل سروتو كه در سده 16م - سه سده پس از ابن نفيس - مى‌زيسته است، ترديد كرد.

    نخستين بار یک دانشجوى مصرى دانشكده پزشکى فرايبورگ آلمان، به نام محيى‌الدين تطاوى (1896 - 1945م) در کتابخانه برلين به نسخه‌اى از شرح تشريح القانون ابن نفيس دست يافت كه این نظريه در آن مطرح شده بود. تطاوى رساله دكتراى خود را با عنوان «گردش ريوى خون از نظر [ابن نفيس] قرشى» بر اساس این کتاب تهيه كرد كه بحث‌هاى بسيار برانگیخت.

    آثار

    ابن نفيس، در فنون مختلف، خاصه در پزشکى، آثار متعددى پديد آورد كه نسخ بيشتر آنها اكنون در دست است. آثار او در پزشکى، غالباً ً شامل شرح برخى از كتب بقراط و جالینوس و مفصل‌تر از همه، آثار ابن سيناست و هم ازاين‌رو كه عنايت بسيار به آثار ابن سينا داشت، او را ابن سيناى دوم لقب داده‌اند. برخى از شروح مفصل ابن نفيس كه خود شامل چند بخش است، هریک كتب مستقل به شمار آمده و بعضى از آثار ديگر او به چند نام شهرت يافته است و نویسندگان متقدم يا متأخر، آنها را آثار جداگانه شمرده‌اند:

    1. رساله در اوجاع الاطفال؛
    2. بغية الطالبين و حجة المتطببين؛
    3. بغية الفطن من علم البدن؛
    4. تشريح الاعضاء المفرد؛
    5. التعليق على کتاب الاوبئة بقراط؛
    6. تقاسيم العلل و اسباب الامراض؛
    7. ثمار المسائل؛
    8. جامع الدقائق من الطب؛
    9. الرسالة الكاملية في السير النبویة؛
    10. رقائق الحلل في دقائق الحيل؛
    11. الشافى؛
    12. الشامل؛
    13. شرح ابيديمیا لبقراط؛
    14. شرح الاسباب و العلامات؛
    15. شرح اشارات ابن سينا؛
    16. شرح تشريح جالینوس؛
    17. شرح تشريح قانون؛
    18. شرح تقدمة المعرفة بقراط؛
    19. شرح التنبيه ابواسحاق شيرازى؛
    20. شرح طبيعة الانسان بقراط؛

    ...[۱]

    پانویس

    منابع مقاله

    سجادی، سید صادق، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378


    وابسته‌ها