ابن کیسان نحوی، محمد

ابن كيسان، ابوالحسن محمد بن احمد (متوفای 299 یا 320ق)، نحوى و لغت‌شناس بزرگ بغداد.

ابن کیسان نحوی، محمد
نام ابن کیسان نحوی، محمد
نام‌های دیگر
نام پدر احمد
متولد
محل تولد
رحلت اختلافی بین 8 ذى‌قعده 299 تا 320 ق
اساتید ثعلب كوفى

مبرّد بصرى

برخی آثار المخلص من کتاب الفرق بين السين و الصاد لابي الحسن محمد بن کيسان النحوی متوفي سنه 320ه
کد مؤلف AUTHORCODE13510AUTHORCODE

ولادت

از تاريخ و محل ولادت وى اطلاعى در دست نيست. تنها مى‌دانيم كه در بغداد مى‌زيسته و نحو را نزد دو قطب مكتب كوفه و بصره، ثعلب و مبرد، آموخته است؛ ازاين‌رو، بيشتر شرح‌حال‌نویسان، وى را بصرى - كوفى خوانده‌اند. گویا وى با هوشمندى بسيار توانست با این دو استاد كه در زمینه زبان و نحو با یکديگر سخت در معارضه بودند، پيوندى تنگاتنگ برقرار كند.

در روايت جالب توجه يغمورى مى‌بينيم كه ابن كيسان چگونه از مجلس این استاد به مجلس آن استاد مى‌رفته و هجویه‌هایى را كه آن دو رقيب بر ضد یکديگر مى‌سرودند، برایشان نقل مى‌كرده، اما او خود جانب هيچ‌یک را نمى‌گرفته است.

اساتید

بااين‌همه بعيد نيست كه وى نحو را نخست نزد ثعلب آموخته باشد؛ زيرا چنان‌كه از «إيضاح» زجاجى برمى‌آيد، وى و ابن خياط و ابن شُقَير نخست بر مكتب كوفيان استناد می‌كردند و سپس چون «علم بصريان را آموختند، آن علم را با علم كوفى به هم آمیختند». شايد بتوان از این روايت چنين نتيجه گرفت كه وى پيش از رسيدن به خدمت مبرّد بصرى، در خدمت ثعلب كوفى بوده است.

ابن کیسان در نگاه دیگران

نویسندگان كهن در گرايش نحوى وى نظر واحدى ابراز نداشته‌اند. سيرافى وى را از اصحاب مبرد (يعنى پيرو مكتب بصره) معرفى كرده و پس از مبرد، او و زجاج را از بزرگ‌ترين نحوشناسان دانسته است. زبيدى نيز او را به مكتب بصره، متمايل‌تر مى‌داند؛ حال‌آنكه زجاجى او را كوفى خوانده و زبيدى وى را در دسته‌بندى علما، در شمار اصحاب ثعلب و در طبقه ششم نهاده است، اما اغلب منابع، او را از جمله نحویانى مى‌دانند كه دو مكتب را به هم آمیختند. شايد به همین دليل، محققان معاصر، وى را پایه‌گذار مكتب بغداد دانسته و از او به‌عنوان نماينده آن مكتب التقاطى ياد كرده‌اند. از سوى ديگر، بسيارى از معاصران معتقدند كه مكتب بغداد آن‌چنان‌كه پنداشته‌اند، «مكتبى» نبوده است و شايد این عنوان خود، ساخته ذهن نحویان سده‌هاى بعد از ابن كيسان بوده است.

به‌هرحال وى با هوشمندى و زيركى بسيار توانست در طريق دو مكتب گام زند و هيچ‌یک را از سر تعصب نسبت به ديگرى، فرونگذارد و چنان شهرتى كسب كند كه ابن مجاهد، شيخ قرّاءِ بغداد، وى را از مبرد و ثعلب نيز در نحو داناتر داند. غور و بررسى در آراءِ دو گروه كوفى و بصرى، وى را چنان به اختلاف میان آنان آگاه كرد كه توانست کتاب «المسائل على مذهب النحویين مما اختلف فيه البصريون و الكوفيون» را بنویسد. پيش از او ثعلب نيز کتابى با عنوان «اختلاف النحویين» نوشته بوده و اينك مقايسه میان عناوین دو کتاب، این امر را آشكار مى‌سازد كه ثعلب، از اختلاف میان نحویان سخن مى‌گوید، اما به «مكتبى» اشاره ندارد؛ حال‌آنكه در عنوان کتاب ابن كيسان، اختلاف میان دو مكتب كوفه و بصره تجزيه شده و ظاهراً این نخستين بار است كه لفظ «كوفى» در این باب به كار رفته است. پيش از او، مبرد نيز كه شارح بزرگ «الکتاب» سيبویه است، مكرر از بصريان نام برده، اما به كوفيان اشاره نكرده است.

اطلاعات ما از زندگى و شيوه كار ابن كيسان سخت ناقص است. ياقوت در قطعه‌اى دلنشين از قول ابوحيان توحيدى، رواياتى آورده است كه جوانبى چند از زندگى وى را بر ما آشكار مى‌سازد؛ وى با صراحت مى‌گوید كه مجلسى همانند مجلس درس ابن كيسان كه گونه‌هاى مختلف علوم در آن جلوه‌گر است و فايده‌هاى بسيار دارد، نديده است. سپس گوید: ابن كيسان ابتدا مجلس درس خود را با قرآن آغاز مى‌كرد، آنگاه به ذكر احاديث نبوى مى‌پرداخت و هنگامى كه خبرى غريب يا لفظى شاذ بر او خوانده مى‌شد، آن را تبيين مى‌كرد. در آغاز و انجام روز نيز «مجالسات» ثعلب را نزد وى مى‌خواندند. از مجالس درس وى آن‌چنان استقبال مى‌شد كه گفته‌اند بر درِ مسجد وى، حدود 100 مركب بسته مى‌شد كه بيشتر، از آنِ بزرگان، كاتبان، اشراف و اعيان بود. بااين‌همه وى ثروتمندان نیکوجامه را كه با خدمه خویش به مجلس مى‌آمدند با آن ژنده‌پوشان بينوا، به یک چشم مى‌نگريست.

رواياتى كه بر هوشمندى و حاضرجوابى او دلالت مى‌كند، در میان منابع، فراوان است؛ مثلاً قاضى اسماعيل، سخت شيفته قياس‌سازى‌هاى او در نحو بود؛ به همین سبب روزهاى جمعه بعد از نماز ظهر در جامع منصور بغداد با وى مجلسى تشكيل مى‌داده است. مثال جالب ديگر، مجالسى است كه وى با مبرد و ثعلب داشته و زجاجى در «مجالس العلماء» خویش به‌تفصيل آنها را آورده است. گویا وى به «الکتاب» سيبویه، عنايتى خاص داشت و آن را شايسته مقام و شهرتى كه يافته بود، مى‌دانست، اما لازم مى‌ديد كه کتاب شرح و تفسير شود. خود او نيز زمانى، «الکتاب» را تدريس مى‌كرد، اما دانسته نيست كه وى از چه زمان، از تدريس آن سر باز زده است؛ زيرا هنگامى كه ابوبكر مَبْرَمان به قصد خواندن «الکتاب» نزد ابن كيسان رفت، او از تدريس آن امتناع كرده، وى را به خدمت زجاج راه نمود.

شاگردان

از شاگردان وى به‌جز زجاجى و ابوبكر شيبانى معروف به «الجعد»، كسى را نمى‌شناسیم.

وفات

در تاريخ مرگ وى اختلاف است. زبيدى و ابن انبارى مرگ وى را 8 ذى‌قعده 299 و در زمان خلافت «المقتدربالله» دانسته‌اند؛ بااينكه قفطى آن را تأييد مى‌كند، اما مى‌گوید: زبيدى این تاريخ را غلط مى‌داند. سالى كه ياقوت پيشنهاد كرده، با سنوات بالا تفاوت فاحش دارد؛ وى به نقل از تاريخ ابوغالب مغربى، وفات ابن كيسان را در 320ق، دانسته است.

آثار

ابن كيسان در چند زمینه، آثارى از خود به‌جاى گذاشته كه سزگین آنها را برحسب موضوع تقسيم‌بندى كرده است: 11 کتاب در نحو؛ 9 اثر در ادب؛ 4 کتاب در علوم قرآنى و 2 کتاب در باب شعر.

  1. تلقيب القوافي و تلقيب حركاتها؛
  2. شرح السبع الطوال؛
  3. الموفقي في النحو؛
  4. الفرق بين السين و الصاد؛
  5. کتاب المسائل على مذهب النحویين مما اختلف فيه البصريون و الكوفيون؛
  6. المهذب في النحو؛

و..[۱]

پانویس

منابع مقاله

كاشيان‌، ایران‌ناز، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377


وابسته‌ها